آیا انقلابی بودن با منتقد بودن منافات دارد؟
چند روز پیش یکی از دانش آموزام بهم گفت: تعجّب کردم که رفتی تو مراسم همخوانی سرودِ "سلام فرمانده!" پرسیدم چرا؟ گفت چون متنهای سیاسی شما رو میخونم و همیشه باصراحت انتقاد میکنی. حتی -نیمشوخی نیمجدی- گفت: اگه اون برادران ارزشی که مسئول مراسم بودن میفهمیدن تو سایتا چی مینویسی، راهت نمیدادن! لبخند زدم و جواب خاصی ندادم. اما بهونهای شد برا نوشتن این متن و بیان مسئله ای که نیاز به بازنگری داره...
به طور کلی، این چیزیه که من بهش معتقدم: اعتقاد به اصول انقلاب و ارزشهای انقلابی مثل استقلال، آزادی، ظلمستیزی و دموکراسی، منافاتی با نقد عملکرد ضعیف مسئولین نداره. متاسفانه این مسئله هم برای برخی انقلابیها و هم بعضی از دوستان مخالف هنوز جا نیفتاده که دفاع از آزادی، مردم سالاری و حق بیان با ارزشهای اصیل انقلاب در تضاد نیست. اتّفاقاً به نظرم مهمترین شعار و ارزشی که مردم سال 57 مطالبه میکردن، «آزادی و جمهوریت» بود و این نه تنها برخلاف ایدئولوژی انقلاب نیست بلکه مهمترین مطالبهٔ انقلابه. به بسیاری از مسائل اقتصادی و سیاسی نقد داریم، اما عملکرد بد مسئولین یا کجفهمیها از انقلاب رو به پای انقلابیون اصیلی مثل مطهری، شریعتی، طالقانی و بهشتی که برای انقلاب و آزادی خوندلها خوردن ننویسین. امثال این افراد برای رسیدن به اصلاح و آزادی سختی کشیدن و بها دادن.
نکته اینه که متاسفانه فضای سیاسی جامعه دوقطبی شده، و در این بین شما یا باید اینطرف بوم باشی یا اونطرف بوم. به توئیتر و اینستاگرام نگاه کنید: معمولاً رفتارها پرخاشگرانه، لحنها خشن، و تفکّرات متعصّبانه هست. فضای دوقطبیِ جامعه افراد رو وادار میکنه که رادیکال فکر کنن، یا ضدانقلاب باشن یا انقلابی. و هرچی این دوقطبی شدت بگیره، دور شدن مردم از همدیگه هم شدت میگیره و لحنها شدیدتر میشه. تو چنین شرایطی، راه برا کسایی که میخوان نگرش واقعبینانه داشته باشن و نقطه ضعفهای هردو گروه رو بیان و نقد کنن سخت میشه، چون هم از طرف گروه اول و هم از طرف گروه دوم قضاوت میشن و شرایط دوقطبی اونها رو به حاشیه میرونه.
دوستان عزیز! نه اعتقاد به ارزشها نشونهٔ وصل بودن به قدرته، نه انتقاد درست از عملکرد نهادهای نظام نشونهٔ ضدانقلاب بودن. سعی کنیم به جای برچسب زدنهای یکطرفه، با آرامش مخالفمون رو بپذیریم و به نظرات متفاوت بقیه منطقی نگاه کنیم. نظر هر شخصی محترمه. من به ارزشهای انقلاب معتقدم و این هیچ منافاتی با دفاع از آزادی، جمهوریت، دموکراسی، مطبوعات آزاد و بیان حق مردم نداره؛ اتّفاقاً از نظر من اینها در مسیر شعارهای اصیل انقلابی تعریف میشه و در مقابل، ایجاد فضای تکقطبی، رواج رفتارهای توتالیتاریستی و بیتوجهی به مطالبات مردمی در تضاد مستقیم با اندیشههای انقلابیِ امثال شهید مطهری و طالقانی قرار میگیره که نتیجهٔ عدم درک درست و کامل انگیزههای انقلاب 57 هست.
من «انقلابی»ام؛ به این معنا که ارزشهایی چون «استقلال، آزادی، جمهوریت، اسلامیت و حاکمیت قانون» رو باور دارم، اما هرجا اشتباهی ببینم با عقل ناقص خود میسنجم و نقد میکنم و در این نقد کاری ندارم که طرف مقابل کیه، از یک عضو شورای شهر گرفته تا رئیس جمهور. حتی گاهی در جمع دوستان انقلابی و ارزشی دیدگاهی ابراز کردم که متفاوت با نظر نهادهای انتصابی یا دیدگاه رهبری بوده، و این هیچ اشکالی نداره. مهم اینه بپذیریم که هرکسی یه طرز فکری داره و آزاده که متفاوت فکر و رفتار کنه. (البته تا جایی که رفتارش آزادی و حیثیت بقیه رو خدشهدار نکنه.) شاید بخاطر همینه که هم دوستانِ ارزشیِ موافق نظام و هم افرادی که نظرشون با دیدگاههای نظام مخالفه باهام راحتن و رفیقن و همیشه حرفای سیاسی شون رو باهام درمیون میذارن، چه بخوان از کسی دفاع کنن چه نقد کنن. و این راحتی و رفاقت نه به این دلیله که مثل اونها فکر میکنم، بلکه به این دلیله که اونها رو با هر تفکری که دارن میپذیرم. احترام به همفکر رو همه بلدن، اما احترام به مخالف هست که نشون دهندهٔ سطح فرهنگ گفتگو و اعتقاد به آزادی بیانه. و این چیزیه که همهٔ ما تو شعار بهش پایبندیم، اما تو فضای مجازی که میایم...
با هم دوست باشیم. مطمئنم اونی که طرفدار استکبارستیزی و مقاومته روحیهٔ ظلمستیزی و عدالتطلبی داره و این یعنی نیّتش پاکه، و اونی که مسئولین رو نقد میکنه هم دلش میخواد اوضاع کشورش بهتر بشه. (راه اینا رو از کسایی که برا منافع شخصیشون حرف میزنن و با هر بادی که میوزه یه پرچم جدید بلند میکنن جدا کنید.) حالا تو بین این همه بحث و نظر و گفتگو، نظرات متفاوته و همهٔ ما ممکنه تو بحثها و اظهارنظرهامون گاهی درست بگیم و گاهی هم اشتباه کنیم. ولی مهم اینه تا جایی که میتونیم متعصّب نباشیم و منطقی و منصفانه بنویسیم. ما با هر تفکر سیاسی که زندگی کنیم، آخرش دلمون برا ایران میتپه!