نیل دراکمن 41 ساله،نویسنده،کارگردان،برنامهنویس اسرائیلی_امریکایی پیشین شرکت ناتی داگ و در حال حاضر معاون این شرکت است که بیشتر با مجموعه اخرین بازمنده و انچارتد:پایان یک دزد، معرفی میشود. زادگاه او اسرایل است که تا 10 سالگی در انجا زندگی میکرد.با من همراه باشید تا زندگینامه یک انسان موفق که توانسته در زمینه بازی سازی مراحل پیشرفت را در کنار اندک بازی سازان حرفهای صنعت بازی پیش ببرد را بررسی کنیم.
تولد تا جوانی:
نیل دراکمن در۵ دسامبر۱۹۷۸همزمان با 14 اذر1357 در اسرائیل به دنیا آمد.در دوران کودکی توسط برادر بزرگتر خود با بازیهای رایانهای،کمیک بوکها و سینما اشنا شد.این نوع سرگرمیها به ویژه بازیهای رایانهای کمک بسیاری به دراکمن برای یادگیری زبان انگلیسی کرد.در این حین او به داستانسرایی علاقه زیادی پیدا کرد به گونهای که وی اشتیاق به نوشتن کتابهای کمیک پیدا کرد.او در یازده سالگی به همراه خانواده خود به امریکا مهاجرت میکند و تحصیلات دوران دانشآموزی خود را در شهر میامی به پایان میرساند.سپس به تحصیل رشته جرمشناسی در دانشگاه فلوریدا میپردازد.او توانست خیلی زود در این دوران موفق به کسب رتبه کمک محقق شود.
درجولای 2002،دراکمن به مدت یک سال از وقت خود را با کار در آزمایشگاه تجسمی دانشکده علوم محاسباتی سپری کرد. در همین سال او توانست با تعدادی از دوستان خود بازی گلوله-صورتی (Pink_Bullet) برای سیستمعاملهای Linux و Microsoft Windows را گسترش دهد.
دراکمن تمایل داشت یک انیماتور شود که با مخالفت خانواده خود روبهرو شد. در نهایت با گذراندن کلاس های برنامهنویسی توانست لیسانس رشته علوم کامپیوتری را کسب کند.
در سال 2003 دراکمن برای فوقلیسانس به دانشگاه کارنگی ملون در شهر پیتسبرگ رفت،در 2004 به همراه دوست خود به توسعه بازی دیکی پنگون پرداختند.در سال 2005 توانست مدرک فوقلیسانس فناوری سرگرمی خود را کسب کند.
دوران حرفهای
دراکمن در کنفراس ارئهدهندگان بازی کامپیوتری در سال 2004 با جیسون رابین(یکی از بنیانگذاران شرکت ناتیداگ)دیدار میکند.رابین شماره خود را به دارکمن میدهد،بعد از آن دارکمن در تماسهای پیاپی به رابین به قدری او را کلافه کرده بود که رابین از دادن کارت خود به او اظهار پشیمانی میکرد.سرانجام در اثر این تماسها رابین دراکمن را وارد گروه برنامهنویسان شرکت کرد.
در روند بازی های جک3 در 2004 و جکایکس در 2005 که ریاست شرکت طی مراحلی به اوان ولز و وایت واگذار شد..دارکمن همچنان مصرانه درخواست خود را جهت پیوستن به تیم طراحی ولز ارئه میداد،اما ولز درخواست وی را به دلیل این که او برنامهنویس رسمی شرکت بود را رد کرد.بعد از چالشهایی میان انها سرانجام ولز دراکمن را به عنوان یکی از طراحان بازی Uncharted: Drake’s Fortune زیر دست ریچارد لمارچاند قرارداد.این روند ادامه مییابد تا اینکه دراکمن در کنار لمارچاند در بازی انچارتد2 به عنوان طراح ارشد قرارگرفت،و همینطور در گسترش ساختار داستانی نیز مهره اصلی در تیم نویسندگی قلمداد میشد.
دراکمن همواره از کارهای سم لیک خالق بازی اکشن مکس پین به عنوان بازیساز محبوب خود یاد میکرد و حتی از او در نوشتههای خود الگوبرداری میکرد،تا جایی که در بازی انچارتد4 تاثیر بسیار ویژهای برجای گذاشت.
درسال 2009 دراکمن کاگردانی و نویسندگی اثری موشن کمیک با عنوان Uncharted: Eye of Indra را ساخت تا پیش زمینهای ذهنی برای سری اول انچارتد (نیتن دیک)باشد تا حوادث قبلی را برای داستان جدید روایت کند.
اولین رمان گرافیکی نیل دراکمن در سال 2010 به نام شانس دوم سارا با هنرمندی گرافیست ،جویساک وانگ هنگکنگی توسط انتشارات سرگرمی ایپ عرضه شد.مضمون این داستان اشاره دارد به سفر مردی به گذشته برای نجات همسرش که در کما به سر میبرد.به گفته دراکمن حس زبیای شاعرانهای دراین داستان وجود دارد و همچنین او با شخصیت اصلی رمان به نام جانی حس همزاد پنداری دارد.
پس از انتشار انچارتد2 در حالی که 33 سال از فعالیت شرکت ناتیداگ میگذشت،تصمیم گرفتند اعضای خود را به دو گروه تقسیم کنند که هرکدام روی عنوان خاصی کار کنند.تیم اول با مدیریت اوان ولز برای ساخت انچارتد3 و تیم دوم با مدیریت بالسترا،ساخت سری جدید از جک و دکستر را عهدهدار شوند.در ادامه دراکمن و استارلی توسلط بالسترا به عنوان سازندگان اصلی بازی خود انتخاب شدند که طبق درخواست خود دراکمن بوده است.اما به دلایلی تیم سازنده احساس میکند که این عنوان شایسته هوادارانشان نیست، بنابراین تصمیم خود را روی یک عنوان شاهکار به نام اخرین بازمانده میگیرند.
جرقه ذهنی
برای انسانهایی مانند دراکمن استفاده از حواس گوناگون به ویژه از طریق مشاهده میتواند ایدههای ذهنی زیاد و خلاقی را به همراه داشته باشد و از ان جا که نیل دراکمن انسان خلاق و عملگرایی است این کار باعث پیشرفت او شده است.
به عنوان مثال دراکمن و استرالی در حال تماشای مستند سیاره زمین بودند که در این مستند گروهی از مورچهها در حال خوردن نوعی قارچ بودند،بعد از مدتی مورچهها دچار عفونت ناشی از عملکرد قارچ شدند تا جایی که مورچههای بینوا از شدت اسیب مغزی و بدنی ناچار به ترک لانه خود شدند و در نهایت از بین رفتند..قارچ ازبدن مورچه تغذیه میکرد و تکثیر میافت، تا دوباره غذای موجودات دیگری شود.این روند همچنان به نفع قارچها در جهت تکثیر انها ادامه مییافت.در این جا جرقه ذهنی خلاق نیل دراکمن شکل گرفت تا این که ایده بازی اخرین ما با توجه به تجربه او به طور کامل ساخته و پرداخته شد.
نیل درکمن برای این که بتواند حس و حال مدنظر خود را به همه نشان بدهد، از فیلم شب مردگان زنده با محوریت اخر زمانی و زامبی شکل استفاده کرد و برای شخصیتهای خود از فیلم شهر گناه با هدایت شخصیتی نزدیکی به جان هارتیگان که افسر پلیسی است که وظیفه محافظت از دختر جوانی را دارد استفاده کرد،دقیقا همین موضوع باعث شد شخصیتهایی مثل جول و الی خلق شود که دقیقا جایگزین افسر پلس و دختر شدند،البته که بازی رزیدنت اویل هم یکی از بازیهای موردعلاقه نیل دراکمن است و همین موضوع شاید باعث شود تا از این بازی هم الهاماتی گرفته شود.
نوع و سبک نویسندگی دراکمن به داستان سرایی ساده و شخصیت پردازی پیچیده ختم میشود،دراکمن از داستانهای پیچیده خوشش نمیاید اما در همین حین به روابط پیچیده میان شخصیتها علاقه زیادی دارد.همین موضوع باعث شده تا نیل دراکمن برای شروع ساخت بازی اخرین ما خود را در کلاسهای بازیگری نامنویسی کند تا بهترین نتیجه را از بازیگرانش بگیرد.اما،چیزی که بیشتر باعث شد تا دراکمن داستان محشر اخرین ما را خلق کند این است که او در هنگام ساخت بازی پدر میشود،پدری که عاشق دخترش است،دراکمن از همین حس زیبایی که برای خودش پیش امده بود، استفاده کرد و این حس زیبا را به شخصیتهای خود یعنی جول و الی منتقل کرد تا مخاطب میان اتفاقاتی که در بازی میافتد، صحبتهای پدرانه جول با الی را هم گوش بدهند.
سرانجام بازی در بهار 2013 منتشر شد،بازیی که با داستانسرایی عالی نیل دراکمن با نقدها و واکنشهای بسیار مثبتی روبهرو شد و توانست جوایز متعددی از جشنوارههای BAFTA، a DICE Award، a Game Developers Choice Award، a Golden Joystick Award وWriters Guild of America Award را کسب کند.
بعد از ان دراکمن روی بستهالحاقی The Last Of Us: Left Behind کار کرد که روایت داستان بیشتر حول محور الی و دوستش رایلی بود، که در دنیای ترسناکی به سر میبرند، که باز هم مورد توجه بسیاری قرار گرفت و تمجیدهای بسیاری از داستان شد.
ناتیداگ در نوامبر 2013 تریلری مبنی بر قسمت جدید انچارتد با اسم انچارتد4:پایان یک دزد را منتشر کرد، که مثل سریهای پیشین این بازی جاستین ریچموند به همراه امی هنیگ کارگردانی نسخه جدید این بازی را برعهده گرفتند.اما در مارچ 2014 خبری از جداشدن انها از طرف ناتیداگ و رسانهها پیچید، سپس ناتیداگ اعلام کرد که ادامه روند ساخت بازی به رهبری استرالی و دراکمن در توسعه است.در ادامه گزارشات اولیه اعلام کردن که دلیل جدایی امی و جاستین توسط فشارهایی که دراکمن و استرالی بر انها وارد کرده بوده است اما بعدها این خبرها توسط مدیران رد شد.سرانجام این بازی با کارگردانی استرالی و نویسندگی و کارگردانی خلاقانه دراکمن روانه بازار شد، که درست مثل قبل با توجه و تحسینهای زیادی به همراه بود،همچنین دراکمن توانست در مراسم گیم اواردز 2016 موفق به کسب جایزه بهترین روایت داستان بشود و برخی منابع،این بازی را به عنوان بهترین سری انچارتد اعلام کردند.
شجاعت
در نهایت ناتی داگ برای اولین بار در ۱۳ دسامبر ۲۰۱۶ و در طی رویداد سالانه پلیاستیشن اکسپیرینس..به صورت یک تریلر از دنباله بازی اخرین ما خبر داد.داستان بازی حدودا چهار سال پس از نسخه اول روایت میشود که در این قسمت برخلاف سری قبلی که جول تحت کنترل بازیکنان بود،الی 19 ساله به عنوان شخصیت تحت کنترل قرار گرفته است،درحال حاضر این بازی منتشر شده و در دسترس همگان است.ساخته جدید ناتیداگ به رهبری دراکمن باز هم اثری خارق العاده و ماندگار به ارمغان اورده که نسبت به نسخه قبلی این بازی وارد جنجالهای زیادی از لحاظ داستان شده که خیلیها از داستان لذت بردن و خیلیها هم به بخشهایی از داستان نقد داشتند،شاید پیش خودتون بگید که من از کدوم دسته هستم؟:من هم از داستان لذت بردم و هم به بعضی از جاهای داستان نقد دارم اما هر از چند گاهی که پیش خودم فکر میکنم متوجه میشم که چرا نیل دراکمن داستان را به این شکل روایت کرده،دریک کلمه:شجاعت
کلام اخر:
همانطور که دیدید نیل دراکمن برای رسیدن به این جایگاه باارزش تلاشهای زیادی کرده و افراد زیادی از جمله امی هنیگ و بروس استرالی را از سد راه خود برداشته،البته، این دو بسیار نقش مهمی در موفقیت دراکمن داشتند.نیل دراکمن انسانی شجاع،خلاق و باهوشی است که با استعداد فوقالعاده خود توانست اثرهای بسیار زیبایی را برجا بگذارد و صنعت بازیها را متحول کند و اگر خلاصه بگویم نیل دراکمن باعث شد تا ما علاوه بر سرگرمی با داستانهای بازی زندگی کنیم و از انها درس بیاموزیم.