amir hussain
amir hussain
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

انتخاب؛ داستان پارگراف

عبارت 'داستان پارگراف' را من برای داستان های کوتاهی استفاده خواهم کرد که به کوتاهی یک یا چند پارگراف باشند. این داستان ها نه آنقدر پیچیده اند که توانایی بال و پر دادن دلشته باشند نه انقدر ساده اند که نوشته نشنود




دوباره همه سر یه میز نشستیم. صحبت ها و خنده ها بالا گرفتن.

تنها نیستم، یه نفر کنارم نشسته، یه دختر، یه غریبه.

دردی ک از صبح باهام بود برگشته. درد، بازوم رو از کار میندازه، چیزی نمیگم، نباید کسی بدونه!

دلم میخواد سرم بزارم رو میز یا که نه رو شونه ی اون. برام مهم نیس کیه! برام مهم نیس چه فکری میکنه! دلم میخواد وقتی تموم میشه سرم رو شونه ش باشه.

ولی نه... سرم رو میزارم رو میز، اگه بزارم رو شونه ش توجه همه جلب میشه! ممکنه نجات پیدا کنم. اما میزم دوست ندارم...

خدایا!؟ انسان هیچوقت نباید اینه همه انتخاب داشته باشه!

نوشته های یک ذهن بیمار...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید