روند داستان انیمشن میشلها در برابر ماشینها مثل دیگر انیمیشنها روند آرامی نیست و لحظهای نیست که حقهای جدید رو نکند. ثانیهای آنقدر میخندید که اشک از چشمانتان سرازیر میشود و ثانیهای دیگر شاهد یک گفتگوی احساسی که حتی ممکن است شما را به فکر ببرد هستید اما اشتباه نکنید، این انیمیشن اشتباه دیگر آثار را تکرار نمیکند که با نشان دادن صحنهای احساسی همه سرعت فیلم را بگیرد که بخواهد نکتهای برای شما بگوید. این انیمیشن حتی در صحنههای جدی هم یک شوخی در آستین دارد تا شما مثل قبل قهقهه بزنید و با فیلم همراه شوید.
میشلها و ماشینها داستان یکی از عجیبترین و بهترین خانوادههای دنیا است. داستان از جایی شروع میشود که دختر بزرگ میشلها کیتی که یکی از طرفداران سینما است و توانسته با فیلمهایی که در یوتیوب آپلود میکند بورسیه بگیرد. شب آخر دورهمی میشلها اما خوب پیش نمیرود و پدر برای جبران خطایی! که کرده سر خود برنامهای میچیند که صبح فردا همه از آن مطلع میشوند.
صبح روز بعد وقتی کیتی ساک و کوله خودش را جمع کرده از خانه بیرون میزند با صحنهای روبهرو میشود که جا میخورد، خانواده به همراه ماشین فرسودهای که پر از وسایل است جلوی خانه منتظر کیتی است. بدتر از آن این است که میشل بزرگ بلیط هواپیمای کیتی را کنسل کرده و تصمیم گرفته با یک سفر خانوادگی کیتی را به کالج برساند. در راه همانطور که میشود حدس زد اوضاع درست پیش نمیرود و خانواده به خاطر علاقه برادر کیتی آرون به یک پارک دایناسورهای قدیمی زهوار در رفته میروند.
حادثه اصلی فیلم اینجا است که اتفاق میافتد وقتی که پایان دنیا اتفاق میافتد! و خانواده میشلها تنها امید بشریت و تنها انسانهای آزاد روی زمین هستند. اینجا است که میشلها تصمیم میگیرند... (انتظار که ندارید همه داستانو اسپویل کنم؟ حق بدید چون همه لذت فیلم به غیرمنتظره بودنشه.)
عشق، خانواده، رباتها
انیمینشن میشلها در برابر ماشینها بر سه پایه استوار است که انصافا توانسته همه این موضوعات را کامل برای مخاطب خودش جا بیاندازد. اولین موضوعی که در انیمیشن به آن بر میخوریم خانواده و ارتباط اعضای درون خانواده است که اتفاقا هسته اصلی داستان هم یکی از همین رابطهها تشکیل میدهد یعنی رابطه پدر و دختری. ریک میشل پدر خانواده مانند هر پدر یا مادری نگران موفقیت فرزندش است و بعضی جاها هم ممکن است این نگرانی حتی بی دلیل باشد، از طرف دیگر کیتی نیز مثل هر نوجوان دیگری از بودن با خانواده و اینکه درک نمیشود خسته است و به دنبال دوستانی مانند خودش است که او را درک کنند.
موضوع دوم بحث تکنولوژی و هوش مصنوعی است، این انیمیشن هم حتی در این موضوع تکراری هم با دیگر آثار تفاوت دارد. تفاوت در علت شورش ماشینها یا بهتر بگویم یک دستیار صوتی هوشمند علیه انسانها است که دوباره به مفهوم خانواده و ارتباطهای درون خانواده بر میگردد که این خود تاکیدی است بر این مفهوم در این انیمیشن. موضوع دیگر که انیمیشن به آن میپردازد رابطه تکنولوژی مخصوصا موبایلها و تبلتها با انسانها است و به خوبی نشان میدهد که خاموش کردن وایفای به مراتب حیاتی تر از شورش ماشینها و نابودی یشریت برای آدمها است!؛ البته این نکته را به خوبی و با یک طنز بسیار دیدنی نشان میدهد که نباید فراموش کرد طنز سیاهی است.
انیمیشن صحبت از هوش مصنوعی و اینکه آیا هوش مصنوعی میتواند دارای شعور یا آگاهی شود هم میکند و تقریبا اواخر انیمیشن است که اتفاقا نظر و جواب خود را هم به این سوال مهم میدهد. وقتی ریک پدر خانواده به دو ربات دوست داشتنی فیلم میگوید: مگر شما نباید مرده باشید؟ و یکی از رباتها جواب میدهد: مرگ؟ مرگ چیه؟ و مادر خانواده با گفتن این جمله که حالا وقت این جور حرفها نیست، بحث را عوض میکند. اینجاست که انیمیشن جواب میدهد اینکه رباتها هرچقدر هم مثل ما رفتار کنند یا احساساتی شبیه ما داشته باشند باز هم ربات هستند چون درکی از مرگ ندارند. در واقع انیمیشن تفاوت انسان و ربات را در مرگ اندیشی و فلسفه مرگ میداند.
تکنیک ناب شرقی
بدونشک انیمیشن میشلها در برابر ماشینها از نظر فنی بسیار کم نقص ظاهر شده است و طراحی انیمیشن با فضای آن کاملا هماهنگ است. اصلیترین نکتهای که در بحث فنی انیمیشن باید به آن اشاره کرد، انیمیشنهای ریزی است که بیانگر احساسات و حالات کاراکترها است. این تکنیک سالها است که در انیمههای ژاپنی به کار میرود و یکی از جذابیتهای این انیمیشنها است. اما استفاده از این تکنیک در یک انیمیشن سه بعدی فکر بکری بود که در این انیمیشن پیاده شد و الحق که عالی از کار درآمده است.
خلاصه کلام
خلاصه اینکه اگر میخواهید دو ساعت هر چه غم دارید را فراموش کنید و فقط بخندید، توصیه میکنم این انیمیشن بینظیر را از دست ندهید.