این پست رو تو بلاگ خودم بخونید
تو پست قبلیم قول داده بودم در مورد تجربههام تو ایوند بنویسم. اما اینقدر درگیری برام پیش اومد که تا امروز نتونسته بودم وقت بذارم! حالا که یک سال ازش گذشته مرورش برام خیلی خوشآینده! الان تبدیل به خاطرهای شده که میتونم راحت در موردش صحبت کنم.
تو این یک سال، به عنوان مدیر فنی وارد دوتا استارتآپ (فرستکویست, ایدههاب) شدم و بعد از چند ماه هم ازشون خارج شدم تا لوکان را شروع کنم. در مورد لوکان پست مفصلی خواهم نوشت؛ میتونید تو وبسایت لوکان هم در موردش اطلاعات بیشتری پیدا کنید با عضویت تو خبرنامه لوکان هم امکان اینو پیدا میکنید که خیلی زودتر از بقیه از اتفاقای بزرگی که لوکان قراره رقم بزنه مطلع بشید.
در کنار شکستهایی که تجربه کردم و قبلتر تو وبلاگ خودم amirh.ir براتون نوشتم، ایوند یکی از تجربههای موفق من تو راهاندازی استارتآپ بود.
شروع - همبنیانگذار
اواخر اسفند ۹۳ بود که من دنبال کار بودم. با بهنام تصمیم گرفته بودیم یک دوره برنامهنویسی برگزار کنیم و همین طور وبسایت ایونتفا (لینک در آرشیو وب) رو به بهانه این رویداد معرفی کنیم؛ خودمون فکر میکردیم که اگر گرفت هم پول درآوردیم هم ایونتفا رو جلو میبریم. اسم دوره رو گذاشتیم "در چهار ماه یاد بگیرید فیسبوک بنویسید". قرار بود تو یه دوره ۴ ماهه PHP و MySql رو به صورت فشرده به شرکت کنندهها یاد بدیم. هدفم هم این بود که اگه اینجوری تونستم پول در بیارم، از همین راه زندگیم رو بچرخونم و بتونم استارتآپ جدید شروع بکنم. با بهنام نشستیم رو Eventfa، سریع دیزاینش رو انجام دادیم و کدش کردیم. یه صفحهی لیست رویدادها داشتیم و یه لندینگ برای هر رویداد؛ لندینگ هم استاتیک بود.
صفحه رویداد که اومد بالا، شروع کردیم به تبلیغات فیزیکی و اینترنتی. یادم میاد آگهیهایی که پخش کرده بودیم برای یه سریها آنقدر عجیب به نظر اومده بود که ازش عکس گرفته بودن و میگفتن چطور میشه تو چهار ماه فیسبوک نوشت! تو این لینک میتونید پست رو ببینید.
تو فیسبوک که شیر کردم، حمیدرضا کامنت گذاشت که تبریک میگم به رقیب جدیدمون و این حرفا، تو پست فیسبوک میتونید کامنت ها رو ببینید.
اینجا بود که مایایونت و ایونتفا به هم معرفی شدن! حمیدرضا یواش یواش و در کنار هدایت کانون کارآفرینی ایران، داشت رو مایایونت هم کار میکرد. منم با ایونتفا مشغول بودم. رویدادمون اما به حدنصاب نرسید! بهنام میخواست بره سربازی و من برای اینکه زنده بمونم، پروژه گرفتم و اینقدر درگیرش شدم که دیدم نمیصرفه و بیخیال رویداد شدم و پروژه رو تا اواخر خرداد با کمک بچهها تموم کردیم. اواخر خرداد بود که خسته از پروژه زدن، دنبال کار با حقوق ثابت بودم. همون وقتا بود که دیدم حمیدرضا برای مایایونت دنبال لاراول کار میگرده (به گروه گوگل لاراتاکز ایمیل زده بود).
چون حمیدرضا رو میشناختم بهش تو فیسبوک مسیج دادم و گفت بیا صحبت کنیم. دو سه تا جلسه گذاشتیم و دو سه تا ایمیل زدیم و همکاریمون به سرعت شروع شد.
حمیدرضا و من ترکیب خوبی برای مایایونت (ایوند) بودیم، چون حمیدرضا میتونست سمت بیزینس و سرمایه گذاری رو کاور کنه و منم سمت فنی و محصول رو. چون این مشخصهها رو تو همدیگه میشناختیم سریع اعتماد کردیم و کار رو شروع کردیم.
من همیشه میگم: "برای اینکه کسی رو بشناسی کار رو شروع کن و اگه دیدی خوب نیست سریع خداحافظی کن."
همین طور که میبینید، از ایمیل فرصت شغلی حمیدرضا تا فرستادن بکآپ مایایونت برای من، تنها تو ۳۵ روز انجام شد! چون هر دوتامون کلی تجربه داشتیم و خیلی چیزها، خصوصا اینکه مشخص بود قراره چه محصولی رو بسازیم، به سرعت کار رو پیش بردیم. شناختن دو سه تا سرمایه گذار هم کافی بود تا در عرض ۲ ماه سرمایه لازم رو بدست بیاریم. از طرفی یه سری مشتری اولیه هم داشتیم. هردوتامون هم نتورک خوبی از برگزارکنندگان رویداد داشتیم و خودمون هم برگزار کننده رویدادهای مختلفی بودیم. این باعث میشد که مطمئن به سمت جلو بریم و سرمایهگذار به راحتی به ما اعتماد کنه.
اتفاقا تقسیم وظایف خوبی هم انجام داده بودیم. همین طور که میبینید ایوند همین حالا چجوری داره رشد میکنه و در عرض سه سال از صفر به ۱۵ میلیارد تومان ارزش رسیده! جالبه بدونید روزانه بیشتر از ۱۰۰ رویداد و بیشتر از ۵۰۰۰ شرکتکننده از ایوند استفاده میکنند و بیشتر از ۳۵۰ هزار کاربر داریم. تا حالا بیشتر از ۵۰ هزار رویداد از طریق ایوند برگزار شده و حدود ۲۰ میلیارد تومان در ایوند فروش بلیت داشتیم.
ایمیل هایی که زدیم هم جالبه! برای نمونه میزارمشون که شاید یکی یه روزی به دردش خورد.
این پایین ایمیلی که بعد از جلسه با حمیدرضا براش فرستادم و شرایط پیشنهادیم رو بهش گفتم رو میبینید:
و جواب حمیدرضا:
بعد هم تلفنی صحبت کردیم و در آخر با حقوق ۳ میلیون و ۲۰ درصد من و ۸۰ درصد حمیدرضا، همکاریمون رو شروع کردیم.
یه تفاهمنامهی همبنیانگذار نوشتیم، که هیچ کدوم نباید به جز مایایونت رو محصول دیگهای کار کنیم و همین طور شرایط وستینگ رو هم صحبت کردیم که تا ۶ ماه هیچ درصدی تعلق نمیگیره و تا ۳ سال این درصدها پر میشه که بعدا سرمایهگذار چهار سالش کرد.
من چون حمیدرضا رو تو نتورکم داشتم، تو لاراتاکز فعال بودم و همین طور بیزینس رویداد رو خوب میشناختم، همکاریم با حمیدرضا خوب و سریع شکل گرفت و نتیجهی خوبی مثل ایوند رو به بار آورد.
پس :
1- تو کامیونتی و گروه های حرفهای همیشه فعال باشید، ما تو لاراتاکز فرصتهای زیادی برای هممون ایجاد کردیم.
2- شبکهسازی حرفهای و کاری رو جزو اولویتهاتون قرار بدین.
3- سعی کنید تو گروههای مختلف بیزینسی، تجربه کسب کنید.
سرمایهگذار
به صورت ریموت و گاهی تو کانون کارآفرینی رو مایایونت کار میکردیم. یه سری باگ هاشو گرفتیم و سرورشو عوض کردیم و نهایتا یه سری فیچر بهش اضافه کردیم.
حمیدرضا با سرآوا فایل پیشبینی مالی رو درآورده بود و همینطور اسلایدهای ارائه به سرمایهگذار مایایونت رو آماده کرده بود و چون با سرآوا و رهنما آشنا بودیم (و فکر کنم اون زمان فقط این دوتا سرمایهگذاری میکردند) با این دوتا همزمان جلسههای جذب سرمایه رو جلو بردیم و ۳۷۵ میلیون تومان (۳۲۵ میلیون نقد و ۵۰ میلیون سرویس های نوآوا) در زمان بذر از سرآوا جذب کردیم. باز هم اینجا نتورک خوبی که حمیدرضا داشت باعث شد روند سرمایه گرفتمون خیلی سریع انجام بشه. سعید رحمانی تو کانون با حمیدرضا تجربه موفقی داشت و از قبل میشناختش.
ریبرند و ریپرداکت مایایونت به ایوند
اوایل مهر ۹۴ بود که سرمایه جذب کردیم و من و حمیدرضا رفتیم به فضای کار اشتراکی فینووا (تازه میخواستن راش بندازن و جزو تیمهای تست و اولیه بودیم)، اونجا خیلی خوش گذروندیم. تیم جابینجا (محمدرضا خانی و محمدرضا شادمان) هم میز بغلمون بودن. ما یه میز چهار نفره داشتیم، اونا هم یه میز ۴ نفره. ناهار و اینترنت رایگان هم باعث شد چهار ماهِ خیلی باحال رو بگذرونیم.
کدهای مایایونت با لاراول 4.2 نوشته شده بود و من ساختار و کدها رو بخاطر اینکه خیلی خوب نمیشد گسترشش داد دوست نداشتم. از طرفی از اون اول تو سرم بود که فرانتاند و بکاند جدا باشند. ایوند رو به صورت API based و با لاراول 5.1 نوشتم. محمد محبیفر و مهدی نامور هم فرانت رو با React نوشتن.
تا دیماه تو فینووا بود که ایوند متولد شد. اسم ایوند رو با کمک تیم سرآوا بهش رسیدیم و دامنهی evand.ir رو یک میلیون خریدیمش. بعدش هم تو راند اول سرمایه گرفتن evand.com رو ۵۰ میلیون خریدیم.
یادمه وبسایت آماده شده بود ولی هنوز لوگو نداشتیم، لوگوی خفنمون رو یه شبه توی freelancer.com دادیم برامون زدن، ۵۰ دلار هم رو دلار ۳۸۰۰ پول لوگو دادیم اون زمان. :D
دیماه ۹۴، اومدیم طبقه ۹ برج الوند و ایوند رو با سرعت بیشتری جلو بردیم.
دفترمون اولش با جابینجا مشترک بود. یه چهارتا میز اونا داشتن و چهار تا میز هم ما! هر دوتامون داشتیم رشد میکردیم! تیممون هم بزرگتر میشد؛ فرهنگ هامون هم به هم نمیخورد؛ به مشکل بیمه و اینا که خوردیم، اونا رفتن طبقه ۷ دفتر گرفتن و ما هم تو همون واحد موندیم.
ما سریع استخدام میکردیم و سریع اخراج میکردیم؛ ولی از شانس خوبمون، افراد خوبی رزومه میفرستادن و ما انتخاب راحتی بین افراد داشتیم. هرچند بیشتر کارمندامون از همون اول از شبکه خودمون بهمون جذب شده بودند.
دوستان خوبی هم در کنار همکاری خوبی که باهاشون داشتم پیدا کردم که این پایین اکانت توییترشون رو گذاشتم، البته یه سری هاشون هم قبل ایوند هم جزو دوستان خیلی خوبم بودن.
حمیدرضا احمدی، محمد محبیفر، مهدی ناموری، حجت جوکار، امیر حسین قنبری، علیرضا شهابیان، سما جلالی، مهرنوش دشتی، امیر طحانی، پدرام مرندی، پرهام مرندی، زوبین نعمتی، محمدرضا نظیف، علی فرجیان، ایرج حبیبزاده، حامد درخشانی، نگین یشمی، محمد زنگانه، حسین بقایی
ما تو ایوند، اولین یکشنبه هر فصل sunday funday داشتیم! یکم آمار میگفتیم و برنامهریزی میکردیم، بعدش هم عشق و حال میکردیم! سهشنبهها هم پارتیهای خفنی میگرفتیم. خلاصه که خوش بودیم و خوش میگذروندیم.
بیشترین تعداد همکاری که تو ایوند داشتیم فک کنم به ۱۸ نفر هم رسیده بود.
خلاصه که تو اون چند سالی که تو ایوند گذروندم، روزهای خیلی خوبی با بچهها سپری شد.
راند ۱ جذب سرمایه ایوند
تا تیرماه ۹۵ ایوند رو با همون سرمایه جلو بردیم و رشدِ خوبِ ماه به ماه ۱۰ درصد رو تجربه کردیم. وقتی هم که دیدیم پولمون داره تموم میشه، با سرآوا دوتا جلسه اسکایپی گذاشتیم و تونستیم ۱ میلیارد دیگه جذب کنیم.
با اون ۱ میلیارد، تا اواخر ۹۷ تونستیم ادامه بدیم. یادمه تو بهمن ۹۶ تونسته بودیم رو عدد ۹۰ میلیون سر به سر بشیم.
بعد از اون، به دلیل علاقهای که بلاکچین پیدا کرده بودم و همینطور مشکلات مدیریت و راهبری که تو شرکت با حمیدرضا پیدا کرده بودم، تو فروردین ۹۷ از ایوند خداحافظی کردم.
چون vest من تموم نشده بود ۴ درصد از سهامم هم کم شد و یه راند دیگه اواخر ۹۷ سرمایه جذب کردیم. الان هم فقط ۸ درصد از سهام ایوند دست من مونده که به خاطر سهامم هم شده برای ایوند آرزوی موفقیت و رشد روزافزون دارم. ;)
مشتریهای اولیمون از نتورک خود من و حمیدرضا بود و خودمون هم برگزار کننده رویداد بودیم، پس اولش 10-20 تا مشتری داشتیم. زمانی هم که من به مایایونت جوین شدم، فکر کنم 15 رویداد فعال داشتیم.
رشد خوبی که ایوند بنا به پخششوندگی و معرفیشوندگی (Virality) که خود بیزینس داشت و همین طور تمرکزی که ما روی محصول داشتیم، باعث شده بود که بینیاز به صرف هزینه مارکتینگ زیاد، رشد خوب ماهانه ۱۰٪ رو تجربه کنیم.
برگزارکنندگان، صفحه رویداد خودشون رو معرفی میکردن و کاربران و برگزارکنندگان دیگه با ایوند آشنا میشدن. درواقع هر برگزارکننده جدید تو ایوند، ۱.۷ برگزار کننده جدید به سیستم اضافه میکرد.
ایوند رشد خودشو نگه داشته ولی باز شرایط اقتصادی ایران روی ما هم تاثیرگذار بود و یکم رشدمون رو کمتر کرده.
ویژگیهایی که این قابلیت رو به ایوند میدادند، چیزایی مثل سیستم ایمیل مارکتینگ برای رویداد (برگزارکنندگان میتونن به لیست ایمیل خودشون هر تعداد که خواستن ایمیل ارسال کنن)، و سیستم همکاری در فروش (برگزارکنندگان میتونن به بازاریابان و افراد مختلف برای فروش رویدادشون درصدی از فروش رو به عنوان سود بدهند) بود.
اینا مقداری از تجربیات من تو ایوند بود، سعی کردم به خیلی چیزها اشاره کنم، اما اگه سوالی هم داشتین، خوشحال میشم تو نظرات بپرسین. همین طور اگه بحثی رو میخواید با جزییات بیشتر توضیح بدم، حتما بهم بگین.
در زیر هم یه سری عکسهامون از زمان ایوند رو براتون میزارم، اگه تو تلگرام دارید میبینید، عکس باتون لود نمیشه، رو این لینک کلیک کنید تا عکس ها هم براتون لود بشه .
دفتر فینووا - من و محمد محبیفر و مهدی ناموری ایلخانلار - جلسه اسپرینت پلنینگ 2
هکاتون توسن - جابنینجا، ایوند، کاموا، پنج نفره تیمی تشکلی دادیم و محصولی به اسم تزول رو دولوپ کردیم. تو عکس من، محمدرضا شادمان، محمد محبیفر
پشت دفتر ایوند، طبقه 9 برج الوند
پوکر تایم
من، محمد، حجت، مهدی - اسپرنت پلنینگ nام
رویداد پنجشنبهبازار کافهبازار
یازدهمین اسپرینت پلنینگ
کوهنوردی - جابیوند
تسک ها
دروهمی React با حضور @grabbou یکی از کانتریبیوتر های اصلی ReactNative
تیم، تیم، تیم
پدرام در افق
اولین لیگ فوتبال استارتاپی رو هم ما به اسم sleague برگزار کردیم.
ویو، شهر آلوده تهران
تیم
نمایشگاه الکامپ تهران
خسته بعد از دیپلوی ورژن ریرایت ایوند و دوشب نخوابیدن
جابیوند در کنفرانس وب و موبایل
یه مشت ایوندی
سالگرد همفکر
ایوندیها
زرینوند (زرینپال و ایوند) در برندکاپ
خنده های بالکن برج الوند
خوش باشید.