امیر بحرینی فرد
امیر بحرینی فرد
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

انتخابات؛ دموکراسیِ اکثریّت یا الیگارشیِ اقلیّت؟

«انتخابات» به عنوان نماد دموکراسی راهی است برای اجرای عدالت سیاسی بین گروه‌های مختلف جامعه و روشی است که با هدف حکومت اکثریت مردم بر سرزمین خود مورد پذیرش نظام‌های دموکراتیک قرار گرفته است. اما انتخابات همیشه به هدف خود دست می‌یابد و این پروسه‌ی سیاسی عاملِ حاکمیّتِ اکثریتِ جامعه بر نهادهای انتخابی می شود؟

«رئیس‌جمهوری که روز جمعه انتخاب خواهد شد، اگر با رأی بالا انتخاب بشود، رئیس‌جمهور قوی و قدرتمندی خواهد بود و کارهای بزرگی می‌تواند انجام بدهد.» این گزاره، بخش مهمی از سخنان مقام معظّم رهبری دو روز پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری بود؛ جمله‌ای که کمتر کسی در صحّت آن شک و تردید دارد. همواره رأی بالای مردمی، پشتوانه‌ای قدرتمند و عاملی نانوشته اما مهم در تقویت قدرت رئیس‌جمهور برای پیشبرد اهداف و برنامه‌هایش به‌ویژه در عرصه‌ی خارجی به شمار می‌رود. اکثر رؤسای جمهور ایران، در انتخابات با کسب اکثریت آرای واجدین شرایط انتخاب شدند و به معنای واقعی رئیس «جمهور» بودند، اما گاهی نیز شاهد رؤسای دولتی بوده‌ایم که نتوانسته‌اند رأی اکثریت مردم را به دست بیاورند. ابتدا نگاهی کلّی به درصد آرای رؤسای جمهور تاریخ جمهوری اسلامی نسبت به میزان واجدین شرایط بیندازیم:

1-ابوالحسن بنی صدر: 51 درصد

2-محمدعلی رجایی: 52 درصد

3-سیّد علی خامنه ای: 70 درصد

4-سیّد علی خامنه ای: 47 درصد

5-علی اکبر هاشمی رفسنجانی: 51 درصد

6-علی اکبر هاشمی رفسنجانی: 31 درصد

7-سیّد محمّد خاتمی: 55 درصد

8-سیّد محمّد خاتمی: 51 درصد

9-محمود احمدی نژاد: 37 درصد

10-محمود احمدی نژاد: 52 درصد

11-حسن روحانی: 37 درصد

12-حسن روحانی: 41 درصد

حسن روحانی، رئیس جمهوری که منتخب مردم ایران نبود.
حسن روحانی، رئیس جمهوری که منتخب مردم ایران نبود.

همانطور که مشاهده کردید، بعضی از رؤسای جمهور با رأی اقلیت مردم انتخاب شده‌اند نه اکثریت آنان. درصد استقبال آرای مردمی از آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله هاشمی در دور دوم ریاست‌جمهوری‌شان روند کاهشی داشت، آرای محمد خاتمی به رغم افزایش 1 میلیونی در دور دوم با کاهش 4 درصدی مواجه شد، آرای احمدی‌نژاد در دور دوم هم به لحاظ تعداد آرا و هم از نظر درصد آرای واجدین شرایط افزایش یافت، هرچند در دور اول ریاست‌جمهوری‌اش 17 میلیون رأی آورد اما حدود 18 میلیون نفر در انتخابات شرکت نکردند و در نهایت حسن روحانی نیز علیرغم اینکه در دور دوم، هم به لحاظ تعداد آرا و هم از نظر درصد آرای واجدین شرایط رأی بیشتری را کسب کرد اما می‌توان گفت او هیچگاه انتخاب «اکثریت» مردم ایران نبود و در هر دو دوره کمتر از نصف آرای واجدین شرایط را به خود اختصاص داد.

البته این مسئله صرفاً مربوط به نظام سیاسی ایران نیست، بلکه در انتخابات نظام‌های ریاستی همواره این احتمال وجود دارد که «رئیسِ» جمهور «منتخبِ» جمهور نباشد و ما این را در بسیاری از کشورهای دموکراتیک مشاهده می‌کنیم. این امر در اکثر قریب به اتّفاق رقابت‌های انتخاباتی ریاست‌جمهوری ایالات متحدهٔ آمریکا و تقریباً نیمی از انتخابات‌های ریاست‌جمهوری ایران اتفاق افتاده است. اما مسئله وقتی حاد می‌شود که حتی "میزان مشارکت" نیز حائز اکثریت آراء نمی‌گردد و "انتخابات" رأی نمی‌آورد؛ حال چگونه پیروزِ انتخاباتِ حداقلی می‌خواهد منتخبِ مردم باشد؟ این وضعیت نوعی خلأ سیاسی در دموکراسی است؛ چراکه هدف نهایی در دموکراسی و به‌ویژه انتخابات -به عنوان نماد مردم‌سالاری- حکومتِ اکثریت است، اما گاهی همین پروسه به حکومتِ اقلیت می‌انجامد! درواقع وقتی بخش قابل توجّهی از مردم با صندوق رأی قهر می‌کنند زمینه را برای روی کار آمدن فردی با پشتوانه‌ی مردمی ضعیف آماده کرده‌اند، هرچند او حائزِ اکثریتِ قاطعِ آراء باشد؛ چراکه در خوشبینانه‌ترین حالت او منتخبِ اکثریتِ رأی‌دهندگان است، نه اکثریتِ مردم.

سه رئیس جمهور اخیر ایالات متحده موفق به کسب اکثریت آراء واجدین شرایط نشده‌اند.
سه رئیس جمهور اخیر ایالات متحده موفق به کسب اکثریت آراء واجدین شرایط نشده‌اند.

در انتخابات 1400 نیز شاهد این مسئله بودیم، اتفاقی که به دلیل پایین بودن میزان مشارکت، به راحتی پیش‌بینی میشد. پایین بودن نرخ مشارکت -که علل آن متعددند و محل بحث نیست- موجب شد تا آرای رئیس‌جمهور منتخب نیز به نسبت تعداد واجدین شرایط پایین باشد. حجت‌الاسلام رئیسی که در دوره‌ی قبل با 16 میلیون رأی از کسب جایگاه نخست در رقابت انتخاباتی بازمانده بوده، این بار با 2 میلیون رأی بیشتر از دوره‌ی قبل، پیروز انتخابات شد و کلید پاستور را از حسن روحانی تحویل گرفت؛ دو نفری که هردو رئیس جمهورِ همه بودند اما هیچکدام منتخبِ همه نبودند. واقعیت آن است که گرچه حجت‌الاسلام رئیسی توانست به آسانی پیروز انتخابات شود، اما او تنها 30 درصد آرای مردم را به دست آورد؛ کمترین درصد رأی در بین رؤسای جمهور در نظام جمهوری اسلامی!

در دو انتخابات اخیر ایران، برای اولین بار نرخ مشارکت به زیر 50 درصد سقوط می‌کند، اتفاقی که نتیجهٔ آن، شکل گیری مجلس و دولت حداقلی است. تحلیل‌گران دلایل زیادی برای این اتفاق ذکر کرده‌اند؛ از عملکرد ضعیف دولت گرفته تا ردصلاحیت‌های همیشگی شورای نگهبان، از بحران اقتصادی و وضعیت بد معیشتی تا حوادث آبان و سقوط هواپیمای اوکراین، و از عدم تأیید کاندیدای مناسب جهت نمایندگی گرایش‌های منزوی شده در جامعه تا شیوع کرونا، همه و همه مواردی هستند که به عنوان عوامل کاهش میزان مشارکت ذکر می‌شوند؛ عواملی که نمی‌توان برای همه‌ی آنها سهم یکسان قائل شد. اما در هر صورت، نتیجه‌ی این نوع انتخابات طبیعتاً ریاست‌جمهوری کسانی است که نیمی از جامعه به آنان رأی نداده‌اند، و این یعنی بحران مقبولیت و عدم پشتوانه‌ی عظیم مردمی، امری که رهبری چند روز پیش از انتخابات بر آن تأکید داشت.

ابراهیم رئیسی، با 30 درصد آرای مردمی به ریاست جمهوری رسید.
ابراهیم رئیسی، با 30 درصد آرای مردمی به ریاست جمهوری رسید.

شاید خود ابراهیم رئیسی هم پیش‌بینی چنین اتفاقی را می‌کرد؛ آنجا که به محض اعلام نتیجه‌ی بررسی صلاحیت‌ها شروع به رایزنی کرد تا بلکه بتواند شورای نگهبان را راضی به تاییدصلاحیت افراد شاخص کند و شور و مشارکت انتخابات را افزایش دهد، تلاشی که نتیجه نداد و باعث شد او بدون زحمت به صندلی ریاست‌جمهوری برسد. البته ممکن است مدیریت، توانمندی، برنامه‌ها و تلاش او در این چهار سال چنان باشد که با عملکرد خوب و موفقیت در قوه‌ی مجریه، بتواند در انتخابات آینده با درصد آرای بیشتری به پیروزی برسد و به معنای واقعی منتخب اکثریت مردم باشد.

به هر حال حجت الاسلام رئیسی خود نیز به این امر واقف است که رئیس جمهور باید رئیس همه‌ی جمهور باشد تا بتواند با اعتماد به نفس بهتر در امور داخلی و عزت نفس بیشتر در عرصه‌ی خارجی اهداف خود را دنبال کند، چنانکه در اولین بیانیه‌ی خود پس از پیروزی در انتخابات نوشت: «منتخب این انتخابات بر اساس قاعده‌ی مردم‌سالاری دینی، منتخب همه‌ی ملت و خادم همه‌ی جمهور است. چه آنانی که بنده را برگزیدند و چه عزیزانی که به نامزدهای محترم دیگر رای دادند و چه آنانی که به هر دلیلی در پای صندوق‌های رای حاضر نشدند.»

انتخاباتریاست جمهوریدموکراسیالیگارشیجمهوری اسلامی
یک معلم|پندار نیک،گفتار نیک، کردار نیک?
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید