سینما در نظر مردم جهان یک صنعت مردانه به شمار میآید و چنین به نظر میرسد که کارگردانان زن سینما در این صنعت در ردهها و مشاغل کم اهمیت کار میکنند. ما در این مطلب قصد داریم شما را با پنج زن آشنا کنیم که توانستند سینما را تغییر دهند و بدون آنها سینما شکل امروزی خود را شاید نداشت؛ با ما همراه باشید.
آلیس گای بلاش تهیه کننده، بازیگر و کارگردان فرانسوی بود. گای بلاش را اولین کارگردان زن سینما میدانند؛ او طی 28 سال فعالیت هنری خود توانست آثار خیالانگیزی تولید و توانست استودیو فیلمسازی خود را تاسیس کند. آلیس برخی ساخت اولین فیلم داستانی سینما را به گای بلاش نسبت میدهند. او ابتدا منشی لئون گومون در کمپانی فیلمسازی گومون بود سپس مسئول بازاریابی و فروش کمپانی شد.
گای بلاش از فیلمهایی که ضرفا تبلیغاتی یا علمی بودند دلزده شده بود و به همین دلیل از گومون درخواست کرد تا فیلم خودش را بسازد. گای بلاش علاوه بر کارگردانی تدوینگر، فیلمبردار و عکاس نیز بود. او سرانجام در سال 1908 کمپانی گومون را ترک کرد و دو سال بعد به همراه همسرش هربرت بلاش و جورج اِی مَژی استودیو سولاکس را تاسیس کرد. گای بلاش در این استودیو فیلمهای زیادی ساخت که فقط اندکی از آنها به جا مانده است.
آلفرد هیچکاک کارگردان شهیر سینما در مورد گای بلاش میگوید: من با فیلمهای ژرژ ملیس به ماه سفر کردم و با فیلمهای گریفیث و آلیس گای بلاش هیجان را تجربه کردم.
دوروتی آرزنر کار خود را با نوشتن فیلمنامه در هالیوودی که تحت سلطه مردان بود آغاز کرد و در عرض شش ماه توانست به مقام سردبیری پیشرفت کند. زمانی که زنان دیگر در شغلهایی مثل طراحی لباس و میکاپ آرتیست مشغول فعالیت بودند و رشد چندانی نداشتند آرزنر توانست اولین فیلم خود را برای کمپانی پارامونت بسازد. قبل از اینکه از آرزنر بخواهند اولین فیلم ناطق خود (Wild Party) را با بازی کلارا بو بسازد او چهار فیلم صامت محبوب را برای این استودیو کارگردانی کرده بود.
همچنین او تنها کارگردان زن تاریخ سینما است که توانست از سینمای صامت به سینمای ناطق کوچ کرد.
ظاهرا آرزنر اولین کسی بود که بوم میکروفون را اختراع کرد، او برای اینکه به بازیگر زن فیلم خود کمک کند تا بر ترس خود از حرف زدن مقابل دوربین غلبه کند برای اولین بار از بوم میکروفون استفاده کرد. فعالیت آرزنر پانزده سال به طول انجامید و در طول فعالیت خود با ستارههای هالیوود مانند کاترین هپبورن، لوسیل بال و جوآن کرافورد همکاری داشت. همچنین آرزنر اولین کارگردان زن سینما است که به عضویت انجمن صنفی کارگردانان درآمد و تا به امروز از پر کارترین کارگردانان زن سینما به حساب میآید.
ژرمن دولاک نویسنده و روزنامهنگار فرانسوی است که اولین بار اواخر دهه نود میلادی بود که صنعت سینما شد و کمپانی فیلمسازی خود را به DH Films را تاسیس کرد. او از نظریه پردازان متقدم سینما به شمار میآیدو مشهورترین فیلم دولاک صدف و کشیش نام دارد که در سال 1928 بر اساس فیلمنامهای ار آنتونن آرتو ساخت؛ این فیلم به عنوان اولین فیلم سورئال یک سال قبل از فیلم سگ اندلسی اثر لوئیس بونوئل و سالوادور دالی ساخته شده است.
دولاک اما به جنبش نوپای امپرسیونیست فرانسه علاقهمند و تبدیل به یکی از مهمترین پیشگامان این جریان شد. دیگر فیلم مشهور او لبخند مادام بودو نام دارد، این فیلم داستان زنی است که یک ازدواج بودون احساس را تجربه میکند و مدام در رویای فرار از این ازدواج است. اغلب افراد فیلم لبخند مادام بودو را به عنوان نخستین فیلم فمینیستی سینما ستایش میکنند. متاسفانه ژرمن دولاک در فرایند انتقال به سینمای ناطق نتوانست دوام بیاورد.
دولاک آخرین سالهای زندگی را صرف تولید رزونامههای خبری کرد.
تازوکو ساکانه اولین کارگردان زن ژاپن و از اولین فیلمسازان مستند جهان به شمار میآید. ساکانه عشق خود به سینما را مدیون پدر عاشق فیلمش بود که بعدا او را به کنجی میزوگوچی کارگردان شهیر ژاپنی معرفی کرد. میزوگوجی قبل از اینکه استعداد و خلاقیت ساکانه را دریابد و او را به تا رده تدوینگر و دستیار کارگردان ارتقا دهد او را به عنوان یک فیلمنامه نویس استخدام کرد.
ساکانه با وجود حمایتهای میزوگوچی از طرف همکاران مرد خود آزار و اذیت شدید میبیند و مجبور میشود موهای خود کوتاه کرده و لباس مردانه بپوشد. تازوکو ساکانه اولین فیلم بلند خود را به نام سوگاتا هاتسو(1936) را در سی و دو سالگی ساخت که امروزه تنها تکههایی از آن باقی مانده است. او هنگام حمله ژاپن به منطقه منچوری برای ساخت مستندهایی درباره اثرات سوء جنگ به چین سفر کرد.
بعد از پایان جنگ قانونی مقرر شد که همه فیلمسازان ژاپنی باید دارای مدرک دانشگاهی باشند. بنابراین ساکانه مجبور شد تا بازنشتگی در سن چهل و شش سالگی به رده تدوینگری و فیلمنامه نویسی برگردد.
مایا درن کارگردان آمریکایی اوکراینی یکی از درخشانترین فیلمسازان تجربی سینمای آمریکا بود. او علاوه بر کارگردانی استعدادهای مختلفی داشت مانند رقص، طراحی رقص، هنرپیشگی، شاعری، نویسندگی، عکاسی همچنین او مردم شناس و موسیقی شناس اقوام و ملل مختلف بود. درن علاقه خود به آیین وودو در هائیتی (نوعی رقص آیینی) و موضوعات روانشناسی را در قالب فیلمهای کوتاه سورئالیستی و سیاه و سفید ترجمه کرد.
درن یک مبتکر خستگیناپذیر بود و از تکنیکهای مختلف دوربین مانند multiple exposures، superimposition، jump cut و slow-motionبهره میبرد. او منتقد صریح صنعت فیلم هالیوود در دهههای چهل و پنجاه میلادی بود و آن را: (مانع اصلی در تعریف و توسعه فیلم به عنوان یک فرم هنری خلاق) توصیف کرد. درن در شهر نیویورک در کنار دیگر همتایان آوانگارد خود مثل آندره برتون، جان کیج و آناوس نین سکونت داشت.
سرانجام مایا درن در سن چهل و چهار سالگی بر اثر خونریزی مغزی درگذشت، اما میراث وی به عنوان یکی از بنیانگذاران اصلی سینمای جدید آمریکا ادامه یافت.
برگرفته از سایت: anothermag.com