ویرگول
ورودثبت نام
amirmohamad akbari
amirmohamad akbari
خواندن ۳ دقیقه·۲ ماه پیش

کاری که میخوام انجام بدم

خب. راستش همونطور که گفتم خونه ندارم و توی خوابگاه میمونم که برای شرایط من زیاد م بد نیست ولی! عیده! و نمیتونم محکم بگم به درک چون حقیقتا عید خوابگاهو تعطیل میکنن... یعنی درواقع چند روز بیشتر وقت ندارم که اینجا بمونم و... بله مجبورم برم مسافرت!

شانسی که آوردم اینه که هنوز ماشینمو دارم :) و مهمتر از اون این که عاشق مسافرتم :) واقعا خیلی زیاد و این سبک مسافرت که نمیدونی دقیقا قراره چیکار کنی و دو روز به دو روز برنامه میریزی خیلی جذابه برام و سبک همیشگی مسافرتام بوده وووو من به این به دیده یه فرصت نگاه میکنم. چطور؟

خب راستش وقتی عاشق مسافرتی و به تعدد انجامش میدی دو حالت داری. یا مثل زندگی قبلی من یه درآمد پسیو خوب داری که همه هزینه هاتو ساپورت میکنه یاااااا توی سفر پول درمیاری :) و از اونجایی که من مدل اول رو دیگه ندارم و نمیدونم کی بشه دوباره بتونم یا نتونم بهش برسم پس شاید یه نیم نگاهی به راه دوم بد نباشه... (بله قطعا داشتن خونواده ثروتمندی که ساپورتت کنن م گزینه سومه که اگه داریدش خوش بحالتون اگر ندارید نمیتونید با تلاش بهش برسید. ما درمورد واقعیات حرف میزنیم نه خیال)

بعنوان یکی که قبل از مد شدن ADHD بهش مبتلا بود باید بگم من قبلا هم چند بار تلاش کردم کانتنت کرییتوری بشم که درآمد داره ولی خب من اصلا نمیتونستم بشینم عین آدم یه ویدئو یه پادکست یه کوفتی ریکورد کنم. یمدت نوشتم سایت داشتم(که شت تقریبا فراموشش کردم) توش از تاریخ مینوشتم (تاریخ نجوم و کیهانشناسی بود اونموقع هنوز به تاریخ سیاسی علاقه خاصی نداشتم) ولی همون م خیلی ازم انرژی میگرفت و بله من کنکور داشتم و دامینو انقد تمدید نکردم که سایت کلا رفت و من م دیگه انرژی و تروماهای جاری در زندگیم اجازه ادامه رو بهم ندادن (یادش بخیر الان یادم افتاد... خدابیامرز دکتر ابراهیمی بزرگترین مشوق و خفن ترین فن سایت من بود و چندبار برام جلسه تدارک دیده بود که بهم نکته هایی که لازمه یادبگیرمو یاد بده... روحش شاد :)

ولی من بعدها یه فاینس ساختم جایی که توش از فیزیک و کامپیوتر میگفتم و اینبار ویدئو ریکورد میکردم و وای واقعا اوضاع سختی بود... کمال گرایی و افسردگی و حواس پرتی و انتظار کارو خیلی سخت میکرد و من دیگه اصلا یادم نیست سر چی بیخیالش شدم (یادمه یه روز جمعه که مسعود بزور منو برده بود کوه نوردی و داشت ازم فحش میشنید این تصمیمو گرفتم. ولی دلیل اصلی یادم نیست شاید سختی فتح بلندترین قله اطراف شهرمون این فشارو بهم آورده بود ولی به هرحال. تموم شد)

این دوتا بزرگترین تلاشهای مستقل من بودن که آقا بیا و کانتنت کرییت کن و بله به این شکل شکست خوردن. ولی من امروز یک اپیزود پادکست ریکورد کردم که خودم ازش راضی بودم و بله... و نمیدونم ولی شاید ترکیب اون موفقیت تو سایت نوشتاری و این رضایت از پادکست ریکورد شده و علاقه وافر به سفر و نیاز به یه چنل مانیتایز و این بیشتر از دو هفته مسافرت اجباری بتونه یه چیز جالبی دربیاد... نمیدانم شاید آری شاید خیر...

این پادکستو ریلیز نمیکنم ولی حتما یه کاری قراره انجام بدممممم. در این جا قدم به قدم ایده هارو مینویسم. این م ایده جالبیه که تجمیع تفکرات و آزمون خطاهای هرروزو اینجا بنویسم و بعدا یه تایم لاینی از تلاشای خودم داشته باشم :) مثلا الان دارم فکر میکنم تو کل سفر از خودم فیلم بگیرم و هرروز سفرنامه طور متن بنویسم (که در نبود لپ تاپ عزیز با این کیبورد قشنگ واقعا قراره سخت باشه :) و در نهایت بعد اتمام مسافرت در زمان مناسب توی یه سیزن و چند اپیزود کلی شهری که قراره ببینمشون ر راهنما/تجربه/پیشنهاد/برنامه سفر طور پادکست کنم...

حواس پرتیکمال گراییمسافرتپادکستیوتیوب
physics student?
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید