همیشه و همه جا بحث این بوده که درس خوندن خوبه یا نه؛ تحصیلات آکادمیک، دانشگاه رفتن و... بدرد بخور هست یا نه. نمیدونم اما میخوام از زاویه دید الانم براتون بگم:
من آدم شری نبودم، درونگرا و ساکت از اونا که وقتی میدیدی با خودت میگفتی چه بچه درس خونی اما نه اینجور نبود که ای کاش بود، من فقط اداش رو در میاوردم انگار
تا سال 1395 میشد گفت جز اقشار متوسط جامعه بودیم الان رو نمیدونم. هرچی که بیشتر سنم میره بالا میفهمم که درس خوندن برای ما نه تنها خوب بلکه واجب بود برای اقشار پایین جامعه از لحاظ درآمدی درس خوندن و تحصیلات یک راه نجات بوده و هست؛ اگر که برمیگشتم به گذشته قطعا درس رو جدی میگرفتم، نمیدونم چرا یکی نزد تو گوشم بگه بچه بشین درست رو بخون اوضاع خوب نیست و نخواهد بود
الان دارم مهندسی کامپیوتر میخونم تو دانشگاه آزاد و بشدت ضعف در دروس پایه رو حس میکنم و حسرت همیشگیم اینه که چرا جدی تر نگرفتم، چون شرایط خانواده من و شرایط کشور من عادی نبود باید جدی تر میگرفتم که بتونم به یه جایی چنگ بندازم تا شاید بتونم خودم رو از این چرخه کثافت نجات بدم...
خسته شدم از ندونستن و نفهمیدن، هرروز تو حیطه مورد علاقم(شک دارم) با موضوعاتی روبرو میشم که درکشون دشواره برای من و این رو از تنبلی گذشته میبینم راه و روش غلطی که تا الان هم ادامه داره و احتمالا خواهد داشت...
البته این رو هم باید در نظر بگیرم که شاید هم خنگم
پ.ن : تصویر پست با AI جنریت شده