روایت داستان در انیمه یاسوکه تا اواسط انیمه یک روایت خطی و مستقیم نیست و داستان گاهی در زمان حا میگذرد و گاهی در گذشته یاسوکه سامورایی سیاهپوست کنکاش میکند. اواسط انیمه که میرسد گذشته یاسوکه به پایان میرسد که این خود یکی از نقاط ضعف داستان است و بخش مهمی از داستان در ابهام میماند. انیمه یاسوکه در مجموع اصلا داستان قویای ندارد و داستان آن به شدت کلیشهای است و مانند داستانهای وسترن غربی است؛ یک هفتتیر کش افسانهای که از گذشتهاش به دهکدهای پناه آورد اما این گذشته او است که دست از سرش بر نمیدارد.
یکی دیگر از ضعفهای داستان که داستان انیمه را در ضعیف بودن کامل کرده کاراکترهای آن است، کاراکترهای انیمه تیپیکال هستند و تنها نکتهای که مخاطب را پای تماشای نگاه کردن انیمه میگذارد تناقضهای انیمه است. تناقضهایی که تا به حال شاید کمتر در دنیای انیمهشاهد آن بودیم، بله منظورم کاراکترهای سیاه پوست است مخصوصا یاسوکه یا یاسان که نقش اصلی انیمه و یک سامورایی افسانهای است. مورد دیگر نشان دادن یک میکده ژاپنی است که نوشیدنی به سبک غربی سرو میکند و حتی نوشیدنیهای غربی مثل ودکا! هم در آن پیدا میشود.
درباره کاراکترهای سیاهپوست فیلم در بخش بعدی بیشتر صحبت میکنیم و اما داستان، داستان انیمه یاسوکه روایت سامورایی افسانهای سیاهپوستی به نام یاسوکه است که بعد از جنگی خانمان سوز و اینکه به دستور ارباب خود پس از اینکه ارباب هاراگیری میکند سر از تنش جدا میکند. یاسوکه بعد از پشت سر گذاشتن این اتفاقات به دهکدهای کوچک پناه میبرد و به نوعی تارک دنیا میشود تا اینکه با دخترکی روبرو میشود و به همراه آن دخترک یاسوکه نیز باید با گذشته خود روبرو شود...
ناگفته نماند که انیمه پایانبندی ضعیفی دارد پس صرفا از دیدن صحنههای خشونت آمیز و پر زد و خورد آن که خشونتی نسبتا عریان را به نمایش میگذارد حتما نهایت استفاده را ببرید و از به پایان انیمه امیدی نداشته باشید.
نفوذ غرب در انیمه
نمیدانم تا حالا به این فکر کردید یا از خودتان پرسیده بودید که اگر یک فرد غربی یا آمریکایی یک انیمه میساخت؛ آن انیمه چه شکلی میشد؟ چه داستانی داشت؟ کاراکترها چطور بودند؟ جواب همه سوالاتتان میشود مینی سریال انیمهای یاسوکه. انیمه یاسوکه را عواملی تماما غربی و عمدتا سیاهپوست ساختهاند که اثرش را به وضوح در انیمه میبینید، این اثر نه تنها در روح اثر که در بالا بخش قبل هم ذکر شد(داستانی مانند وسترنهای آمریکایی) که در کاراکترها و لوکیشنهای انیمه هم میشود دید مانند همان میکده ژاپنی که مانند بارهای فیلمهای وسترن است.
درباره کاراکترهای سیاهپوست انیمه که دو کاراکتر هستند؛ یاسوکه و مبارز مزدوری به اسم شمن که بومی آفریقا است(یک بومی آفریقایی در ژاپن؟) نکتهای وجود دارد و آن هم این است در انیمهای که شدت خشونت بالایی هم دارد اما این دو کاراکتر در آخر انیمه سالم میمانند مخصوصا یاسوکه که... ( به دلیل اسپویل شدن از ادامه متن صرف نظر میکنم). نکته دیگر انیمه که شالوده اصلی داستان هم هست دوره تاریخیای است که انیمه در آن دوره روایت میشود؛ هر چند که از این دوره هم رد پایی محو در انیمه وجود دارد. دورهای که ژاپن طی سلسله جنگهایی به یک ژاپن متحد و تبدیل به امپراتوری ژاپن تبدیل میشود.
انیمه یاسوکه با اینکه در بستری تاریخی روایت میشود اما همانطور که قبلا هم اشاره کردم به علت عوامل غربی آن تحت تاثیر جنبشهای غربی است. در انیمه یاسوکه شاهد سیاهپوستی هستیم که برده یک فرد اروپایی است و با نشان دادن ارزشهای اخلاقیای که به آن پایبند است یک ارباب روشنفکر ژاپنی او را میخرد، این برده(یاسوکه) تا جایی پیشرفت میکند که بقیه افراد که ژاپنی هستند کینه یاسوکه را به دل میگیرند(نژادپرستی). در سوی دیگر ماجرا یک سامورایی زن هم وجود دارد(پدیدهای که در ژاپن عصر ساموراییها ممنوع است) و جزو افراد عالیرتبه این ارباب روشنفکر است(جنبشهای فمینیستی یا قهرمان فمنیستی).
بلاتکلیف در ژانر
انیمه یاسوکه از نظر فنی بهتر از داستان ظاهر شده؛ صحنههای جنگ تن به تن به خوبی و با ریتمی سریع و تند کار شدهاند که الحق هنگام دیدن جنگهای تن به تن ضربانتان بالا میرود. نکته دیگر خشونت بالای این فیلم است که به هیجان فیلم افزوده؛ با نشان دادن قطع شدن اعضا یا صحنههایی مثل این. این انیمه اما در یک زمینه تکلیفش با خودش روشن نیست و آن ژانر فیلم است؛ در فیلم ما جنگ رباتهای غولپیکر را میبینیم، نبردهای تن به تن با سلاح معروف ساموراییها کاتانا را شاهدیم، انواع جادوگری را میبینیم و موارد دیگری مثل این.
البته این بلا تکلیفی در ژانر مرا یاد انیمه دیگری انداخت که باز همین مشکل را داشت یعنی انیمه بتمن نینجا. اگر نگاه دقیقتری به این دو انیمه بیاندازیم یک نقطه مشترک میان این دو اثر پیدا میکنیم و آن حضور فعال غربیها در یک اثر شرقی مثل انیمه است. این بلاتکلیفی در ژانر از نظر من بیشتر به ناآشنا بودن کارگردان انیمه یاسوکه با انواع ژانر انیمه برمیگردد. البته طبیعی است که یک کارگردان در مواجهه با چنین تنوع سبکی ذوقزده شود! و بخواهد از پتانسیل تمام این سبکها در اثر کوتاه خود استفاده کند.