نقد مستند عاتقه
هجدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند حقیقت
عاتقه، مستند کوتاه محسن دهنوی، روایت زنی است که در دل سرزمینهای فلسطین زندگی میکند. او، در شهری ساکن است که جز خودش، هیچ غیرنظامی دیگری ندارد. تنها همراهان عاتقه در این شهر، نیروهای مقاومت هستند. ارتباط او با جنگ آنقدر عمیق است که با یک اشاره، محل استقرار نیروهای متجاوز را نشان میدهد.
در طول فیلم، ما تنها یک تصویر از عاتقه میبینیم: زنی که با خونسردی تمام، زندگی روزمرهاش را ادامه میدهد. او آشپزی میکند و نان میپزد، نانی که با اندک لوازم شرایط جنگ فراهم میکند و در اختیار رزمنده ها قرار میدهد. شعر میخواند و به گلهایش آب میدهد. حتی در هنگام بمبارانها نیز آرامش خود را حفظ میکند و به ترس گروه فیلمبرداری میخندد.
این آرامش عجیب عاتقه، از هزاران ترس و وحشت بالاتر است. او به این شرایط سخت عادت کرده و دیگر از جنگ نمیترسد. عاتقه، وطنش را بیش از هر چیز دیگری دوست دارد و برای حفظ آن ماندست. او برعکس دیگران، سر و صدا نمیکند و فهمیده که فریاد موشکهای اسرائیلی، بلندتر از صدای اوست. پس تصمیم میگیرد با ایستادگی، به جنگ پاسخ دهد.
فیلمساز، این ایستادگی را به زیبایی به تصویر میکشد. پختن نان، آواز خواندن و سیگار کشیدن عاتقه، همه نشان از مقاومت او دارند. فیلمساز میخواهد بگوید که ماندن عاتقه در شهرش، به اندازه مبارزه سربازان، اهمیت دارد. این عاتقه مبارز اما انتهای فیلم با موزیک معروف جولیا بطرس گریه میکند. اما این گریه از سر ترس و سختی روزگار نیست، این گریه برای عزیزان از دنیا رفته اوست. برای وطنی رنجور و خسته است.
با این حال، گاهی اوقات، فیلمساز فراموش میکند که عاتقه یک انسان واقعی است و نه فقط سوژهای برای فیلم. در برخی صحنهها، به نظر میرسد که عاتقه کمی مصنوعی رفتار میکند، انگار که میداند دوربینها او را مینگرند. هرچند که این یک رفتار نشبتا طبیعی از مردم است در مقابل حضور تیم تولید اما کارگردان میتوانست این مورد را با همراهی و متوجه سلختن عاتقه بر طرف کند.
در پایان عاتقه، مستندی ساکت اما پر حرف است. این فیلم، داستان زنی را روایت میکند که کمتر کسی میتواند او را درک کند. زندگی و مستند عاتقه، مانند نانی که میپزد، شاید خوشمزه نباشد، اما وجودش بسیار ارزشمند است.
امیرعلی رضوی
۲۶آذر ۱۴۰۳