حجاب در آیات قرآن در سلسله احکام مربوط به روابط زن و مرد مسلمان در جامعه مطرح گردیده است و در ردیف فروع دین نه گانه مسلمانان قرار دارد
حجاب در جهت حفظ و پایداری ازدواج و خانواده وضع گردیده است در قرآن بر خانمهایی که امیدی به ازدواج آنان نیست(بیمار و سالخورده و ناتوان) وجوب حجاب از آنان برداشته شده(سوره نور آیه شصت) بنابراین وقتی در جامعه ای سن ازدواج و یا میزان افراد مجرد و مطلقه افزایش می یابد اعتقاد و نقش حجاب نیز در آن جامعه کمرنگ و حتی از بین میرود
احکام اسلامی به شکل یک بسته ای متشکل و بهم متصلند همچون زنجیر که در صورت اجرای ناقص آنها و یا قطع یکی عملا سایر احکام نیز معطل می ماند خداوند در قرآن حداقل در دو آیه هشدار میدهد به کسانی که بعضی آیات قرآن را اجرا میکنند و بعضی دیگر را اجرا نمیکنند(سوره بقره آیه 85 و سوره حجر آیه 91). احکام مربوط به زن و مرد نیز از این قاعده مستثنا نیستند. چند همسری برای مرد و ازدواج نامحدود موقت، پرداخت مهریه و نفقه زن و همچنین حجاب و حریم زن و مرد نامحرم مهمترین احکام اسلام در باب روابط زن و مرد میباشد
فلسفه اسلام در باب جامعه "خانواده محور" است و زن و مرد مکمل یکدیگرند. زندگی تجردی در آن نقشی ندارد و بسیار مزمت و نکوهش گردیده است بهمین دلیل در اسلام حقوق و وظایف افراد در چارچوب خانواده و متناسب با ویژگیهای جسمی و روحی هر یک تدوین شده است در حالیکه فلسفه غرب "فرد محور" است و لذا حقوق کلیه افراد اعم از زن و مرد را برابر و مساوی میداند و معتقدند زنان و مردان در جامعه در یک بازار رقابتی قرار دارند و مانعی را نمی توان برای پیشرفت آنها قرار داد. در اسلام ازدواج جایگاه والا و در عین حال شکل ساده و راحتی دارد که در آن افراد می توانند در کنار هم به آرامش برسند(سوره روم آیه بیست و یک) به همین دلیل تمام اموری که جهت تسهیل ازدواج نیاز باشد فراهم میشود اولین آن همسر یابی است که در اسلام در جهت بالا بردن سطح انتخاب برای مردان و زنان و جلوگیری از مجرد ماندن اجازه داده است که یک مرد بتواند با چهار زن عقد دائم ببندد (سوره نسا آیه سوم) دوم مهریه ای را برای مرد واجب کرده که درهنگام جاری شدن عقد و یا هر زمانی که زن مطالبه کرد آنرا بپردازد سوم نفقه است که عبارتست از هزینه های زندگی زن که تمام و کمال بر عهده شوهرش میباشد و مهمترین راه تامین مالی زن در جامعه میباشد که در غیر اینصورت زن میتواند از شوهرش طلاق بگیرد و یا در صورت استنکاف شوهر، زن متوسل به قانون گردد اسلام برای حفظ جامعه ای که اینچنین زندگی کند حجاب را برای زنان مسلمان و معتقد واجب کرده است تا دوام و پایداری خانواده ها و جامعه تضمین شود(سوره نور آیه سی و یک) اصولاً جدا کردن احکام فوق و تفکیک آنان پاره کردن زنجیری است که هر یک از احکام را از میان برخواهد داشت و نمیتوان بهر بهانه و سلیقه ای از اجرای آن استنکاف و یا تغییر داد
اما در فلسفه غرب و بر اساس برابری حقوق و وظایف زن و مرد معتقدند لزوماً همزمان هر یک می توانند یک همسر داشته باشند و در صورت عدم رضایت از یکدیگر از همدیگر طلاق بگیرند و رضایت طرفین در ازدواج کافیست اشتغال بانوان همچون مردان به عنوان یک حق و راه تامین مالی و امنیت زن محسوب شده و در صورت جدایی کلیه ثروت آنها بصورت مساوی تقسیم میگردد در جوامع تک همسری زندگی مجردی زشت و نکوهیده نیست بلکه نوعی سبک زندگیست که در دوران معاصر در حال رشد و افزایش و در بعضی مواقع ستایش نیز شده است
در واقع سبک زندگی اسلام چند همسری برای مرد است چندانکه در آیاتی از قرآن دلالت بر آن دارد(سوره نسا آیه نوزده) در حالیکه سبک زندگی غربی تک همسری است و مشخصات و مولفه های خود را دارد که برگرفته از فلسفه و دیدگاه غربیهاست
شاید تصور شود چالش جدی بین غرب و اسلام "حجاب" است ولیکن مسئله حجاب حتی در ادیان یهود و مسیحیت نیز عنوان شده و راهبه های مسیحی حجابی مشابه حجاب اسلامی دارند لذا منکر اصل وجود حجاب و پوشش نیستند بارز ترین اختلاف غرب با اسلام در نگاه و فلسفه آنها نهفته است و یکی از بزرگترین انتقادات و اختلافات غربیها به اسلام بحث چند همسری برای مردان است که معتقدند اسلام با این حکم زن را به موجودی درجه دو مبدل کرده و طبق نظر آنان زن نیز مثل مرد یک انسان است و می بایست مشابه و برابر مردان در جامعه قرار گیرد و هیچ تفاوتی در حقوق و وظیفه ندارد
اینکه چند همسری برای مرد و یا تک همسری چه تاثیری در مسئله حجاب میتواند داشته باشد باید به تجربه کشورهای اسلامی نیز توجه شود.در کشورهایی که چند همسری متداول است همچون کشورهای عربی آسیایی نظیر اردن و یمن و عراق بعنوان کشورهای فقیر و یا کویت و قطر و امارات و عربستان نمونه ثروتمند آن میزان پایبندی زنان بومی به حجاب و مردان به پرداخت حقوق زنان، آمار طلاق و سن ازدواج به سبک زندگی اسلامی بسیار نزدیکتر است در مقابل کشورهای عربی افریقایی نظیر مصر و تونس و مراکش و حتی کشور اروپایی اسلامی ترکیه بیشتر از سبک غربی یعنی تک همسری پیروی میکنند میزان حفظ حجاب و پرداخت مهریه و نفقه و آمار طلاق در این کشورها به آمارهای کشورهای غربی متمایل است شاید به این دلیل که حجاب در فرهنگ اسلامی و در کنار سایر احکام و قوانین قرآن توجیه پذیر است و نمی توان آنرا جدای از سایر احکام و یا آمیزه ای با فرهنگ غربی اجرا و عملیاتی کرد.
بی شک حجاب موضوعی است که رعایت و آموزه های آن در جوامع اسلامی به سبک زندگی اسلامی وابستگی کامل دارد ضریب ازدواج و طلاق، روشهای تامین مالی خانواده ها و زنان، حقوقی که خانمها در جامعه و خانواده دارند و رعایت این حقوق توسط مردان و همچنین روش ارضای جنسی مردان، تشکیل دهنده زندگی به سبک اسلامی و یا غربی است
سبک ازدواج کردن در جوامع مختلف نیز متفاوت است در کشورهای غربی و تک همسری جهت آشنایی قبل از ازدواج دوست یابی و یا رفاقت امری عادی و ضروری مینمایاند اختلاط زن و مرد نامحرم نیز اجتناب ناپذیر میشود چرا که انسان جهت یافتن تنها زوج خود باید آشنایی و حس علاقه را پیدا کند و بعد از ازدواج نیز در صورت عدم تفاهم و توافق هر یک از زوجین می توانند اقدام به طلاق و یا متارکه نمایند در صورتیکه در اسلام دوست شدن مرد و زن نامحرم و شوخی آنها با هم و شرکت در مجالس اختلاط بهمین منظور حرام و نکوهش گردیده است(سوره نسا آیه بیست و پنج) طلاق اگرچه گناه نیست اما مزمت شده
حال باید بررسی کنیم وضعیت سبک زندگی در کشور ما در کدام سمت قرار دارد؟
در قبل از انقلاب و با مصوبه ای که مجلس شورای ملی وقت(قانون حمایت از خانواده مصوب 1353) انجام داد شرایط چند همسری برای مردان را سخت و دشوار و تقریباً غیر ممکن نمود بدین ترتیب سبک زندگی تک همسری غالب شد و پس از انقلاب این شرایط تشدید گردید( بویژه با قانون حمایت از خانواده مصوب 1391).افزایش اشتغال بانوان و تامین بخشی از زندگی خانواده توسط وی (منتفی شدن اصل نفقه و کاهش زاد و ولد) عدم پرداخت و دریافت مهریه و موکول کردن آن به زمان طلاق و ازدیاد پرونده های قضایی، افزایش افراد مجرد و سن ازدواج که در خانمها تاثیر منفی بیشتری دارد و طلاق حاصل همین تفکر است. در فرهنگ غرب ازدواج محدود و روابط زن و مرد نامحدود است ولی در فرهنگ اسلام روابط زن و مرد محدود و ازدواج نامحدود است ولیکن بعد از انقلاب هر دو این محدودیت ها در کشور حاکم شده است و این همان تنش و چالش بوجود آمده در جامعه ماست شاید بتوان اینگونه نتیجه گیری کرد اگرچه در بسیاری از جوامع در طول تاریخ تاکنون اعتقاد به حجاب وجود داشته ولیکن رفته رفته با تغییر سبک و روش زندگی شکل و میزان پایبندی به آن نیز تغییر یافته و اجرای آن لزوماً به آموزش و یا اجباری کردن آن نیست پذیرش هر نوع سبک زندگی با بروز پیامدهای آن مواجه میشود و نمیتوان برخی احکام اسلامی را با قواعد و فرهنگ غربی ترکیب کرد و یا بالعکس. حجاب در یک جامعه باید همسو و پیوسته با سایر احکام اسلامی مرتبط، اجرا و عملیاتی شود به تعبیر بهتر احکام اسلامی همچون پازل و یا نمونه قطعات دستگاهی هستند که همگی در کنار هم نتیجه و برآیند مثبت خواهند داشت