amiraligh__
amiraligh__
خواندن ۳ دقیقه·۶ سال پیش

تفکری کوتاه و ایده‌ای جالب درباره‌ی قرآن و نظریه‌ی تکامل

آنچه در ادامه می‌خوانید نظرِ من بعد از مطالعه‌ی آیاتی چند از قرآن و تفکر درباره‌ی آن و ارتباطش با نظریه تکامل و انقلاب شناختی است و هیچ ادعایی مبنی بر درست بودن و قطعی بودنِ این ایده‌ ندارم.




در آیه‌ی ۳۱ سوره‌ی بقره داریم که خداوند اسما را به انسان آموخت و سپس او را به فرشتگان عرضه کرد و فرشتگان بعد از این اتفاق بر انسان سجده کردند.

حال این اسما چه‌ چیزی‌ می‌تواند باشد؟ به نظر من با توجه به شواهدی که در قرآن و علم وجود دارد اسما را می‌توان توانایی فکر کردن و شناخت پیدا کردن به اشیا و مفاهیم غیرمادی و ذهنی دانست.


طبق نظریه‌ی انقلاب شناختی طی ۷۰ تا ۳۰ هزار سال پیش جهشی ژنتیکی در انسان و گونه‌ی homosapiens به وجود آمد که باعثِ عوض شدنِ شیم کشی مغز انسان و گسترش بسیار زیادِ توانایی شناختی و تفکرِ این گونه شد که در ادامه‌ی روندِ تاریخ به اینجا رسیده است. بر اساسِ یافته‌های باستان‌شناسی و انسان‌شناسی تکاملی بسیاری از توانایی‌های بشر مانند ماهی‌گیری، ساختِ قایق، شکار، صحبت کردن از سوژه‌ی غایب، هنر، در تاریخی حدود ۵۰ تا ۴۰ هزار سال پیش به وجود آمده‌اند و این توانایی‌ها و در بحثِ ما صحبت کردن از سوژه‌ی غایب و مفاهیم ذهنی و توانایی افسانه‌سازی است که از اهمیت بالایی برخوردار است.

در قرآن نیز حداقل دو شاهد برای گذشت دو دوره بر انسان هست:

۱. آیه‌ی اول سوره‌ی انسان (آیا زمانی طولانی بر انسان نگذشت که چیزِ قابلِ ذکری نبود؟)

۲.سخن فرشتگان در آیه‌ی ۳۰ بقره بر اساسِ دیده‌ی آن‌ها از گذشته‌ی بشر و دیگر گونه‌های homo (در درختِ تکاملی چندین گونه homo وجود دارد که ما گونه‌ی homosapiens یا انسانِ خردمند هستیم) که به فساد و خون‌ریزی برای منابع غذایی یا محدوده‌ی قلمرو جنگ‌هایی داشتند.

به نظر من نقطه‌ای که می‌توان این دو را به هم ربط داد همان آموخته شدن اسما به انسان است، اگر اسما را یک توانایی و در واقع توانایی تفکر و شناخت بدانیم.

اینکه چه اتفاقی افتاده است را نمی‌دانم اما دو حالت دور از ذهن نیست:

۱. هبوط آدم و حوا به عنوان دو انسان خردمند در میان دیگر انسان‌ها و تشکیل قبیله و زیاد شدن و گسترش

۲. تولد آدم و حوا در میان انسان‌ها به شکل معمول و تمثیلی و یا روحانی گرفتنِ حضور آدم و حوا در بهشت.

یعنی این جهش ژنتیکی که در علم ادعا می‌شود یا واقعاً به طور طبیعی رخ داده یا می‌تواند یک دستکاری غیرطبیعی از جانب خدا در طبیعت و خلقتِ خود با هبوط باشد.



از جمله شواهدی که ما را به توانایی بودنِ "اسما" راهنمایی می‌کند کنارِ هم گذاشتنِ آیه‌ی ۲ ملک( او مرگ و زندگی را آفریید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما بهتر عمل می‌کنید) و آیه‌ی ۳ سوره‌ی انسان که به دادنِ توانایی عقل و تفکر به انسان اشاره دارد و این توانایی در آیه‌ی ۱۴ مومنون( ...سپس او را آفرینشی دیگر دادیم...) نام برده شده است.

از کنارِ هم گذاشتنِ این سه آیه می‌توان به این جمله رسید که:" خدا انسان را برای آزمایش و امتحان آفرید و بدین منظور به انسان توانایی عقل و تفکر را داد و این توانایی همان چیزی‌ست که انسان را به سمتِ هدفِ خلقت راهنمایی می‌کند."

نکته‌ی دیگر آنکه در حدیث داریم که این اسما اسامی کوه‌ها و جنگل‌ها و اشیاست که حتی اگر این معنی را با توجه به محدودیت‌های انسانِ آن زمان در نظر بگیریم. توانایی اسم‌گذاری برای اشیا و کوه و جنگل باز هم به توانایی تفکر راجع به مفاهیم ذهنی و ساخت و پرداختِ این مفاهیم برمی‌گردد همان طور که توانایی انتخاب به داشتنِ قدرتِ تفکر و تحلیل.


منبع گفته‌های علمی: کتاب تاریخ مختصر بشر نوشته‌ی یووال نوح هراری

قرآنعلم و دین
دانشجوی روانشناسی علامه، فعال دانشجویی، علاقه‌مند به مباحث اجتماعی و فرهنگی.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید