نقد کتاب اعجوبه نوشته آر.جی.پالاسیو برای چالش کتابخوانی طاقچه
چالش ماه آذر طاقچه: یک کتاب کودک و نوجوان درباره ی معلولیت
نام کتاب:اعجوبه
نویسنده: آر.جی پالاسیو
ترجمه: فرح بهبهانی
انتشارات: نشر پیدایش
توضیحات:
آر. جی. پلاچیو، نویسنده آمریکایی ادبیات کوچک و نوجوان است.
ایده نوشتن این کتاب زمانی به ذهن آر.جی پالاسیو رسید که در پاییز سال ۲۰۰۷ با دو پسرش در حومه نیویورک به دختر بچهای برخورد کرد که سندرم «تریچر کالینز» داشت.
این رمان در سال ۲۰۱۲ در سبک ادبیات کودک و نوجوان و سر گذشت یک نوجوان منتشر شدهاست. این اثر برنده جایزه دانش آموزان مین سال ۲۰۱۴ و برنده جایزه مارک توین سال ۲۰۱۵ شدهاست.
رمان «اعجوبه» در سال ۲۰۱۳ در فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز قرار گرفت و در سال ۲۰۱۴ نامزد دریافت جایزه تگزاس بلوبونت شد. همچنین این کتاب جایزه کتاب سال NAIBA و جایزه کتاب سال Book Browse را در سال ۲۰۱۲ دریافت کرد.
در سال 2017 یک فیلم کمدی- درام بر اساس این رمان و به همین نام ساخته و نمایش داده شد که بر خلاق انتظار به فروش بالایی رسیده است.
خلاصه:
اعجوبه، داستان پسربچهای به نام آگوست پولمن را روایت میکند که به خاطر تفاوتهایی که در اثر ابتلا به سندرم تریچر کالینز از بدو تولد در چهرهاش وجود دارد، همیشه دور از اجتماع زندگی کرده و در خانه به آموختن درسهایش پرداختهاست. او بعد از رسیدن به کلاس پنجم تصمیم میگیرد به میان هم سن و سالانش رفته و در مدرسهای عادی به فراگیری درسهایش بپردازد و داستان از اینجا شروع می شود.
ورود آگوست به این مدرسه با مشکلات و دردسرهای فراوانی همراه است، ولی سرانجام او با مقاومت در برابر رفتارهای توهینآمیز، مهربانی، صبوری و گذشت، شگفتی میآفریند و بیشتر شاگردان کلاس را شیفته و طرفدار خودش میکند.
میدانم که یک پسر ده سالهی عادی نیستم. منظورم این است که بدون شک کارهایم عادی است؛ مثلا بستنی میخورم، دوچرخه سواری میکنم، توپبازی میکنم، و ایکسباکس دارم. تصور میکنم این چیزها مرا عادی میکند. و احساس میکنم عادی هستم. ولی در درونم میدانم که در زمین بازی، بچهها از دیدن یک بچهی عادی وحشتزده جیغ نمیزنند و فرار نمیکنند. میدانم که مردم به بچههای عادی در کوچه و خیابان خیره نمیشوند. اگر چراغ جادو داشتم و میتوانستم یک آرزو بکنم، آرزویم این بود که صورتی عادی داشته باشم تا هیچکس به آن توجه نکند.
بریده:
1- به نظر من تنها دلیلی که من عادی نیستم این است که دیگران مرا عادی نمیبینند.
2- وقتی که حق انتخاب بین درست بودن و مهربان بودن را دارید، مهربان بودن را انتخاب کنید.
3- باورنکردنی است که چطور دروغ از میان لبهای آدم بیرون میآید.
4- بامزه است که گاهی برای چیزی آنقدر نگران هستید و بعد میبینید که اصلاً مهم نبوده.
5- فقط خودم خودم، را عادی میبینم.
6- شانس در خانه آدمهای جسور را میزند.
7- اعمال شماست که همیشه میماند.
8- عجیب است که چهطور میتوانی یک روز روی زمین باشی و روز بعد نباشی.
9- برای دوست داشتن به چشمهات نیاز نداری، فقط تو وجودت اینو احساس میکنی. بهشت اینجوریه. فقط عشقه، و هیچکس فراموش نمیکنه که کی رو دوست داره.
10- اگر هر فردی در این اتاق قانونی برای خود درست کند که هر کجا که هست، هروقت که میتواند، سعی کند از آنچه که نیاز است مهربانتر باشد، دنیا واقعاً دنیای بهتری خواهد شد. و اگر این کار را بکنید و بیش از آنچه نیاز است کمی مهربانتر باشید، یک جایی، یک روزی، چهرهی خداوند در فرد فرد شما نمایان میشود.
نکته:
این کتاب برای کودک یا نوجوانانی که نمی توانند در جمع دوستان خود باشند( به دلیل نقض عضو و یا ...) بسیار مناسب است.
نام دیگر این رمان شگفتی است.
و
بخوانید پیش از آنکه دیر شود.
پایان