ATHAN RASTIN
ATHAN RASTIN
خواندن ۴ دقیقه·۳ سال پیش

زندگی را زیبا کنیم با لبخندی شیرین که خدا در دلمان نهاده...

زندگی زیباست، باتمام تضادهایش، تمام طباق هایش، می خوانمت به این جشن پرهیاهو، وارد شو و زندگی کن، هرطور که دلت می خواهد، با هر ظاهری که داری، خواه کتانی به پای داری یا کفش، خواه تی-شرتی بر تن داری یا پیراهن، هرجور که هستی با هر شکل و ظاهری، خواه دختر خواه پسر، خواه سفید خواه سیاه، هرطور که باشید بازهم قر و غمزه زندگی برایتان نمایان میشود، شما با هر شخصیتی که دارید در اولین پله ی زندگی قرار دارید، پله ای به نام انسان بودن، سطحی که ستون آن خداست، فارغ از هر قضاوتی، شما نه تنها انسان هستید بلکه حق دارید همانطور که می خواهید زندگی کنید، درست همانطور که دوست دارید، درست همانطور، باری به هر جهت هر کدام از ما انسان ها در طول زندگی کوتاهمان رفتارهای خود، علایق خود و آرزوهای خود را از دیگران کتمان می کنیم و درست در سنین جوانی و بزرگسالی که زمان رشد و ترقی ماست با چالش های بزرگی در زندگی خود مواجه می شویم، چالش هایی که برخاسته از خلاء هاییست که ما برای خود به وجود آورده بودیم، در دنیای امروز بسیاری از ما فقط به خاطر راضی نگه داشتن دیگران زندگی می کنیم، فارغ از آنچه هستیم قصد داریم جوری باشیم که آنها از ما می خواهند تا رفتار کنیم، صحبت کنیم، لباس بپوشیم، راه برویم، و در آخر زندگی کنیم!
قضاوت را برگردن خودتان می نهم، آیا این نامش زندگیست؟ آیا واقعا میشه با پیش گرفتن این راه مثل یک انسان عادی زندگی کنیم یا...؟
هرچند درست یا هرچند نادرست نظر خودمو بیان می کنم، به عنوان یک انسان ناقص نظر میدهم با توجه به حس و حالی که در این لحظه و اکنون دارم چرا که این خاصیت انسان است...
باری به هرجهت خداوند تعالی ما را با اختیار خود در این جهان آورده اختیاری هرچند ناقص مثل خودمان، اختیاری که در طول اختیارات اوست، هرکسی حق دارد خودش برای خودش تصمیم گیری کند و روش خود بودن را پیدا کند، گاهی اوقات ما تمایل داریم مثل کس دیگری رفتار کنیم، خوب و بدش مدنظرم نیست هرچند که خود این رفتار هم می تواند گاهی نشاندهنده مسئله ای باشد، سر صحبتم با کسانیست که نظر دیگران را برخود تحمیل می کنند بدون توجه به اینکه آیا خودشان هم چنین چیزی را دنبال می کنند؟ آیا میشود خودمان را زیر پا بگذاریم و برای چندروز زندگی آنچنان که دیگران می خواهند باشیم؟ قطعا نه.
فردی که ازدواج میکند دیگر منفرد نیست که به هرشکلی که می خواهد زندگی کند، فردی که فرزنددار می شود حال دیگر یک خانواده است، دیگر فرصت زیادی برای خود بودن ندارد چراکه باید یک خانواده باشد، بهترین فرصت و طلایی ترین زمان برای یافتن خود قبل از هرگونه پیوستگی به دیگران است، آیا پس از بیست و چند سال زندگی خود را می شناسم که بخواهم شریکی برای خود انتخاب کنم؟ ای زندگی من کیستم؟دراین دنیا در پی چیستم؟
با اختلاف بزرگترین کاری که هرکس باید در حق خودش ادا کنه *شناختن خودشه* که در غیر این صورت زندگی میشه منبع سوء تفاهم ها، منبع سوء برداشت ها و ...
اگر بخواهیم می توانیم پاسخ درستی برای این پرسش بنیادین پیدا کنیم. اگر چنین شود به نظر شمایی که دارید این متن رو می خوانید چند نفر براساس انتخاب نادرست ازهم جدا می شوند؟ چند خانواده از هم می پاشد؟ چند فرزند طلاق خواهیم داشت؟ اوضاع بی تعهدی ها به زندگی هایمان چه طور خواهد بود؟ چند کودک کار خواهیم داشت؟ چند نفر از اعتیاد درد خواهند کشید؟ چند جوان در شعله ی عشق های دروغین خود را می سوزانند؟ چند انسان مستعد خواهند سوخت؟ چند... و اقیانوسی از این سوالات دردناک که جواب آنها را خیلی روشن خواهیم داد.
از جای دیگری شروع کردم قصدم این بود که احساساتم را در رابطه با جامعه ای که خیلی اوقات بی توجه به اینکه ما کیستیم ما را از خودش طرد می کنه بیان کنم ،آیا جز این است که همه ی ما انسان هایی برابریم؟ و رسیدم به خودشناسی. آری کاملا واضح است که وقتی ما خودمان را کم تر بشناسم انتقادات جامعه در وجودمان پررنگ تر خواهد بود و عفونت جهل و خرافه در وجودمان چرک می کند و روح والایمان را عذاب می دهد.
من آتحان هستم، یک پسر هجده ساله که خیلی نوشتن رو دوست داره بیشتر از هر چیزی،
امیدوارم نوشته هایم توانسته باشه تا حدی شمارو دگرگون بکنه که خودتون باشید قبل از اینکه خیلی دیر بشه
و در آخر اینکه:
زندگی زیباست چرا که خالق آن خداییست که زیبایی را دوست دارد،
آن را برای یکدیگر تلخ نکنیم.
دوست دار شما با هر شیوه ای که برای *خود بودن و خوب بودن* دارید،
بدرود.

من کیستم
برآنم که ایشان کیانند و من کیستم بر این در عزیز از پی چیستم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید