بازهم قسمتی دیگر از قورباغه سیدی پخش شد و دوباره بیننده را شگفت زده کرد.
نقد قسمت اول و دوم منتشر شده این نقد نگاهی کلی و گذرا به دو قسمت منتشر شده ( سه و چهار) دارد.
نقد قسمت اول
https://vrgl.ir/FiF2F
نقد قسمت دوم
https://vrgl.ir/BVAaR
قسمت سوم با شروعش کمی توی ذوق بیننده میزند چون پلیس بی حوصله ما بدون هیچ کنکاشی تمام حرفای صابر ابر را باور میکند او را آزاد میکند ، پلیس باور میکند که درگیری داخل ماشین اتفاق افتاده با اینکه هیچ خونی در ماشین دیده نمیشود و از تمام این اتفاقات میگذرد و شخصیت خوش شانس ما بازهم از مهلکه قصر در میرود.
اما اتفاقی که بیننده را بیشتر نگران میکند ورود شخصیت فرهاد برادر معتاد فرید است که بدون هیچ پیش زمینه ای وارد داستان میشود و سعی دارد با دیالوگ های غلو آمیز شخصیتی طنز را به وجود بیاورد ، استفاده از جملاتی که شاید گفتنش باعث جذب مخاطب میشود و کاراکتری مانند پیمان در عاشقانه یا بهرام در مانکن که سعی در مزه پرانی های بی مورد و جذب مخاطب را دارد.
بازهم بازی فوق العاده نوید محمد زاده با شخصیتی مرموز و یک آنتاگونیست به تمام معنا ، شخصیتی که در سریال و فیلم های ایرانی نظریش را کمتر شاهد بودیم و اولین تقابل مستقیمه نوری و رامین که این تقابل هیچ نشانی از دوستی ندارد . سخنانی که هر دو از سر کینه و نفرت قدیمی بهم میزنند.باید دید که آیا این دو بازهم باهم رو به رو خواهند شد یا خیر.
و اما نقطه عطف سریال سکانس پایانی سریال است .شاید تمام بیننده گان موافق این اتفاق بودند اما شکلی که سیدی برا این اتفاق انتخاب کرده بود واقعا فوق العاده بود و میتوان گفت موجودی بی مصرف که خیلی راحت از صحنه روزگار محو میشود.البته از بازی فوق العاده هادی تسلیمی هم در سکانس آخر قابل ذکر است تسلیمی یکی از استعداد های کشف شده سیدی نیز هست.
اما در قسمت بعدی سریال رامین تحت تعقیب تصمیم میگیرد با ماشین دزدی مادر خود را به خرید ببرد(کاری که همه انسان های تحت تعقیب انجام میدهند).میتوان این نکته را گوشزد کرد که هر قسمت سریال یک آنتولوژی نیز هست.که در واقع به هم مربوط اند اما هر یک داستانی جداگونه را نیز روایت میکنند.
پلیس جلوی ماشین دزدی را میگیرد و در حین ایست بازرسی چیزی را پیدا میکند که باعث یک فلش بک چند دهه ای میشود .خشونت بالای قورباغه این جرات و شهامت برای نشان دادن تمام مسائل قدمی بزرگ در سینمای ایران است و درجه سنی R واقعا مناسب این سریال است.پدر رامین کاری عجیب انجام میدهد و شنیدن این حرف از زبان مادر رامین که تو شبیه پدرت هستی نشان می دهد رامین هم کار های عجیبی خواهد کرد.
و اما بازهم شوک در سکانس پایانی در کمال تعجب رامین کاری را انجام میدهد که نوری نیز قادر به انجام آن است و دیالوگ آخر سریال که بعضی اوقات باید شانس بیاری حالا باید دید که آیا این شانس هنوز هم همراه رامین خواهد ماند یا خیر.البته ممکن است این اتفاق به سبب لمس آن انگشت قطع شده بوده باشد. هنوز که نویسنده داستان برای این اتفاق دلیلی نیاورده اما میشود گفت نویسنده اصلا دوست ندارد دلیلی برای کارهایش بیاورد . گویی شعار هومن سیدی این است بدون توضیح سریال پیش خواهد رفت و باگ های سریال همچنان باقی است.
سریال در قسمت ابتدایی انقدر خوب بوده که انتظارات را بسیار بالا برده به همین خاطر انتقادات از سیدی بالا گرفته اما به عقیده من اگر محدودیت و سانسور وجود نداشت و این ایده در جای به جز ایران اجرا میشد سریال به مراتب قوی تر از آنچه اکنون هست دیده خواهد شد. سیدی در سریال نمیتواند مرگ پلیس را نمایش دهند نمیتواند نشان دهد پلیس رشوه قبول میکند و خیلی محدودیت های دیگر. اما میتوان به قسمت های اتی سریال امید داشت و باید دید بازیگران مهم و سرشناس دیگر چه زمانی به سریال اضافه خواهند شد.
نظر شما راجب چهار قسمت ابتدایی سریال چیست خوش حال میشم نظرات شما را بشنوم