از بچگی عاشق فیلم بودم. میشستم کنار بابا با هم فیلم میدیدیم و راجع بهش صحبت میکردیم و من با شخصیتهای فیلمها و اتفاقاتی که براشون میوفتاد عشق میکردم. دنیای شخصیتها و داستانهاشون و اتفاقاتی که میوفتاد همیشه برام جذاب بود و دوست داشتم خودم هم تجربشون کنم و با خودم میگفتم اگه این اتفاق برای من میوفتاد چیکار میکردم و اگه تو اون موقعیت قرار میگرفتم دست به چه عملی میزدم.
برای همین خیلی تو ذهنم شرایط مختلف رو تصویرسازی میکردم. خودمو تو موقعیتهای شخصیتهای فیلمهایی که دیده بودم میزاشتم و به این فکر میکردم که من چیکار میکنم. با اسباببازیهام و ماشین کوچیکام صحنههای اکشن خلق میکردمو با آدمکام مکالمات فرضی درست میکردم. اول تو ذهنم و بعد با وسایلم میساختمشون و بازیشون میکردم.
تصویرسازی ذهنی، این کار به شدت به من توی هر شرایطی که هستم کمک میکنه.
اینکه تو ذهنم مرور کنم که قراره چه اتفاقی بیوفته و چی بشه و خودم قراره چیکار کنم و طرف مقابلم چه واکنشی داره و تمامی جزییات رو یکبار از قبل تو ذهنم مرور کرده باشم باعث میشه به این باور برسم که انگار قبلا تو اون شرایط و موقعیتها بودم و براش برنامهدارم.
تجربه شخصی من راجع به تصویرسازی زیاده اما یکی از بهترین اوناها زمانهایی که سخنرانی دارم یا قراره اجرایی داشته باشم.
از قبل توی ذهنم همه این هارو مرور میکنم:
تصویرسازی و تخیل اونقدر تاثیر داره که میتونه شرایط و موقعیتهای سخت رو به بهترین لحظات زندگی شما تبدیل کنه.
موفق و تصویرساز باشید.