
من اخبار رو دنبال نمیکنم. مگر مثل ایندفعه تایم نماز صبح وسط بازی والیبال صدا بشنوم و برم شبکه خبر ببینم جنگ شده!
بعد از جنگ هم دوباره روال عادی. کاری به اخبار ندارم. حال و حوصلش رو ندارم. سر و تهش رو هم سخته به هم وصل کنی.
در نتیجه خیلی خودم رو در جریان اتفاقات ایران و جهان نمیذارم. البته همیشه یکی تو دوست و آشنا و خانواده هست که یه خبری، ترند جدیدی یا حتی گیف جدیدی (: رو بهم برسونه.
از قسمت قبل باید یادتون باشه که تقویم رو هرهفته چک میکردم و این هفته بعد از روز شمس و مولوی تو تقویم ۹ مهر رو زده بود «روز همبستگی و همدردی با کودکان و نوجوانان فلسطینی». اتفاقاً هفته بعدش ۱۶ مهر هم روز جهانی کودک هست.
وقتی بحث کودک میشه احتمالاً خیلیها مثل من حس میکنن لااقل بچّهها دیگه نباید درگیر خون و خونریزی اصطلاحاً آدم بزرگا بشن! (چقدر هم واقعاً خیلی از ما انسانها بزرگ میشیم 😒). وقتی فکر میکنی اگر اون بچّه اون روز کشته نمیشد الان ۲۵ سال دیگه زندگی کرده بود. ۳۷ سالش بود و خودش شاید بچّههایی داشت که الان که این متن رو مینویسم داشت باهاشون بازی میکرد آدم خیلی دلش میگیره 😣. یا شایدم نه. یه روزی از روزهای بعدی نوار فیلم زندگیش تو اون نوار همیشه درد فلسطین پاره میشد و بازم امروز نبود. امروز نبود که بازهم ببینه بچّهها نمیتونن بخندن و بازم باید پشت باباهاشون قایم بشن یا آوارهی مسیری باشن به ابدیت ...
خلاصه که این جنگ اسرائیل با فلسطین از اون اخباریه که بعضاً خبراش به گوشم میرسه و خیلی خیلی ناراحت کننده هست. من هم چند وقتی بود یه طراحیها و ایدههایی به ذهنم رسیده بود ولی از سَر شلوغی هی عقب مینداختم و امید هم البته داشتم که جنگ تموم شه و هنوز هم امیدوارم که زودتر تموم شه. اینجا چندتاش رو میذارم به یادگار:














مثل قبل دعوت میکنم بقیه هم طرحها و ایدههاشون رو بذارن. حداقلش اینه که دورهم بیشتر به انسانیتمون فکر کنیم!
امّا فراتر از این جنگ و اون جنگ کلاً این اتفاقات برام بهانهای بودن که دوباره با خودم یادآوری کنم که تاریخ، همیشه تکراره!
و تا انسان هست جنگها تمامی نداره ):
صحبت از ظلم و مظلوم همیشه تکراریه!
چه امروز باشه چه تاریخ بگه.
چه اینجا باشه چه فلسطین و اروپا و آفریقا.
چه من باشم چه شما باشی چه هیچکدوم نباشیم.
چه انسان باشه چه مخلوق دیگهای.
تاریخ جهان ظلم رو مینویسه و به یادگار نگه میداره تا شاید کسی ورقش زد و بهش فکر کرد.
در اون لحظهی ازلی هم فرشتگان از ظلم ما گفتن ولی خداوند گفت چیزی میدونه که شما نمیدونید! و ما رو آفرید:
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۳۰﴾
و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمين جانشينى خواهم گماشت [فرشتگان] گفتند آيا در آن كسى را مى گمارى كه در آن فساد انگيزد و خونها بريزد و حال آنكه ما با ستايش تو [تو را] تنزيه مى كنيم و به تقديست مى پردازيم فرمود من چيزى مى دانم كه شما نمیدانید (۳۰)
وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۳۱﴾
و [خدا] همه [معانى] نامها را به آدم آموخت سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود اگر راست مى گوييد از اسامى اينها به من خبر دهيد (۳۱)
به نظر میاد که توانایی زبانی انسان مهمترین داشته اونه و به نظرم توانایی گفت و گو و تعامل با هم چیزیه که خیلی وقتا ما نتونستیم ازش استفاده کنیم🫤 و جا داره بیشتر براش اهمیت قائل بشیم.
شاید بعداً یه راهکارهایی برای آموزش بهتر این مسئله مهم که از همون دوران کودکی باید روش بهتر کار بشه رو اینجا گذاشتم.
این متن رو با اشعاری مرتبط با آیات قرآن در بالا از مولانا تموم میکنم که «آدم» رو قابل ستایش تا قیامت دونسته که انگار خیلی متفاوت از اون دیدی هست که ما الان نسبت به انسان داریم و احتمالاً علتش هم همینه که میگه «مدح “این آدم” که نامش میبرم» و خب ما با اون آدم خیلی فاصله گرفتیم 😒:
چشم آدم چون به نور پاک دید
جان و سر نامها گشتش پدید
چون ملک انوار حق در وی بیافت
در سجود افتاد و در خدمت شتافت
مدح این آدم که نامش میبرم
قاصرم گر تا قیامت بشمرم
(این شعر رو چند روز پیش در کانال «کافه مثنوی» دیدم (https://t.me/cafe_masnavi). کانالی که به صورت متوالی دفترهای مثنوی رو تیکه تیکه میذاره و ارزش دنبال کردن داره)