حتما این حرف رو از بزرگترهای خودتون شنیدید که همیشه گفتن "همیشه حرف خوب بزن" یا "همیشه دعای خوب بکن" اما تا اومدیم ازشون بپرسیم که آخه چرا؟ مگه چه فرقی میکنه؟ گفتند "وقتی بزرگ بشی میفهمی" یا " بعدا خودت میفهمی".
بالاخره چرخ فلک گشت و گشت تا اینکه معلوم شد چرا بهمون میگفتن"همیشه حرف خوب بزن"، نکته جالبش هم اینجا است که حکمت این حرف رو جایی پیدا شد که کمتر کسی فکرش رو میکرد؛ در عرفان.
توی عرفان دوتا اصطلاح هست به اسم حال و مقام؛ طبق تعاریف حال و مقام رو این جور تعریف کردند که آنچه بدون اختیار بر قلب عارف وارد میشود « حال » است و آنچه او آن را تحصیل و کسب میکند « مقام » است. حال زودگذر است و مقام، باقی. این بیت از حافظ مصداقی است از مفهوم حاله:
برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر
وه که با خرمن مجنون دل افگار چه کرد
اما بذارید خیلی امروزیتر تعریف کنم؛ حال و مقام مثل اینترنت دایلآپ و پرسرعت میمونه. ما آدمهای معمولی اتصالمون به خدا یا هر چیزی که اسمش رو میذاری از نوع دایلآپ است و یهو میبینی به خدا وصل میشی و یه چیزی میخوای و همون موقع اتفاق میافته(حتما تجربهاش رو داشتی) بعضی آدمها هم نشستند به خودشون سختی دادن و کلی عبادت کردن تا اتصالشون شده پرسرعت و اگر چیزی بخوان فراهم میشه.
برای همین بوده که قدیمیها بهمون میگفتن "همیشه حرف خوب بزن" چون میدونستن ما آدمهای عادی همیشه وصل نیستیم و کاری که از دستشون بر میاومد این بود که هم خودشون همیشه حرف خوب بزنن و هم به کوچیکترها بگن "همیشه حرف خوب بزن"
پس فراموش نکن "همیشه حرف خوب بزن"