جستجوی علاقه در دوران بازنشستگی

امسال باران زیادی در اکثر مناطق کشور باریده و شهر و دیار پدری من نیز از این موضع مستثنی نیست. نتیجه این بارندگی، رونق مجدد کشاورزی و باغداری در این مناطق است. آب زیادی که در زیر زمین و روی کوهستان‌ها جمع شده است، همواره جاری است و رونق خوبی به کشاورزی داده است. این آب روان، پدر من و بسیاری کسان دیگر را بار دیگر به کشاورزی در روستا کشانده است و روزهای خوب و خوش و سرشار از سرگرمی به آن‌ها هدیه داده است.

به قربانگاه بردن سال‌ها جوانی، در پیشگاه کارمندی

قبلا مطلب کوتاهی در مورد رابطه علاقه و موفقیت نوشتم که از اینجا می‌توانید بخوانید. بسیاری از کارمندان، این اصل اساسی را که باید برای کسب موفقیت و حتی درآمد به کاری پرداخت که عمیقا مورد علاقه آن‌هاست در نظر نمی‌گیرند و اغلب از وضعیت موجود خود ناراضی هستند. خیلی از افراد در دوران ابتدای جوانی به جای این که ریسک‌پذیری داشته باشند و دست به کارهایی بزنند که درآمد اندکی ولی رشد خوبی دارد، به کارهای دولتی یا استخدام‌های دائمی فکر می‌کنند. حتی بعضی از جوانان سال‌های درخشانی از عمر خود را در سودای استخدام دولتی سپری می‌کنند و متاسفانه با توجه به شرایط موجود، در این راه موفق هم نمی‌شوند و تنها با یک جوانی از دست رفته می‌مانند.

سرگذشت نسل کارمند

اما موضوع این مطلب چیز دیگری است؛ اجداد من به جز پدرم، تمام به شغل تجارت یا کشاورزی اشتغال داشته‌اند. خیلی از افراد دیگر نیز در آن سال‌ها به همین شغل‌ها اشتغال داشته‌اند. اما در نسل پیشین ما یعنی پدران و مادران ما، بسیاری از افراد کارمند دولت هستند. با توجه به اوضاع اوایل انقلاب و اواخر رژیم سابق، شاید این کارمندان در سال‌های ابتدایی خدمت خود موفق‌تر نیز شمرده می‌شده باشند.

یک زمین کشاورزی به عنوان نمونه!
یک زمین کشاورزی به عنوان نمونه!

این افراد معمولا دوران کودکی را در زندگی کشاورزی و در زمین‌های وسیع یا کارهای تولیدی و تجاری سپری کرده اما دوران جوانی و میانسالی خود را به کارهای دولتی و اداری صرف کرده‌اند. حالا که به سن بازنشستگی رسیده‌اند، بسیاری از آن‌ها دوباره به روستاها و به کار کشاورزی و دامداری برگشته‌اند و هم کسب و کار موفقی دارند و هم از این کار لذت می‌برند. احتمالا از این که سال‌های جوانی خود را صرف کارهای دیوانی و دولتی کرده‌اند، حسرت نیز می‌خورده باشند.


پ.ن. چند مطلب در مورد تخمین حجم بازار کسب و کارهای مختلف در روزهای آینده منتشر خواهم کرد که فکر می کنم خوشتان بیاید!

پ.ن. به جای این که کارمند رسمی جایی شودید، به عنوان مترجم آزادکار با ترجمیک همکاری کنید و بقیه وقت خود را آزادانه در راهی که می‌خواهید صرف کنید :)

پ.ن. چالش صد روز نوشتن (روز ششم)