«اولین کلیدِ داناییْ سؤالِ مستمر است. ازطریق شک، بهسوی تحقیق هدایت میشویم و ازطریق تحقیق، قادر به شناساییِ حقیقت میگردیم» (پیتر اَبلارد).
در فصلی از کتابِ آموزش تفکر به کودکان، وقتی پیاژه از مایکلِ نهساله پرسید: «خارجیها شاملِ چه ملیتهایی هستند؟»، مایکل پاسخ داد: «فرانسوی، روسی، آمریکایی، انگلیسی.». پیاژه همچنین دربارۀ فرانسویها از مایکل سؤال کرد. مایکل گفت: «فرانسویها خیلی جدی هستند، دربارهٔ هیچچیز نگران نیستند و کشور آنها خیلی کثیف است.». به همین ترتیب، پیاژه راجعبه مردمِ کشورهای نامبرده سؤالهایی پرسید و مایکل نیز پاسخ داد. پیاژه وقتی از او پرسید: «این اطلاعات را چگونه درمورد کشورهای مختلف کسب کردی؟»، مایکل جواب داد: «نمیدانم... این چیزها را شنیدهام... اینطور میگویند.».
بچهها بهطور طبیعی مجذوبِ نگرشِ افرادِ مهمِ زندگیِ خود هستند. این امر در طی زمان، باعث میشود که ساختارِ اعتقادیِ بزرگسالان در همۀ زمینهها، برروی نگرشِ کودکان سایه بیندازد. این سایهاندازی دو نتیجه دارد:
۱. چنانچه کودک در محیطِ بازِ فکری پرورش یابد، یعنی به او اجازۀ تفکرِ مستقل و پرسشگری داده شود، او استدلال کردن، چگونگیِ سنجیدنِ افکارِ خود و دیگران، و پذیرشِ تفاوتِ دیدگاهها را میآموزد.
۲. اما اگر کودک در محیطی با تفکرِ خطی رشد یابد ـ که «خوب و بد» و «درست و غلط» را حکم میکند ـ ذهنش بسته میماند و تفکرِ انتقادی ـ استدلالی در او پرورش نمییابد.
انسانها همواره در حالِ تفکر هستند؛ اما تفکری ارزشمند است که بتواند جنبههای یک موضوعِ خاص را بهشیوۀ صحیح بررسی کند. «تفکر انتقادی» چگونگی فکر کردن دربارهٔ یک موضوع را شرح میدهد؛ درحقیقت، فراگیریِ «تفکر انتقادی» یعنی آموختن اینکه چه زمانی و چگونه پرسش کنیم، چه سؤالهایی بپرسیم، چگونه استدلال کنیم، و کدام روش استدلال را بهکار گیریم. بنابراین، برای پرورشِ کودکی فراخاندیش و منتقد، باید شیوهٔ تفکرِ انتقادی را به او بیاموزیم.
«استدلال» از واژۀ «دلیل» و «دلیل» از کلمهٔ لاتینِ «Ratio» به معنای «تعادل» مشتق شدهاست؛ بنابراین «استدلال کردن» به معنای «تشخیصِ متعادل» یا بهعبارتی «منطقی فکر کردن» است. لازمهٔ «تفکر انتقادی» برای کودک این است که تجربهها را بهدقت امتحان کند، اطلاعات و ایدهها را ارزیابی نماید، استدلالها را بسنجد، و از همه مهمتر اینکه نگرشِ خاصی را در خود توسعه بدهد تا «میل به دلیل آوردن و استدلال کردن»، «تمایل به چالش کشاندنِ افکار»، و «عشق به کشفِ حقیقت» در او رشد یابد.
رابرت فیشر در بخشِ تفکرِ انتقادیِ این کتاب، نگرشهایی که درنهایت منجر به تفکرِ انتقادی ـ استدلالی میشود را با مثال شرح دادهاست. برخی از عناوین به این ترتیب است:
۱. آمادگی برای استدلال؛
۲. اشتیاق به چالش کشاندن دیدگاهها؛
۳. تمایل به یافتن حقیقت؛
۴. مهارتهای تفکرِ انتقادی؛
۵. راهبردهای انفعالی (نگرشِ من خودم از عهدهٔ این کار برمیآیم)؛
۶. تواناییهای کلان (پرورش متفکری توانا و تکاملیافته)؛
۷. پرسیدنِ سؤالهای صحیح؛
۸. بهکار بردنِ سکوت؛
۹. طبقهبندیِ ایدهها بهصورت کاربردی.
مطالعۀ این کتاب را به مربیان و والدینِ دغدغهمندِ پرورشِ کودکانِ خلاق توصیه میکنم.
***
عنوان فارسی: آموزش تفکر به کودکان
عنوان اصلی:
Teaching children to think
نام فارسیِ نویسنده: رابرت فیشر
نام اصلی نویسنده:
Fisher, Robert
مترجمان: مسعود صفاییمقدم و افسانه نجاریان
ویراستار: علی اصلانی
موضوع: اندیشه، راهنمای آموزشی (ابتدایی)، اندیشه و تفکر خلاق در کودکان، فلسفه برای کودکان، منطق برای کودکان، شناخت در کودکان
مشخصات ظاهری و اطلاعات چاپ: قطع رقعی، جلد نرم، ۴۴۰ ص، چاپ پنجمِ انتشارات / نشر گوزن در بهارِ سالِ ۱۳۹۷
معرفیکننده: نگار انوار
ویراستار متنِ معرفی: مهری عموبیگی
۲۴ تیر ۱۴۰۲