داستانهای ابوتراب خسروی به سبک مدرنیسم، یعنی مابین رئالیسم و پستمدرنیسم، روایت میشوند. «درهمریختگیِ زمان و مکان»، «آشفتگی شخصیتها»، «ابهام فضا و ساختار داستان» و «درونمایۀ چندگانه» از ویژگیهای داستانهای اوست. (احمدرضا جمکرانی، خدیجه جعفری؛ پایاننامۀ کارشناسیارشد. بررسی، تحلیل و نقد داستانهای کوتاه ابوتراب خسروی؛ ۱۳۹۲)
داستانهای بخش اولِ کتاب هاویه در فضایی مرموز و سوررئال، به ملاقات افراد زنده با مردگان و مفهوم مرگ اختصاص دارد. مردی در یک روزِ بارانی با دنبال کردن یک گربۀ ولگرد، سر از گورستانی درمیآورد که مادربزرگش در آن مدفون است. او در آنجا با هممزاریِ مادربزرگش ملاقات میکند. خانوادۀ یک مردِ نعشکش برای یک شب، میزبانِ مُردهای ازمیانِ مردگانِ نعشکش میشوند. سه مرد درپیِ کشف چگونگی مرگ دوست خود، با کابوسهای شبانه دستوپنجه نرم میکنند. مرد جوانی از مأموریت چندروزه به خانهاش برمیگردد و با همسر پیرِ خود و پیرمردِ ناشناسی روبهرو میشود. از سنگِگور آقای الف صدای ضرباتی مانند تیکتاک ساعت شنیده میشود؛ طنینی که در زمان حیاتش نیز از سینهاش به گوش میرسیدهاست. پسری نظارهگر است که مردی پدرومادرش را بهقصد سفری ابدی از خانه خارج میکند.
در تمام این داستانها، نویسنده مرزهای غیرقابلِعبورِ بین مرگ و زندگی را میشکند و نشان میدهد که مردگان چگونه میتوانند در دو عالم و در دو جهت، گذری همیشگی داشته باشند. گویا نویسنده مانند آقای الف در داستانِ صدای ساعتی که پنهان است، کاشفِ بُعدی تازه است و اعتقاد دارد باید پوستهمان را بشکنیم و درون قالبی بهدور از ظواهر و مشخصات فیزیکی برویم.
داستانهای بخش دومِ کتابْ حکایت چگونگیِ گذر عمر است. زنی در انتظار برگشت نامزدش از جبهه، گیسْ سفید میکند. دو همکار در جوانی ازدواج میکنند، طلاق میگیرند و در میانسالی بار دیگر ازدواج میکنند؛ گویا که مدتزمانِ جدایی تا آشتیشان، تنها، چند دقیقه بودهاست. مردی برای تبرئۀ خود از یک قتل، پس از سالها، نامهای به پسر مقتول مینویسد. پدری برای تحویل جسدِ دختر خود، با اکراه راهیِ سردخانه میشود.
دو داستان آخر از بخش سوم در فضایی ابهامآلود و مرموز، به حکایت مثلث عشقی، و خیانت اختصاص دارد. مردی پریشانخاطر مدعی است که معشوقهاش' جوان و زیبا از قرصِ ماه پایین میآید و با او دیدار میکند. و مردی انگشتان سارقِ عشق خود را بارهاوبارها قطع میکند تا باز برویند و دوباره از نو مسلوبشان کند.
درمجموع، ابوتراب خسروی، چنانچه در یکی از مصاحبههای خویش نقل کردهاست، به داستان بهعنوان یک کپی از زندگی نمینگرد و کپی کردنِ شکل عادی بخشی از زندگی برایش ارزشی ندارد. به عقیدۀ او داستان باید جهانی تازه و شرايطی نو داشته باشد و اشيا و رفتارِ اشيا باید شکل بديعی به داستان بدهند تا بتوان یک زيبايیِ تازه، معنادار و بدیع خلق کرد. و بهراستی که ابوتراب خسروی، خود، در داستانسرایی چنین است.
***
عنوان: هاویه
نویسنده: ابوتراب خسروی
موضوع: داستانهای کوتاه فارسی
مشخصات ظاهری و اطلاعات چاپ: قطع رقعی، جلد نرم، ۱۲۸ ص، چاپ نهمِ انتشارات / نشر مرکز در سال ۱۴۰۰
معرفیکننده: مهری عموبیگی
۲۶ خرداد ۱۴۰۲