بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب شهید عشق رمانی تاریخی که بر اساس واقعیت نوشته شده. این کتاب نوشته نویسنده ترکی، احمد تورگوت است. وی با وجود اینکه شافعی مذهب است، عباراتی را در کنار هم به معرفی و مدح معصومین قرار میدهد که خیال می کنی یک شیعه دوازده امامی خالق آن عبارات است. که خود جای تعجب دارد که چگونه با این معلومات شیعه نشده است!!!
اما داستان این کتاب بیشتر گزارشات تاریخی واقعه شهادت سومین امام شیعیان، امام حسین علیه السلام است. ماجرا از مدینه آغاز می شود و بعد سفر حضرت به مکه و بعد هم حرکت ایشان به سمت کوفه است.
اگر بخواهیم کتاب را یک مجموعه ببینیم: کتابی است که با استفاده از آیات قرآن کریم و اشاره به سرگذشت دیگر انبیاء، نقطه سرآغازی برای معرفی دین مبین اسلام می شود. اما خوب، این سبک نوشته ها نیز خالی از اشکال نیستند. از انجایی که بیان این ایات از جانب ابی عبد الله علیه السلام است، و ایشان به شرح و بیان انها می پردازند؛ ولی در حقیقت چنین مستنداتی از تاریخ نداریم، و بیشتر ایات به تناسب و بیان خود نویسنده است که حقیقتا تسلط ایشان را می رساند.
از جهت تاریخی نیز مشکلاتی دارد:
به عنوان مثال، امام چهارم که فرزند ارشد امام حسین علیه السلام، علی اکبر و ملقب به سجاد بودند را علی اوسط معرفی می کنند و علی اکبر در کربلا به شهادت می رسد. در واقع ان علی اوسط است که در کربلا به شهادت می رسد.
این کتاب با انکه از محتوای بسیار غنی برخوردار است اما از تصویر سازی و سیر داستانی خوب کم بهره است. توصیفات نویسنده نمی تواند شما را در زمان و مکان و حال و هوای داستان غرق کند. و در خواندن نیز یک آن متوجه حلقه هایی می شوید که افتاده اند. اساسا یه رمان خوب باید چنان ما را در داستان و ماجراهای خودش غرق کند که ما بتوانیم آن را زندگی کنیم. البته نمی توان تمثیل و تشبیه های بی نظیر آقای تورگوت را نا دیده گرفت: مثلا آن جایی که آب را بر قافله سید الشهدا علیه السلام بسته بودند و ابی نبود که بتوانند وضو بگیرند؛ لذا همگی اهالی شروع به تیمم کردند. و آنکه در نهایت سرانجام این عاشقان دل باخته که دنیا و همه ی وابستگی آن را به گوشه ای انداخته اند و برای باقی ماندن اسلام صحرای خاکستری را به خون خود رنگین کردند. حال ببینید چه زیبا بیان می شود: "رنگ تزکیه از آبی به خاکستری و از آن نیز به سرخی تبدیل می شود." ص435
جملاتی نیز از کتاب انتخاب کرده ام که خدمتتون تقدیم میکنم:
به همین اندازه بسنده می کنیم. در اخر هم یک جمله عرض کنم. با تمام این مواردی که در موردش صحبت کردیم، این کتاب را باید با جان و دل خواند و در بند بند آن تفکر کرد.