امسال من هجده ساله شدم ، یکمی عجیبه واقعا باورم نمیشه که انقدر زود گذشت احتمالا سال دیگه این موقع ها دانشگاه باشم حتی همین حالا هم که دارم این متن رو برای شما مینویسم داره خندم میگیره ولی باید بهش عادت کنم چه میشه گفت!
راستش امسال موقعیتی پیش اومد که چیزی به شکل تولد نبود یعنی کلا شرایطش جور نبود توی اون روز بشه توی اون روز تدارکاتی براش دید و راستش من یکمی جا خوردم چون با خودم فکر می کردم فقط همون روز روز مخصوص منه ولی یکمی که گذشت فرصت شد بیشتر بهش فکر کنم واقعا این روز مگه فرقش با بقیه روز ها چیه؟ حالا که به دنیا اومدم توی این روز خب که چی؟! ولی چی باعث میشه این روز خاص بشه؟
جوابش بودن با دوستاتو کسایی که دوستشون داریه و اینکه اون لحظه اوقات خوبی رو داشته باشی چه بیست روز اینور تر باشه چه اون ور تر ، تو اگه روز تولدت یک سالن خیلی بزرگ با یک کیک بزرگ داشته باشی و کادو ولی کسی نباشه که اون لحظه خوشحالی تو باهاش قسمت کنی چه فایده؟ اصن حالش به همون استفاده از اون لحظست....
راستش اینو مقدمه کردم تا بگم بعضی وقتا ما آدم ها برای خودمون قوانین سخت و غیر قابل انعطافی میگذاریم که زندگی برامون تبدیل به شکنجه میکنه و میگیم: آخه چرا؟1 چرا من اینقدر تحت فشارم؟ چرا من انقدر بدبختم؟
شاید لازم باشه بعضی وقتا به خودمون بگیم کی گفته؟ کی گفته اکه فلان امتحان رو خراب کنم زندگیم تباه میشه؟ کی گفته اگه خارج از کشور برم نمیتونم روی پای خودم وایسم؟ کی گفته که حتما باید مدرک بگیرم تا بتونم پول دربیارم؟
همین سوال ساده میتونه به ما تلنگر کوچیکی بزنه و ما یهو به خودمون بیاییم و بگیم وااااااااااااای ، یا خدا !
چقدر طرز فکرم مسخره بوده! دلیلش چیه که بعد از پرسیدن این سوال ما یهو به خودمون میاییم؟
سادست چون اون لحظه متوجه میشیم فکرمون بیانگر واقعیت نبوده ، ما لازمه مدام به خودمون یادآوری کنیم چیزایی که توی سرمون میگذره واقعیت نیست فقط پیش بینی های خودمون از شرایطه که جالب اونجاست خیلی وقتا ناکار آمده!
برای همینه که ما نیاز داریم یادگیری داشته باشیم، برای همینه که ما لازم داریم با آدم های دارای صلاحیت مشفرت کنیم، برای همینه که مانیاز داریم هر از چند گاهی افکار و طرز فکرمونو محک بزنیم که نکنه گرفتار یک تعصب فکری کور کننده شدیم و داریم زندگی رو برای خودمون و دیگران به جهنم تبدیل میکنیم!
پس درآخر بگم همه ما داستانی شبیه ماجرا تولد من داریم فقط یکمی فرق میکنه ، باید یادمون بمونه شرایط همیشه اونجوری که ما می خواییم نیست و این لزوما به این معنا نیست که بده و حواسمون باشه افکار ذهنی ما فقط پیش بینی هستند نه خود خود واقعیت ، بایبد حواسمون رو خیلی جمع کنیم چون خودمکون بیشتر از هر کس دیگه ای داریم خودمونو گول میزنیم!