amirmohamad akbari
amirmohamad akbari
خواندن ۳ دقیقه·۱۰ ماه پیش

یک کتاب دستی کوبول؟!

امروز در ادامه کشاکشی که با ثبت نهایی نمره پروژه و خوابگاه و تصویه و فارغ شدنم داشتم مجالی چند یافتم و رفتم فروشگاه انتشارات دانشکده. راستش بار اولم بود که میرفتم :) کل تحصیلم پیپر فری (کاغذ رایگان! بدون مصرف کاغذ و این حرفا. paper free) بودم و از تبلت و لپ تاپی که داشتم استفاده کردم و هیچوقت نیازی نداشتم که برم کتاب بخرم (بعدا باید درمورد این پیپر فری بودن و جزوه و کتاب و همه چی الکترونیکی حتما بنویسم! :)

به هرحال که رفتم و دیدم بله تنها نبودم :) انقد توی همه این سالا هیچکس هیچی نخریده که دیگه بو گرفتن و زرد شدن :) و فهمیدم چقدر قدیما کتابای رفرنس زبان اصلی توی این دانشگاه چاپ یا حتی اورجینالش وارد میشده :) کتابای انگلیسی و فرانسوی و آلمانی و... حتی آموزش این زبانا حتی ادبیات و نمایشنامه هایی به این زبان ها که بینشون کتابای تالیفی از ایرانیا م بود توی اون قفسه ها خاک میخورن و زرد و بد بو تر و ترد تر میشن!

بینشون سه تا کتاب بودن که برداشتم. کاش جا و امکانشو داشتم بیشتر برمیداشتم (مخصوصا رفرنسای شبیه سازی عددی و فرترن و...) ولی خب از اون جایی که تو پروسه آماده شدن برا محیط انگلیسی زبانم یه کتاب تمرین انگلیسی ۳۵ ساله پیدا کردم و یه کتاب جالب ۴۰ ساله درمورد گرافیکای کامپیوتری پیدا کردم (خب جالبه که ۴۰ سال پیش اصلا گرافیک چی بوده دیگه :) و در نهایت کتابی که عنوان این نوشته م شدو پیدا کردم :) A COBOL HANDBOOK که اون م چهل سالش بود. جمعا ۵۰ هزارتومن :) در حال حاضر ارزون تر از یک دلار آمریکا :)

خلاصه که آوردمشون و الان با خوشحالی بغلشون کردم و گذاشتم کنارم تا بخونم و با خط خطی کردنشون موقع خوندن هم گند بزنم تو کتاب اورجینال هم خودم عذاب وجدان بگیرم و به پیپر فری زندگی کردنم بیشتر فکرکنم و ازش راضی باشم :) البته باید کلی فکرنکنم به هدررفت انرژی ای که دارم که بعد یادآوری نرخ بهره انرژی ماشین قبلیم و با مقایسه این هدررفت با هدررفتی که از هر دور و مسافرتی که داشتم کلا بیخیال ماجرا میشم (درمورد مسافرتا م بنویسم بد نیستا... ببخشید من یه تازه نویسم :) و بعد یادم میاد عع من دارم باطری رو مصرف میکنم و بد مصرف میکنم و قراره کلی بره تو پاچه م برا عوض کردنش و لیتیومی که داره حیف میشه بعد میگم خب تولید کاغذ م خخیییلی آب و منابع و انرژی مصرف میکنه و و و....

بله من ذهن آشفته ای دارم!

به هرحال. خواستم بگم پیپر فری باشید! نایاب ترین ماده کل کیهان تا جایی که میدونیم چوبه :) حتی اگه کتابی قدیمی بشه باز م طبیعت و درختای قشنگشو استفاده نکرده تا بمونه گوشه قفسه و بپوسه! فقط یه فایله که چندتا از بیتای استوریجای زدلایبرری رو اشغال کرده و همین :)

(فکرکنم این نوشتار بی مزه بی هدف بی ساختار بی ابتدا و انتها و مزخرف ترین باشه... ولی خب کلی ایده بهتر برای نوشتن بهم داد پس پابلیشش میکنم :)

ز کجا آمده ام آمدنم بهر چه بودپیپر فریpaper freeکوبولکتاب قدیمی
physics student?
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید