دهه هفتاد بدون شک عجیب ترین دوران موسیقی بود، پراگرسیو راک در تمام جهان درحال گسترش بود، از آلمانی هایی که صدای گیتار الکتریک را مثل چنگ می نواختند تا بریتانیایی های فیلسوف که از هر گوشه آن کشور گروه های مولف ظهور می کرد. یکی از آن گروه ها که به عقیده من مقام خداوندگار، شایسته برایشان است، کمل بود. کمل در واقع همتراز گروه هایی مثل جنسیس، کینگ کریمسون و یس بود ولی آن گروه ها حداقل یک اقبال عمومی نسبی داشتند، مردم و منتقدان یک تنه از کمل متنفر بودند. آنها به این که چرا آهنگا «افسار گسیخته»، «ترکیبی از هوی متال و پراگرسیو راک» و «پیچیده بودن» هستند، معترض بودند. بعضی از مردم که بسیار کند ذهن تر بودن که بخوان حتی این آهنگا را گوش کنند، به کمل بد و بیراه می گفتند. بعضی کلیساهای افراطی آهنگای کمل را شیطانی می خواندند و مردم را تشویق به اعتراض علیه این گروه می کردند. خلاصه کمل گروه محبوبی نبود ولی سرانجام آنها آلبوم هایشان را منتشر کردند و موسیقی را بیست سال جلو بردند. حالا ما چیکار کنیم که موسیقی کمل را درک کنیم؟
به کسی نیاز دارید که درمورد کمل بالای بیست مقاله و کتاب خوانده باشه، ولی من متعجبم که حالا همچین فردی را میخواین کجا پیدا کنید؟
کمل از سال 1964 وجود داشت و به نام های مختلفی شناخته میشد. آنها انواع موسیقی هارا نواخته بودند، از راک اند رول کلاسیک تا سایکدلیک راک ولی وقتی در سال 1971 پیتر باردنز به گروه پیوست مسیر کمل برای همیشه عوض شد. موسیقی پراگرسیو راک که از دل سایکدلیکای دهه شصت بیرون آمده بود، توسط گروه های قدرتمندی مثل پینک فلوید رهبری و گسترده می شد. باردنز و لاتیمر برای آلبوم اول گروه با نام «کمل» که در سال 1973 منتشر شد، از انواع ارگان، سینث سایزرها به خصوص مدل EMS VCS 3 استفاده کردند تا آلبوم به سمت موضوعات فضایی سوق داده شود ولی به مرور گروه تمایل به ترکیب راک و جز داشتند این روند با اضافه شدن مل کالینز ساکسیفونیست افزایش یافت. در این بین لاتیمر که هم فلوت مینواخت هم گیتار تکنوازی های زیبایی در بین آهنگ ها میکرد. یکی از معروف ترین تکنوازی های او در یک دقیقه ی اول آهگ «هرگز ولش نکن» بود، لاتیمر همچنین بارها تکنوازی های فلوت داشته که باعث شد در بین صداهای الکتریکی و ارگان و سینث سایزرها، ریتم آهنگ کمی دلپذیر تر شود. گاهی اوقات آنها هوی متال را با جز ترکیب می کنند و گاهی اوقات هوی متال را با پراگرسیو راک. ترکیب معمول یک آهنگ از کمل به این شکل هست.
کمل یک گروه مولف بود و معمولا گروه های مولف فلسفه خاص خود را در آهنگ هایشان جا میدهند که باعث خاص بودن آنها شود. اگر شما صدای گیتار نوازی دیوید گیلمور را بشنوید سریع تشخیص میدید که آهنگی از پینک فلوید درحال پخش است. کمل گروه عامه پسندی نیست آنها معمولا آهنگ های بیکلام می سازند و اگر هم شعری داشت درمورد یک داستان عشقی معمول و موضوعات سیاسی-اجتماعی نبود، آنها از رویاها و خواب هایی که میدیدن الهام می گرفتند و می نوشتند به عنوان مثال آهنگ «بانوی فانتزی» که یکی از آهنگ های معروف آنها است در یک صحرا روایت میشود وسط آن صحرا یک قصر یخی است که در آن بانویی زندگی میکند شخصیت اصلی آهنگ عاشق او میشود ولی چون خارج از قصر بود هیچگاه نتوانست با او حرف بزند. آلبوم سوم گروه به نام «غاز برفی» کاملا از رمان های جی.آر.آر تالکین الهام گرفته بود و آلبوم چهارم گروه با نام «مهتاب» که کاملا بی کلام بود و چنان که لاتیمر یکبار گفته بود:«ما با سازهایمان با جهان حرف می زنیم، این بهترین زبان برای زندگی کردن است». شاید بزرگترین مشکل و نقص همیشگی گروه، نبود اشعار قدرتمند بود. خود اعضا از اشعار خود متنفر بودند و برای همین بیشتر ترجیح می دادند بیکلام بنوازند. بانوی فانتزی بیش از دوازده دقیقه آهنگ است و کلا دو دقیقه خواندن.
1976 تا 1978 بهترین سال ها در دوره کلاسیک راک پروگرسیو نبود ، و می توان گفت کاملاً خارج از آن دوره طلایی است. بسیاری از گروههای سطح بالای ژانر هنوز در تور ، ضبط و انتشار آلبوم بودند ، اما برای اکثر آنها ، این آلبوم ها در بین بهترین آنها نبود. جنسیس ، یس و امرسون، لیک اند پالمر قبلاً بهترین آلبوم های خود را منتشر کرده اند. کینگ کریمسون کاملا خارج از دایره بهترین ها بود. پانک در را می زد و مانند هر زیر سبک ژانر راک یا پاپ ، به نظر می رسید که دوره کلاسیک پراگرسیو راک پس از پنج سال تمام می شود ولی یک گروه استثنایی بود که هنوز در سال 1976 از نظر هنری و «نه» تجاری در راه صعود بود، کمل در این بحران دوساله سه آلبوم منتشر کرد که اولین انها مهتاب بود که با همکاری دیوید بدفورد موسیقی دان در زمینه موسیقی آوانگارد و ارکستر سمفونی لندن، ساخته شد. دو آلبوم بعدی آنها که شامل تصنیف های جز و راک بود توسط نوای ساکسیفون مل کالینز رهبری می شد. ولی این دوسال آنقدر هم راحت برای کمل نگذشت، همانطور که گفتم کلیساهای افراطی از کمل متنفر بودند و طرفداران آن کلیساها خرابکاری در کارهای کمل می کردند، از استودیو دزدی می کردند، آلبوم هایشان را آتش می زدند و طرفداران اندک کمل را کتک می زدند تا انها به راه راست بیایند. بزرگترین ضربه ای که به کمل در این دو سال خورد، تمایل لاتیمر به تغییر سبک گروه بود.
چراکمل امروزه اینقدرناشناخته مانده؟شاید بخاطردهه هشتاد باشد چون بلایی کها ندرولاتیمربرسرکمل آورد باعث شد گروه دهسال پسرفت کند.لاتیمردراواخر دهه هفتاد با کالین باس آشنا شد و او را جایگزین داگ فرگوسن بیسیست کرد. کالین باس در گروه های پاپ راک بیس مینواخت پس از مدتی موسیقی پاپ را در گروه مطرح کرد لاتیمر علاقه مند به پاپ شد ولی پیتر باردنز از پاپ متنفر بود و آنرا یکنواخت و کسل کننده مینامید و در سال 1979 وقتی دید لاتیمر کاملا علاقه مند به پاپ نواختن شده، گروه را ترک گفت و اینجا لحظه افول وحشتناک کمل بود.در آغاز دهه هشتاد آلبوم های «عریان»، «عامل واحد» و «مسافر ثابت» کاملا پاپ راک بودند و باعث شد طرفداران قدیمی بسیار ناراضی و طرفداران جدید راضی باشند.کمل مانند جنسیس شده بود که در دهه هشتاد کاملا موسیقی محبوب مردمی را انتخاب کرده بودند. ولی طولی نکشید که مشکلاتی بین اعضای قدیمی گروه مثل اندی وارد و کالینز با لاتیمر به وجود آمد و در نهایت باعث انحلال کمل در 1984 شد.
لاتیمر از بدو تولد کمل با آن همراه بود و مسلماً بعد از انحلال دنبال احیای کمل بود و در سال 1991 این اتفاق افتاد در دهه نود گروه کاملا در رهبری لاتیمر بود و در این سالها آنها کاملا به پراگرسیو راک برگشتند البته بدون حضور باردنز و وارد موسیقی گروه ضعیف بود ولی لاتیمر رهبری خوبی انجام داد در واقع بعضی از منتقدان و روزنامه نگاران موسیقی معتقدند که این سالهای «ماجراجویی شخصی لاتیمر» بود. لاتیمر به عنوان یک گیتاریست توانا در تمام آلبوم های دهه نود کمل تکنوازی های شکوهمندی می نوازد و از موسیقی ملل مختلف استفاده می برد. آلبوم رجز در سال 1999 کاملا از موسیقی ایرانی و عربی الهام گرفته بود و آلبوم بندر گریان در 1996 نیز موسیقی ایرلندی را سرمشق قرار داده بود.
کمل موسیقی پراگرسیو راک را گسترده تر از آنچه بود کرد ترکیب کردن هوی متال و پراگ راک در آن زمان واقعا چیز جدیدی بود که بعدا باعث به وجود آمدن پراگرسیو متال شد همچنین سبک گیتارنوازی وارک نوازی آنها بر روی نوازندگانی مانند میکائیل اکرفلت، استیون ویلسون، جانی گرینوود و دیوید برن تاثیر شگرفی گذاشت و بطور شگفت انگیزی شیوه خواندن ریک استلی نیز از لاتیمر الهام گرفته. همچنین آهنگ باران نوامبر از گانز ان رزز با یک تکنوازی پیانو توسط اکسل رز شروع می شود که بسیار شبیه به تکنوازی های پیتر باردنز در زمانی که عضو کمل بود است. و در آخر مقاله را با جمله ایی می بندم که بسیار برازنده کمل است و کمل را تعریف می کند، به قول مارک بلیک روزنامه نگار:
کمل بزرگترین قهرمان گمنام موسیقی راک بوده و همیشه خواهد بود.