امیرحسین الماسی
امیرحسین الماسی
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

عوامل موفقیت شرکت

معمولاً هر کسی میخواهد در مورد موضوع کارآفرینی، راه اندازی کسب و کارهای جدید و یا محصولی جدید ورود به بازار کند، مشاوریاستخدام میکند، و مشاور هم به جهت نشان دادن اهمیت و ویژگی کارش، آنقدر از کلمات انگلیسی و گاهاً فرانسه، مخفف و قلمبه وسلمبه استفاده میکند که دست آخر طرف میگه بی خیال خودم یک کاریش میکنم.

و بعد هم مجبوره با دادن کلی پول چند‌تا نمودار و تفسیر ناقص و غیر متخصصانه را تحویل بگیرد که در عمل به هیچ دردی برایش خواهدخورد

خیلی ساده و راحت میخواهم برم سر اصل ماجرا، ما سه عامل موفقیت برای ورود هر کسب و کار یا محصول به بازار داریم که در واقعمهمترین عوامل میباشند و اگر هم در سازمانی عامل دیگری هم وجود داشته باشد تابعی از همین سه عامل اصلی هستند.

۱- تیم خوب :

بنیانگذاران ، موسسان و سهامداران همراهان و همکاران ( همان منابع انسانی ) افرادی که به شما برای راه‌اندازی کمک میکنند ،اطرافیان حتی آنهایی که در کنار گود هستند و از آن بالا برایتان هورا میکشند و شما را تشویق میکنند ( پدر ، مادر ، همسر ، دوستان و....... )

و البته خاصه در ایران اونهایی که میتوانند چوب لای چرخ‌تان بگذارند و شما را نابود کنند و بدلیل دلسوزی و یا دریافت زیر میزی از زمینزدن شما صرف نظر میکنند

هم به نوعی هم تیمی هستند

بخندیم : تیم خوب مثل ذغال خوب میماند

” اما آنچه بسیار مهم و حائز اهمیت است در یک تیم خوب همه افراد نباید در یک علم و عمل دانش و تجربه و تخصص داشته باشند “


یک مثال برایتان بزنم :

سه نفر از دوستان ( به دلیل اینکه ممکن است این نوشته بنده حقیر در صنعت پخش شود نام نمیبرم ) که هر سه از مهندسین فنی وبسیار تکنیکال صنعت لوازم خانگی بودند از یک شرکت بزرگ جدا شدند و با هم شرکتی را ایجاد نمودن در همان ابتداء کارشان به اینعزیزان گفتم شما مثل آن پنج نفری هستید که با هم رفتند تاکسی خرید کردن و همگی با هم بدنبال مسافر میگشتند و میگفتند بازارکساد است، و البته که متاسفانه ورشکست شدند .

تذکر : بنیانگذار یا مدیران عامل بهتر است بجهت موفقیت از تمامی علوم مدیریت حداقل دانش اندکی برای درک بهتر موضوع داشتهباشند

( اقیانوسی به عمق یک وجب )

در نهایت یک تیم موفق از افراد متخصصی در امور : بازاریابی، بازرگانی، تامین، فنی، تولید، فروش و مالی تشکیل میگردد.

۲- محصول خوب :

محصول خوب محصولی نیست که تو همه چیز را در تاپ لور ترین در اختیار داشته باشی و تولید کنی، محصول خوب باید در دید مصرفکننده خوب باشد نه از دید جنابعالی چون مامانت گفته این محصول خوبیه قربانت برم عزیزم چکار خوبی کردی صرف خوب بودنمحصول حساب نمیشه،

“ محصول خوب از دید مشتری محصولی است که تمامی آیتمهای : کیفیت، فرم ، فنی و مهندسی ، ارزش گذاری ( قیمت ) ، توضیع وتحویل و گارانتی بطور خلاصه همان 7P که پیامبر ما بازاریابان جناب آقای کاتلر فرمودند “

موضوع محصول جای بسیار زیادی برای گفتن دارد که بعداً در باره آن باید توضیح بدهم و اگر عمری باشد بنویسم فعلاً در اینجا همیناندازه کافی است.

۳- بازار خوب یا فرصت ورود به بازار ( Market ) :

خلاصه و خودمونی این آیتم میشه ؛

آیا بازاری را که میخواهی واردش بشی میشناسی ؟

آیا رفتی توش یک دور بزنی ببینی دنیا دست کیه ؟

اصلاً برنامه‌ای برای ورود به بازار داری ؟

مردم و اهل بازار از کجا باید بفهمن تو هستی !

( این مثل معرفی میماند ؛ یک نفر میاد میگه :

تولید کننده .......... بازار

بازار ......... تولید کننده

اگر بازار بهت گفت از دیدنت خوشبخت هستم ، تو ورود کردی ولی اگر رویش را اونور کرد و رفت تو بازار و فرصت ورود به آن را از دستدادی و این فقط به نحوه عملکرد تو در بدو ورود به بازار بستگی دارد )

آیا اصلاً باراز و اهل بازار میدانند تو چی داری میگی ؟

اساساً خودت میدانی کجا میخواهی بری و به کجا برسی ؟

ببینم تو اندازه بازارت را میدانی چقدر است ؟

تا حالا نشستی بگی من چقدر از این کیک را میخواهم ؟

و کلاً در توان تو هست که آن مقدار از تقاضایت از این کیک را برای خود کنی ؟

ببینم ریسک‌های این بازار را شناسایی کردی ؟

رقبا ی بازارت را میشناسی ؟

میدانی سهم رقبایت از این کیک چقدر است ؟

و ........

بازاریابیموفقیت
سلام من امیرحسین الماسی هستم. مدیریت خوندم در کنارش کار کردم تا آنچه درون بازار رخ می دهند را درک کنم. اینجا از تجربه‌ها وچیزهایی که از کتاب‌ها یاد گرفتم می‌نویسم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید