kaz2camp
kaz2camp
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

شعاف ولی در کوهستان

لذت شعاف:

لذتی به اسم (بی سیم)، (لباس فرم) البته تنها جلیقه.
و اما در کنا اینها تجهیزات ناقص و غیر اصولی. در مواقع بسیاری کفش غیر کوهنوردی و فقط پوتین.
و پشت اینو آن راه رفتن و صدای بی سیم را در آوردن و بعضی مواقع هم که حوصله سر میرود گیردادن به دیگران. (شما تجهیزاتت کامله داری میری بالا)(بالا هوا خرابه ها: خودش هنوز پایینه).

یادمه بچه تر که بودم همه بهم میگفتن اگر میخوای به کسی کمک کنی، نرو به همه بگو من میخوام این کارو بکنم. برو اون کارو انجام بده بعدشم به کسی نگو.
جواب من این بود که: خب اگه نگم بقیه چی جوری بفهمن که من کار خوبی انجام دادم؟
جواب این بود که: قرار نیست همه بدونن. تو به کسی محبت نمیکنی که فریادش بزنی.
اون کارو میکنی چون انسانی و عقل داری و دل داری.
در جواب گفتم حتی برای حییونا هم اگر کاری بکنم نباید بگم؟ گفتن اون اشکال نداره. ولی وقتی یه اتفاقی برای کسی میوفته شاید دوست نداشته باشه اطرافیانش نگران بشن و بدونن. سکوت کردم و حالا میفهمم چرا.

این رو به عنوان یک گله میگم. منی که اسم خودت رو میزارم امدادگر، قرار نیست وقتی حادثه ای برای شخصی اتفاق میوفته من سرزنشش کنم. من به مقام اون آدم توهین کنم و مدام بالای سرش بدوبیرا بگم. تویی که اسم خودت رو میزاری امدادگر، فریاد میزنی، مدام با یه جلیقه و یه بی سیم دم دهنت عکس میگیری یکم به جای این کارا چهارتا فیلم امدادی ببین که وقتی یه امدادگر میره بالای سر مصدوم چیکار میکنه، چی به اون مصدوم میگه.

اگه این راه رو انتخاب کردی پس کاری که داری انجام میدی وظیست. تو تعلیم دیدی که خدمت کنی.


کوهنوریحادثه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید