سلام به ایستگاه چهارم رسیدیم. ایستگاهی که سوالی قدیمی را در بستری جدید بررسی میکنیم. سوالی که از آغاز پیدایش جامعه و زندگی جمعی، در موارد مختلف پرسیده شده است. سوالی که این بار گریبان هوش مصنوعی را گرفته است.
سوال سوم: ۳. چگونه میتوانیم اطمینان حاصل کنیم که هوش مصنوعی به نفع همه بشریت توسعه مییابد و به دست عده کمی از افراد قدرتمند و دولتها نیفتد؟
بارزترین مثال، زمین و مالکیت زمین است. در اروپا از قرن نهم تا چندین قرن بعد، حق مالکیت زمین و به اصطلاح زمینداری، حق تعداد اندکی از افراد بود. حقی که حتی اگر مردم توان مالی خرید زمین را داشتند (که بسیار نادر بود)، به دلیل عدم امکان تغییر موقعیت اجتماعی، اجازه چنین کاری را نداشتند. حال اما این سوال خیلی زود برای هوش مصنوعی پیش آمده است. آیا هوش مصنوعی هم ابزاری برای قدرت میشود؟ اربابان قدرت، هوش مصنوعی را هم مثل رسانه، بازار و خیلی چیزهای دیگر تصاحب و کنترل خواهند کرد؟ مگر هوش مصنوعی انقلابی نوین و متفاوت نبود؟ پس چطور این ابزار هم به درد دیگر همنوعانش دچار میشود؟
قدرت چیست؟ اربابانش کیستند؟
در تعریفی اولیه میتوانیم بگوییم قدرت، توانایی تاثیرگذاری بر افراد، گروهها یا سیستمها است. این تاثیرگذاری میتواند از طریق منابع مختلفی همچون اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی تکنولوژیکی اعمال شود. و اصطلاح «قدرتمندان» و «اربابان سرمایه» به افرادی اطلاق میشود که به دلیل دارا بودن منابع مالی هنگفت، کنترل بخشهای بزرگی از اقتصاد را در دست دارند. این افراد معمولاً بر سیاستگذاریها و تصمیمگیریهای مهم تاثیرگذار هستند و میتوانند از قدرت خود برای پیشبرد اهداف شخصی یا گروهی استفاده کنند. دقیقتر منظور ما در اینجا، شرکتها و کنترلکنندگان شرکتها هم هست. شرکتهایی مثل OpenAI، Google، Microsoft، Meta و خیلیهای دیگر.
چطور ممکن است؟
به چند طریق ممکن است گروهی کوچک کنترل زیادی به دست بگیرند که به نفع همه نباشد. بعضی از مفاهیمی که تاثیر مهمی در این انحصار و کنترل دارند عبارتند از: دولت، دانشگاهیان، حجم سرمایه و شرایط اجتماعی. برای اینکه این موارد را بهتر درک کنیم، به صورت موردی آنها را با هم بررسی میکنیم.
• هزینه بالای توسعه: توسعه مدلهای پیشرفته هوش مصنوعی نیازمند سرمایهگذاری هنگفتی در زمینه سختافزار، نرمافزار و نیروی انسانی متخصص است. در نتیجه، تنها شرکتهای بزرگ و سرمایهدار قادر به انجام این کار هستند.
• دادههای عظیم: مدلهای هوش مصنوعی برای آموزش به دادههای بسیار زیادی نیاز دارند. شرکتهایی که به حجم عظیمی از داده دسترسی دارند، مزیت رقابتی بزرگی در این حوزه دارند.
• اثر شبکه: هرچه یک پلتفرم هوش مصنوعی کاربران بیشتری داشته باشد، جذابیت بیشتری برای توسعهدهندگان و سرمایهگذاران پیدا میکند. این امر منجر به ایجاد یک اثر شبکهای میشود که در آن، شرکتهای بزرگتر به سرعت رشد میکنند و شرکتهای کوچکتر را از میدان به در میکنند.
• مالکیت معنوی: شرکتهای بزرگ اغلب حق امتیاز مدلهای هوش مصنوعی خود را ثبت میکنند و از این طریق، مانع از استفاده سایرین از این فناوری میشوند.
• رگولاتوری ضعیف: نبود قوانین و مقررات مناسب در حوزه هوش مصنوعی، باعث شده است که شرکتهای بزرگ بتوانند با آزادی عمل بیشتری فعالیت کنند و رقابت را کاهش دهند.
• سرمایهگذاری دولتی: حمایت دولتها از شرکتهای خاص و سرمایهگذاری در پروژههای بزرگ هوش مصنوعی، میتواند به تمرکز قدرت در این حوزه کمک کند.
• همکاری دانشگاهها و صنعت: همکاری نزدیک دانشگاهها و شرکتهای بزرگ، منجر به انتقال دانش و فناوری از دانشگاهها به صنعت میشود و به تمرکز قدرت در دست شرکتهای بزرگ کمک میکند.
• تغییرات در بازار کار: گسترش هوش مصنوعی میتواند به تغییرات گستردهای در بازار کار منجر شود و باعث از بین رفتن برخی مشاغل شود. این امر میتواند قدرت چانهزنی کارگران را کاهش داده و به نفع شرکتهای بزرگ تمام شود.
پس از تسلط
همه اینها دست به دست هم میدهند تا اوضاع را نابرابرتر کند و ثروت را در دست ثروتمندان نگاه دارد. این وضعیت در ابعاد مختلفی، شرایط را برای فقرا و کسانی که در سختی هستند، بدتر میکند. اگر بخواهیم این موضوع را دقیقتر بررسی کنیم، باید به این موارد اشاره کنیم:
• تشدید نابرابری: انحصار هوش مصنوعی به طور مستقیم به افزایش نابرابری اقتصادی و اجتماعی منجر میشود.
• کاهش فرصتهای شغلی: توسعه و گسترش هوش مصنوعی میتواند به جایگزینی نیروی کار انسانی در بسیاری از مشاغل منجر شود.
• تهدید حریم خصوصی: شرکتهای بزرگ فناوری که کنترل هوش مصنوعی را در دست دارند، میتوانند از دادههای شخصی افراد برای اهداف تجاری خود استفاده کنند و حریم خصوصی افراد را به خطر اندازند.
• تثبیت قدرت سیاسی: افرادی که کنترل هوش مصنوعی را در دست دارند، میتوانند از آن برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی، دستکاری انتخابات و کنترل جریان اطلاعات استفاده کنند.
• توسعه سلاحهای خودمختار: هوش مصنوعی میتواند برای توسعه سلاحهای خودمختاری که قادر به تصمیمگیری و انجام اقدامات مرگبار بدون دخالت انسان هستند، مورد استفاده قرار گیرد.
این مشکلات در چند شکل دیگر نیز دولتها را درگیر میکند:
• رقابت ناسالم: انحصار هوش مصنوعی میتواند به رقابت ناسالم بین شرکتهای بزرگ فناوری منجر شود و نوآوری را محدود کند.
• وابستگی به فناوری: وابستگی بیش از حد به هوش مصنوعی میتواند آسیبپذیری سیستمها را افزایش دهد و در صورت بروز اختلالات، خسارات جبرانناپذیری را به همراه داشته باشد.
• مسائل اخلاقی: توسعه و استفاده از هوش مصنوعی مسائل اخلاقی پیچیدهای را مطرح میکند که نیازمند تنظیم مقررات دقیق است.
• تهدید امنیت ملی: انحصار هوش مصنوعی در دست افراد یا کشورهایی که اهداف خصمانهای دارند، میتواند امنیت ملی کشورها را به خطر اندازد.
مثالی از این مشکل
هوش مصنوعی اما اولین فناوری دیجیتال نیست که دارد تبدیل به ابزاری برای سرمایهداری میشود و قطعا آخرین هم نیست. سرمایهداری اشکال مختلف خودش را همیشه بروز میدهد؛ از بردهداری و زمینداری تا ثبت شرکتهای چندملیتی و بهرهکشی از کشورهای آفریقایی. با تغییر شرایط، با نوع جدیدی از سرمایهداری و استبداد روبهرو هستیم: سرمایهداری نظارتی. برای مثال، شوشانا زوبوف، دکترای روانشناسی اجتماعی از دانشگاه هاروارد و نویسنده کتاب سرمایهداری نظارتی، در مقالهای به بازتعریف سرمایهداری و ارائه تعریف جدیدی از این جهان برآمد. او در تحقیقات خود مدعی تغییر اشکال جدید سرمایهداری و تکیه بر اطلاعات است. او معتقد است که در این روزگار، دیگر بحث بر سر مالکیت زمین و نیروی کار نیست بلکه سرمایهداری به دنبال هدفی سراسریتر و گرانقیمتتر یعنی اطلاعات و تحلیل میگردد. کالاسازی واقعیت و تغییر شکل به دادههای تحلیلی، تکهای از فهم تحقیقات شوشانا زوبوف در باب سرمایهداری نظارتی است.
هوش مصنوعی با توجه به کارکردهای فعلیاش، نقش مهمی در سرمایهداری نظارتی ایفا میکند، زیرا پردازش و تجزیهوتحلیل حجم وسیعی از دادهها را با سرعت و مقیاس بینظیری امکانپذیر میکند. الگوریتمهای یادگیری ماشینی میتوانند الگوها و روندهای رفتار کاربر را شناسایی کنند و به شرکتها اجازه دهند کمپینهای تبلیغاتی هدفمند، محتوای شخصیسازی شده و حتی تحلیلهای پیشبینیکننده ایجاد کنند. با پیشرفت فناوری هوش مصنوعی، انتظار میرود که در رمزگشایی رفتار انسان و پیشبینی نیازها و خواستههای ما مهارت بیشتری پیدا کند و در نتیجه پتانسیل سرمایهداری نظارتی را تقویت کند. اما این پدیده، با توجه به بحرانهایی که میتواند برای امنیت اطلاعات و تصمیمگیریهای بشر به وجود آورد، الزاماً پدیده مثبتی نیست. هوش مصنوعی در دست ابرقدرتهای فناوری، تبدیل به یک ابزار برای تحلیل داده و ترسیم نقشه راه شده است؛ نقشه راهی که شاید نوعی از استثمار بدون شکل در آن جریان داشته باشد و در فرآیندهای پیش رو بشر بروز و ظهور جدیتری ایفا کند. ابزاری که میتواند انسان را بیش از پیش نسبت به طغیان یا اعتراض و برهم زدن نظم جهانی کنترل کند.
متاورس، به عنوان فضای واقعیت مجازی که در آن کاربران میتوانند با محیطهای تولید شده توسط سیستم و سایر کاربران تعامل داشته باشند، مرز جدیدی را برای سرمایهداری نظارتی ارائه کرده است. همراه با رابطهای عصبی، که میتوانند فعالیت مغز را با پیشنهادات سریع ضبط یا تحریک کنند، به شرکتهای فناوری دسترسی بیسابقهای به افکار، احساسات و تجربیات کاربران ارائه میدهد. این سطح از بینش نسبت به زندگی شخصی کاربران میتواند منجر به پیشبینیها و دستکاریهای دقیقتر رفتار آنها شود و دامنه سرمایهداری نظارتی را بیشتر گسترش دهد.
چه باید کرد؟
ابتدا این را باید بگویم که مقابله با جریان فناوری نه تنها جوابگو نیست بلکه ضربه زننده است، چرا که این فناوری نیست که این بلا را بر سر انسان میآورد بلکه این خود انسانها هستند که در این زمینه دارند به یکدیگر ظلم میکنند و به شکلی نوین در حال بهرهکشی از یکدیگر هستند. فهم این موضوع آنچنان سخت نیست؛ لازم است سری به تاریخ بزنید و آنجا اشکال مختلف این سوءاستفاده از فناوری و ابزارهای بشری را ببینید. اما چندان شرایط آنطور نیست که فکر کنیم این پایان ماجرا است. شاید از دست ما کاری برنیاید اما دولت شاید بتواند مقاومت و حتی مقابل این روندها بایستد.
ترویج رقابت:
• حمایت از استارتآپها و شرکتهای کوچک فعال در حوزه هوش مصنوعی
• ایجاد صندوقهای سرمایهگذاری برای حمایت از تحقیق و توسعه در این حوزه
• کاهش موانع ورود به بازار برای شرکتهای جدید
تنظیم مقررات:
• تدوین قوانین جامع و شفاف برای تنظیم بازار هوش مصنوعی
• ایجاد نهادهای نظارتی مستقل برای نظارت بر فعالیت شرکتهای بزرگ فناوری
• ممنوعیت برخی از اقدامات انحصاری مانند ادغام شرکتها و خریداری رقبای کوچکتر
حفاظت از دادهها:
• تدوین قوانین سختگیرانه برای حفاظت از دادههای شخصی کاربران
• الزام شرکتها به شفافیت در نحوه جمعآوری، پردازش و استفاده از دادهها
توسعه زیرساختهای دیجیتال:
• سرمایهگذاری در توسعه زیرساختهای ارتباطی و محاسباتی برای فراهم کردن دسترسی عادلانه به فناوریهای هوش مصنوعی
همکاری بینالمللی:
• ایجاد همکاری بینالمللی برای تدوین استانداردهای جهانی در حوزه هوش مصنوعی
• تشکیل مجامع بینالمللی برای هماهنگی سیاستهای تنظیمگری در این حوزه
نتیجه این هفته
در حال حاضر، بسیاری از دولتها به اهمیت مقابله با انحصار هوش مصنوعی پی بردهاند و اقداماتی را در این زمینه آغاز کردهاند. اتحادیه اروپا، یکی از پیشروترین مناطق در این زمینه است و قوانینی مانند GDPR را برای حفاظت از دادههای شخصی کاربران تصویب کرده است. ایالات متحده نیز در سالهای اخیر، توجه بیشتری به مسائل رقابتی در حوزه فناوری نشان داده است.
با این حال، راه طولانیای تا ایجاد یک بازار رقابتی و عادلانه در حوزه هوش مصنوعی باقی مانده است. فناوری هوش مصنوعی به سرعت در حال پیشرفت است و قوانین و مقررات موجود ممکن است به سرعت منسوخ شوند. بنابراین، دولتها باید به طور مداوم قوانین و مقررات خود را بازنگری کنند و با چالشهای جدیدی که در این حوزه ایجاد میشود، مقابله کنند.
در نهایت، مقابله با انحصار هوش مصنوعی نیازمند یک رویکرد چندجانبه است که در آن دولتها، بخش خصوصی، جامعه مدنی و دانشگاهها با هم همکاری کنند. با اتخاذ راهکارهای مناسب، میتوان از مزایای هوش مصنوعی بهرهمند شد و در عین حال از خطرات آن جلوگیری کرد.
منابع:
گزارشهای سازمان ملل متحد در مورد هوش مصنوعی
مقالات علمی منتشر شده در مجلات معتبر
گزارشهای سازمانهای غیردولتی فعال در حوزه فناوری
اخبار و تحلیلهای منتشر شده در رسانههای معتبر
http://noo .rs/PVv38
https://cafetadris .com/blog/
https://tejaratnews .com/n/4Zqe
mehrnews .com/x33Ywb
https://edu.irna .ir/news/85231402/
https://www.spba .ir/article_194152.html?lang=fa
https://invex .ir/blog/
hamshahrionline .ir/x8XnC
isna .ir/xdRLYQ
https://vrgl .ir/QV804