این پست برای چالش کتابخوانی طاقچه نوشته شده است. برای اطلاعات بیشتر به لینک زیر سر بزنید.
چالش ماه خرداد: کتاب چنان ترسناک که نفست را بند می آورد.
نام کتاب: چرخش کلید- نویسنده: روث ور_ مترجم: شادی حامدی آزاد_ انتشارات: نشر نون
از همان اول بگویم که از این کتاب خوشم نیامد. اولین دلیلش این هست که سطح توقع ام را بالا برد. چون در جلد آن موارد فریبنده زیادی به چشم می خورد ؛ مانند
روث ور بازهم شاهکاری آفریده، هر کس به روایت های دلهره آور علاقه مند باشد تا پاسی از شب بیدار می ماند تا این داستان را بخواند.
تعلیق خالص از اولین صفحه که گبرتان می اندازد تا آخرین چرخش بهت آور داستان.
وقتی با همچنین جلد خوش آب و رنگ و متن های فریبنده مواجهه می شوید سطح توقعتان بالا می رود و با خواندن کتاب به طرز عجیبی گمراه می شوید.
راستش شروع کتاب خوب بود و من تا پایان آن را با اشتیثاق خواندم. چون با نظراتی که کسانی که این کتاب را خواندند منتظر یک لحظه غافیلگیرانه بودم که آن لحظه غافیلگیرانه نیامد که نیامد.
یکی دیگر از دلایل، شاید این باشد که من بهترین کتاب هایی که ترسناک بود را خواندم و کیفیتی که این کتاب ها داشتند و دارند باعث می شود که سخت پسند شوم و نتوانم هر کتابی را بپسندم.
داستان این کتاب در قرن بیست و یک می گذرد و در خانه ای که تقریبا همه ی اتفاقات در آنجا می گذرد و خانه ای بسیار هوشمند. به نظرم این خانه ی هوشمند با اتفاقاتی که می خواهد در آن بیفتد در تناقض است؛ چون در بسیاری از کتاب هایی که درباره اتفاقات نا گوار در خانه است، آن خانه قدیمی، بزرگ و در مکان وهم آور و دور افتاده است که این موارد در این کتاب به چشم نمی خورد و البته خانه درون کتاب بزرگ است و حتی می شود گفت که در مکان دور افتاده هم قرار دارد اما قدیمی و وهم آور نیست که این نکته ی مهمی است.
نویسنده حتی تلاش نکرده مخاطب را در بهت و ترس قرار ندهد. انگار که می خواسته فقط چیزی بنویسد و بفروشد و پول دار شود! البته کار هایی کرده که آن شخصیت داستان کمی بترسد اما مخاطب کجا و شخصیت داستان کجا. ای کاش یه جوری می نوشت که برای مخاطب حالت معما گویانه ای داشته باشه و یا اینکه آنجایی که کتاب هیجان داشت آن را ادامه می داد و طولانی اش می کرد به جای آنکه توصیف های الکی را کش دار کند!
خب تا الآن موارد بد این کتاب را گفتم. حال باید بگویم که این کتاب موارد خوبی هم دارد. مانند این که داستانی دارد که باشد می شود غرق کتاب شوید و از زندگی روزمره کمی بیرون بیایید. نوشته بسیار خوب و درست و حسابی دارد که باعث می شود سردرگم نشوید و از خواندن کلمات عجیب و غریب کلافه نشوید که این مهم به دلیل ترجمه بسیار خوب شادی حامدی آزاد هم است. نکته ای دیگر که پایانی غیر منتظره و علارغم کاستی ها در جذب مخاطب می شود گفت که اقلا یکبار خواننده را راضی می کند.
بخوانید پیش از آنکه دیر شود
پایان