نائومی ولف نویسنده و روزنامهنگارِ آمریکایی به عنوانِ یکی از شخصیتهای برجسته و تاثیرگذارِ حقوقِ زنان در سه دههی گذشته شناخته میشود.
ولف پس از انتشار کتابِ افسانهی زیبایی در سال ۱۹۹۳ به عنوان یکی از رهبران و سخنگوی موج سومِ فمنیسم شناخته شد.
نائومی در این کتاب مفهوم "زیبایی" را به عنوانِ یکی از ارزشهای اصلیِ ساختارِ یک جامعهی مردسالار مطرح میکند و اعتقاد دارد که جامعه با تغییر دادن و کنترل کردنِ معیارهای زیبایی تسلط خود بر جامعهی زنان را حفظ و هژمونی خود را تکثیر میکند.
ولف از صنایعِ مد و زیبایی به عنوانِ وسیله ی استثماری زنان انتقاد میکند و تاکید میکند که زنام باید آزاد باشند تا هر کاری که میخواهند با بدن و صورتِ خود انجام دهند بدون اینکه توسط یک ایدئولوژی، مذهب و حتی محدودیتهای قانونی دربارهی ظاهر افراد مورد تنبیه قرار بگیرند.ولف باور دارد افسانهی زیبایی در پنج حیطه زنان را مورد حمله قرار میدهد: کار، مذهب، روابط جنسی، خشونت و گرسنگی.
ولف در افسانهی زیبایی بیان میکند که برداشته شدنِ محدودیتهای قانونی برای کار کردن و حضور زنان در جامعه به بیشتر شدنِ تاثیر "زیبایی" کمک کرده است و این مهم خود را در بیشتر شدنِ عملهای جراحی پلاستیک و آرایشهای افراطی خود را نشان میدهد؛ به طور مثال در یک تحقیق چند هزار نفر از زنانِ آمریکایی کم کردن چند کیلو از وزنِ خود را مهمترین هدفِ خود اعلام کردند.
کتابِ ولف نظراتِ مخالف و موافق زیادی را در پی داشت و با حمایت و تشویق فمنیستها مواجه شد.
نائومی دو سال بعد از افسانهی زیبایی، "آتش بر روی آتش" را دربارهی سیاست، توانمدسازی زن و آزادی جنسی چاپ کرد.
از دیگر کتابهای ولف میتوان به "پایان آمریکا: نامهای به یک وطنپرست جوان" اشاره کرد که ولف در آن کوشیده است با نگاهی تاریخی به مسئلهی فاشیسم و افزایش آن اقداماتی که یک گروه یا دولت فاشیست برای تسلط پیدا کردن بر جامعه انجام میدهد را توضیح دهد.
به طور کلی کارِ ولف در زمینهی زنان بیان کردن و اعتراض کردن به کلیشهسازی وتعریف کردنِ معیارهایی برای زیبایی و جذابیت است که باعثِ محدودیت و عدم اعتماد به نفس در زنان میشود
کلیشههایی که توسط جامعهی مردسالار تولید میشوند تا با کنترل کردنِ ظاهر و بدنِ زنان بتواند حرکاتِ آنان را هم کنترل کند و در صورتِ خارج شدنِ زن از چهارچوبهای زیبایی با منزوی کردن و دور کردنِ او از جامعه او را تنبیه میکند.
یکی دیگر از شواهدی که ولف برای اثباتِ استثمارِ جنسی زنان در دنیای مدرن و پس از ورود زنان به اجتماع و شکستن کلیشههای اولیهی جنسی در موردِ کار کردن و حقوق برابر زنان در جامعه میآورد؛صنعتِ هرزهنگاری جنسی است که مردان را از لحاظِ جنسی به سمتِ زنانی با بدنهای غیرواقعی سوق میدهد و از طرفی دیگر زنان را هم به طرفِ ایدهآل کردنِ بدنِ خود با چیزی که در این هرزهنگاریها مشاهده میشود و خواست مردان بر آن قرار گرفته است سوق میدهد که این خود آسیبهای متعددی به زنان وارد میسازد.