amirhosein Izadi
amirhosein Izadi
خواندن ۷ دقیقه·۴ سال پیش

بی اعصابی کامل، رد سخنان «نقادان تاریخ باستان ایران» در مورد پارسیان هند

ورودی «مانکجی ست آگیاری»، یکی از قدیمیترین آتش کده های زرتشتیان هند، بمبئی
ورودی «مانکجی ست آگیاری»، یکی از قدیمیترین آتش کده های زرتشتیان هند، بمبئی

آقا، امروز اعصاب در حدی که باید باشه نیست مزه هاتون می زارید دمه در، میان میشینید مثل آدم می خونید آخرشم لایک فراموش نشه.

آقا یه چندسالیه که در رسانه های اجتماعی مد شده تاریخ باستان ایران رو بکوبن یه طرفدارایی جمع کنن و آخرش هم بگن:"به به چه حالی کردیم". به دنبال همین جنبش، یک سری سایت درپیت، اومدن از یک آدم بسیار پرت به اسم «دکتر»!!!!!! عبدالله شهبازی نقل می کنند با یک تیتر فریبنده به اسم «افسانه مهاجرت پارسیان از ایران به هند، امشب از شبکه 3»، می گن:" آقا! پارسی هند نمیدونم زبان فارسی در هند چیه؟؟ دروغه آقا دورغ مغزاتونو با دروغ پر کردند" حالا من با این بخش کاری ندارم که در هر صورت این سایت های درپیت می خوان یه حالی بکنن این وسط ولی، ولی وقتی یه مشت آدم هیچی ندان میان از همین بی سوادها یاد میگیرن میان توی اینستاگرام و تلگرام و... مثل طوطی تکرار میکنن، دیگه اعصاب برای من بیچاره نمیمونه که.

خلاصه، هی گفتم:"امیر خان ولشون کن جوانان بی تجربه هستن بذار خوش باشن" دیدم نمیشه واقعا نمیشه گفتم اینجا یه حالی به اینا بدم که دیگه جرئت نکن جلوی من چرت و پرت بگن. خلاصه من اعصاب ندارم امروز همه رو میخوام تیکه تیکه کنم.

منشاء تمام این چرت و پرتا، یه سایت خیلی پرت به این آدرسه http://htarikhi.blog.ir/post/84 و از این سایت هم بقیه کپی پیست کردن حالا من می خوام از اول تا آخر متن اینا رو نقد و بررسی کنم و همه رو با کلی منبع رد کنم آدرس رو هم گذاشتم برید خودتون بخونید ببینید من سر شما رو کلاه نمیزارم کل متن رو رد می کنم.

عبدالله شهبازی

عبدالله شهبازی
عبدالله شهبازی

کل حرف های این سایت از روی یک مقاله از جناب عبدالله شهبازی نقل شده به نام «اقبال لاهوری، نریمان پارسی و صعود سلطنتی». در آن مقاله از صفحه بیست تا بیست و دو درمورد قصه سنجان تعریف می کنه و به اصطلاح آن را ساختگی می خواند. خیلی خوب اول از همه جناب شهبازی. آقای شهبازی در دورانی که شور انقلابی داشت عضو حزب توده بود بعد هم تا سال 1361 مسئول شعبه کل انتشارات، معاون شعبه مرکزی آموزش، مسئول شعبه آموزش تهران و مسئول نشریه داخلی تئوریک حزب تودهٔ ایران بود. بعد از یه مدت دستگیر میشه بعد آیت الله خمینی عفو می کنه ایشون را. از اون زمان برای خودش ول میگشته از سال 93 هم دیگه معلوم نیست چرا فعالیت خود را قطع کرده.

حالا من هرچی گشتم هیچ منبعی پیدا نکردم که تحصیلات دانشگاهی آقای شهبازی را گفته باشه بعد این سایت به ایشون گفته دکتر. واقعا هم معلوم نیست آیا ایشون اصلا تحصیلات دانشگاهی دارن یا نه.

در حقیقت آقای شهبازی یک نسخه دیگر از مرحوم ناصر پورپیرار است. هردوی این عزیزان زمانی آمدند حرف هایی زدند؛ حالا یکی مرده ولی اگه زنده بود بازهم مستند های عجیبش را ادامه می داد، این یکی هم محبوبیتش از بین رفته وگرنه ادامه می داد. چرا در سال 1399 حرف های منسوخ این آقا در یک سایت میشه منبع؟

ادعای افسانه بودن قصه سنجان

سنجان شهری در گجرات
سنجان شهری در گجرات

این سایت از آقای شهبازی نقل می کنه که آقای شهبازی هم از یکی به اسم «نریمان» نام میبره که ادعا داره که چون قصه سنجان در سال 1599 میلادی توسط بهمن کی‌قباد نوشته شده پس کاملا افسانه و دروغی بیش نیست. خیلی خوب

من خیلی سعی کردم این آقای نریمان مرموز را پیدا کنم ولی در آخر رسیدم به سر تمولجی بیکاجی نریمان که یک زرتشتی نیکوکار بود و اولین بیمارستان مدرن بمبئی را درست کرد. من نمیدانم منظور آقای شهبازی از نریمان کی بوده احتمالا ایشون زاییده ذهن نویسنده است و اصلا همچین آدمی وجود نداره.

بعد میگه این آقای نریمان مرموز در کتابی به نام «قصه سنجان؛ دروغی آشکار» این حرف را زده ولی این کتاب وجود خارجی نداره مگه اینکه نسخه خطی این کتاب دست آقای شهبازی بوده.

این آقای نریمان مرموز سه دلیل برای دروغ بودن قصه سنجان میاره من میخوام هر سه تای آن ها را رد کنم

یک سکه کوشانی
یک سکه کوشانی

1 ببخشید ولی این خیلی خنده داره. چون ساسانیان در بخشی از هند که تازه خود هند هم نبوده بلکه بلخ، سغد و شمال غربی هند بوده حکومت می کردند، رو دلیل وجود جمعیت زرتشتی در هند می گویند. آقاجان می خوای تاریخ تحریف کنی، اولش تاریخ بخون. بر اساس تاریخ طبری، کوشانشاهیان دو دوره داشتند و در طول این دو دوره این دولت دست نشانده ساسانیان بود. هم زمان با فروپاشی ساسانیان این حکومت نیز از بین رفت باور بر این است که یکی از جمعیت های مهاجر، بازماندگان کوشانشاهیان بودند ولی اینکه بخاطر این حکومت زرتشتیان در هند سکونت یافته بودند، چرنده.

2 "پس از فروپاشی امپراتوری ساسانی، هیچ نوع فشار دینی بر ایرانیان زرتشتی اعمال نمی شده است." آره باشه تو راست میگی. فقط چندنمونه نام می برم زرتشتیان کافر ذمه خوانده می شدند (برخورد آیین زرتشت با اسلام، فلسفه شرق و غرب نوشته دکتر واقعی رشته تاریخ، ماریتا استپانیانتس یکی از پایه گذاران یونسکو) کسانی که جزیه پرداخت می کردند توسط جمع‌کنندگان مالیات مورد توهین و تحقیر قرار می گرفتند (زرتشتیان: عقاید و اعمال دینی آنها نوشته مری بویس پژوهشگر و نویسنده) اسیران زرتشتی به عنوان برده فروخته می شدند (دولت در اسلام قرون وسطایی نوشته پروفسور آن لمبتون، پروفسور ایران شناسی در دانشگاه لندن) دیگه از تجاوز به دختران زرتشتی هم نگم که از فجایع تاریخی می باشید. حالا دوستان عزیز در کدام نقطه ی جهان در کدام گیتی این حرکات آزار نیست؟ البته باز هم آدم هایی هستند که میگویند این حرف ها الکیه و مسلمانان مثل برادر با زرتشتیان رفتار کردند.

قلمروی صورتی رنگ، پادشاهی گوجارا-پراتیهارا که تا گجرات وسعت داشت
قلمروی صورتی رنگ، پادشاهی گوجارا-پراتیهارا که تا گجرات وسعت داشت

3 جادی رانا، نامی بوده که زرتشتیان برای شاه هندو مذهب، ناگاباتا یکم استفاده می کردند.(تاریخ فرهنگ مردم هند نوشته پروفسور آر.سی. ماجومدار متخصص تاریخ هند و تاریخ هند باستان: نخستین زمان ها تا 1000 میلادی نوشته رادهی شام چوراسی دکترای تاریخ هند) او پادشاه سلسله گوجارا-پراتیهارا بوده که در آن زمان یکی از قدرت های بزرگ هند بوده و اتفاقا گجرات هم یکی از مناطق تحت حکومت آنها بوده. همچنین او و چندتن از دگر مهاراجه های هند، عملا امویان را شکست دادند و بدین دلیل است که در قصه سنجان او یک چهره حامی دارد، چون زرتشتیان او را کسی می دانند که جلوی عرب هایی که سرزمین مادریشان را تصرف کردند را گرفته درنتیجه سلطان نشین سنجان نامی برای پادشاهی گوجارا-پراتیهارا بوده و جادی رانا نیز شخصیتی واقعی بوده.

در خود مقاله آقای شهبازی مطلبی است در مورد سنجان که آقای شهبازی این شهرک را ساخته دست پرتغال می داند (آخر سر پرتغال یا انگلیس؟) می داند و دلیل آن را ساختار نام سنجان می گوید بدین گونه که سن+جان=جان مقدس! به به دیگه از این چی بهتر؟ شاید آقای شهبازی نداند ولی سنجان نام یک شهر در محدوده خراسان بزرگ بوده اصلا سنجان را بیخیال چه توضیحی در مورد نوساری دارید دیگر شهر زرتشتی نشین؟ هدف آقای شهبازی این است که به زور پارسیان را به ماسون ها و از طریق ماسون ها به اردشیر ریپورتر متصل کند و بدین گونه یک تئوری توطئه علیه ایران و ایرانی بسازد. مشکل این است که الان من باید بشینم اینجا برای شما ثابت کنم که این ادعای سایت های درپیت و آقای شهبازی کاملا رد است.

در آخر هم آقای شهبازی از یک پژوهشگر دروغین دیگر به اسم بهرامشاه ناسیک والا نام میبرد که او هم وجود خارجی نداشته و از زبان یک فرد فرضی می گوید "چرا نهصد سال پس از وقوع حادثه باید داستان آن گفته شود؟!" خیلی خوب.

قصه سنجان در سال 1599 میلادی نگاشته شده است و قبل از آن حتما منابع دیگری بوده ولی از بین رفته (چند واقعه در اوایل تاریخ پارسیان و تاریخ آنها نوشته دکتر سر جیوانجی جمشیدجی مودی (Jivanji Jamshedji Modi) نویسنده و پژوهشگر). در دانشنامه ایرانیکا نوشته شده که یکی از دلایلی که قصه سنجان توسط پژوهشگران مورد قبول است، اشاره های تاریخی این کتاب است. یعنی نویسنده خوانده یا شنیده درمورد پارسیان اولیه هند و بعد بعضی از نکات را بر اساس برداشت خودش نوشته مثل جادی رانا که همان ناگاباتا یکم بوده.

آقای شهبازی بعد از اینهمه حرف میگه "عجیب است اینگونه افسانه های مشکوک از سوی نویسندگان غربی نشر می یابند." که من همین یکی دو خط بالا گفتم چرا این کتاب برای محققان و پژوهشگران منبع است.

خاتمه

دوستان ببخشید دیگه خیلی با سرعت نوشتم اگر ایراد املایی دیدید به خوبی خود ببخشید. لطفا هرچه درمورد تاریخ می خونید و می شنوید را باور نکنید. من خودم حس میکنم وقتمو هدر دادم ولی این رو نوشتم چون از طرف پژوهشگران و بزرگان تاریخ پژوهی ایران، کسی به اینا جوابیه نداده بود. و من اگر از این چرت گویی ها ببینم، باز هم مقاله می نویسم با لحن خودشون هم به اینا جواب می دم.

نمیدونم چه مرضی در بین بعضی از هموطنان عزیز رشد کرده که فکر میکنن باید زرتشتیان را نابود کنند. غیر از این مطلب من حتی یک نوشته خوندم در مورد سنگسار!!!! یک بچه 14 ساله زرتشتی به خاطر نبستن شال گردن! یه روزی من سکته می کنم از دست این آدما راحت می شم. پیروز باشید بدرود.

تاریخدین زرتشتیساسانیان
عاشق خواندن و نوشتن و معتقد به اینکه هرکس باید بهترین موسیقی را در هر سبکی که دوست داره گوش بده
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید