Johan Liebert
خواندن ۹ دقیقه·۱۷ روز پیش

فیلم companion:سفری در مرز واقعیت و هوش مصنوعی

فیلم Companion 2025
فیلم Companion 2025

در این یادداشت قصد دارم به نکاتی از فیلم companion و گوشزد کردن خطراتی در رابطه با هوش مصنوعی بپردازم همچنین کنارش قراره کمی به چالش کشیده بشیم.

نمی‌توان گفت این نوشته حاوی اسپویل فیلم است اما برای درک آن و ارجاع هایی که در متن شده ضروری است فیلم را دیده باشید. این مقاله صرفا در رابطه با پیام های فیلم هست نه تحلیل فیلم از نظر سینمایی و فنی. این یادداشت بر فیلم کاملا بی طرفانه و بدون حمایت از افکار و عقاید خاصی نوشته شده و صرفا تحلیلی از پیام های آشکار و پنهان فیلم و فیلمساز می باشد.


اولین نکته ای که با دیدن فیلم های اینچنینی به چشم می‌خورد این است که چقدر می‌توان مطمئن بود همه اطرافیان و انسان هایی که در جامعه در حال رفت و آمدند، واقعی هستند؟ (آیا مثل فیلم ماتریکس می‌توان احتمال داد که عده ای خود جزئی از این سیستم شده اند یا سیاهی لشگری برای عادی جلوه دادن همه چیز و فریب ما هستند؟) حالا بیایید کمی بزرگتر فکر کنیم: چقدر می‌توان مطمئن بود تمام کسانی که در قامت افراد مشهور، دولتمردان، سلبریتی ها و... مشغول جهت دهی به افکار عمومی و سرگرمی و انحراف اذهان هستند واقعی هستند؟ در جهان فعلی که تشخیص هوش مصنوعی و واقعیت در حال رنگ باختن است، از کجا می‌توان اطمینان داشت هر آنچه می‌بینیم و می شنویم واقعی هستند؟ در واقع بخش عمده اطلاعاتی که به ما منتقل می‌شود و افکار و جهان بینی ما را تشکیل می دهد از نزدیک قابل لمس نبوده و صرفا از دیگرانِ ناشناسی در طول فرایندی به ما رسیده است. در واقع این گفته برای سال های آینده بیشتر صدق می‌کند. جهانی مانند فیلم they live با کاراکتر های npc در آینده چیز دور از ذهنی نیست اما نکته خطرناک این است که با رشد چشمگیر هوش مصنوعی، کنترل کنندگان دنیا، قدرتمندان و حاکمان جهان قطعا از آن به نفع خود استفاده کرده، مجددا تا حدودی در رده های بالا این تکنولوژی ها درگیر انحصار در دست ابرقدرت ها، دولتمردان و سیستم ها خواهد شد و آنها نیز در جهت منافع خود از هیچ چیزی دریغ نخواهند کرد و جهانی ساخته می شود مملو از فریب و دروغ و انسان هایی که دیگر توانایی تشخیص حقیقت از دروغ را نخواهند داشت. این زنگ خطر هوش مصنوعی هست! اگر در اختیار همگان باشد منجر به بزهکاری ها و دروغ های ساختگی می شود و اگر در انحصار قدرت ها باشد مجددا سیستم دیستوپیا با استبداد کبیری شکل خواهد گرفت (مانند رمان 1984) که مجددا به زیردستان چیزی جز دروغ و فریب تحویل نخواهند داد و کنترل انسان ها، حقیقت و تاریخ به دست ترکیبی از هوش مصنوعی و انسان ها یا انسان نماها خواهد افتاد.این سناریوی دور از عقلی نیست این رویه ای است که می‌تواند کاملا به شکل منطقی شکل بگیرد.

جمله معروف کتاب 1984 : برادر بزرگتر شما را می پاید!
جمله معروف کتاب 1984 : برادر بزرگتر شما را می پاید!


در کامنت هایی که درباره این فیلم خواندم متوجه شدم که برخی از افراد معتقدند پیام فیلم این است که هیچ چیز نمی‌تواند جایگزین احساسات و عواطف واقعی انسانی بشود و هر چقدر هم علم پیشرفت کند نمی‌تواند به این درجه برسد! اما دقیقا این برداشتی کاملا غلط از فیلم است. در واقع فیلم در حال نمایش چیزی عکس این صحبت هاست. یعنی هوش مصنوعی به قدری پیشرفت خواهد کرد (کرده است) که می تواند حتی احساسات ما را شبیه سازی کند. حال تئوری ماتریکس باوران پذیرفته تر بنظر می رسد و آن این است که :
از کجا معلوم همین جهان فعلی، شبیه سازی شده، فیک و هولوگرامی بیش نباشد؟! اگر انسان ها توانایی ساخت چنین چیزی را در حال حاضر دارند پس در طول تاریخی که می تواند دروغین باشد و تمدن های پیشرفته گذشته که نیست و نابود شده اند و نیز موجودات و هوشمندی های بالاتر یا متفاوتی که [شاید] وجود داشته باشند، از کجا مطمئن باشیم ما انسان ها موقعیتی مشابه همین ربات ها با احساساتِ برنامه ریزی شده و شبیه سازی شده نداریم؟؟؟ خب حقیقتا ما هم تحت یک هیپنوتیزم، تله پاتی و تلقین مصنوعی و یا شوک درمانی یا تحت تاثیر امواج می‌توانیم کنترل ادراکی بشویم و ما دارای بخش ناخودآگاهی در ذهن هستیم که در اختیار و در دسترس کامل ما نیست که این می‌تواند نقش همان قابلیت برنامه ریزی ما انسان ها(توسط خالق یا حاکمان دنیا) را داشته باشد. در واقع اینجا فیلم به شکل غیرمستقیمی در حال رساندن این مقصود است : همانطور که ربات ها و هوش مصنوعی مخلوق انسان هستند و خالق آن (انسان) آن را به بازی می‌گیرد، از آن استفاده می کند، او را دستکاری ادراکی می کند، او را شیفته و عاشق خود می‌کند (آنچه در فیلم تحت عنوان رابطه جاش و آیریس دیدیم) و با توجه به شباهت های میان انسان و ربات در محدودیت ها و احتمال برنامه ریزی شده بودن توسط قدرت بالاتر (خالق) و قابلیت دستکاری ادراکی ، از کجا معلوم می شود که ما نیز یک ربات شبیه سازی شده در فرمتی دیگر نیستیم؟ دقیقا فرق ما و "آیریس" چیست؟ اینکه خود ما انسان ها تایید میکنیم واقعی هستیم و مثل "آیریس" نیستیم ؟

شاید بحث ادغام انسان و هوش مصنوعی مسخره و غیر منطقی به نظر برسد اما کافیست در مورد Transhumanism تحقیق کنید
شاید بحث ادغام انسان و هوش مصنوعی مسخره و غیر منطقی به نظر برسد اما کافیست در مورد Transhumanism تحقیق کنید


سالهاست که انسان ها به احساسات خود دل خوش کرده اند و این خودآگاهی، قدرت انتخاب و اراده، قوه تفکر و وجود احساسات و عواطف خویش را نقطه برتری و تمایز نسبت به ربات ها و هوش مصنوعی می پندارند. حال آنکه در حال حاضر یا نهایتاً در آینده ای بسیار نزدیک هوش مصنوعی [ فرضا با آنالیز داده هایی از میلیاردها انسان در بستر دنیای حقیقی و مجازی و اتصال با ذهن انسان از طریق تراشه های مغزی] به خودآگاهی یا نیمه خودآگاهی خواهد رسید و مانند آنچه در فیلم نمایش داده شد، دارای احساسات و عواطف خواهد بود و آن وقت اگر در انسان ها تفکر نقاد و آزاد اندیشی بر روی زمین باقی مانده باشد، احتمالا دوهزاریشان بیفتد و به دنیای اطراف خود مشکوک شوند و فریاد از خطر و تهدیدات هوش مصنوعی برآورند.


بیایید ذهنمان را بیشتر به چالش بکشیم :
اگر آیریس با خاطره عاشقانه ساختگی توسط هوش مصنوعی فریب خورد پس چگونه ما انسان ها می‌توانیم از واقعی بودن خاطرات و احساسات خود مطمئن باشیم؟ مگر ما 8 میلیارد انسان با حافظه خالی به دنیا نیامده ایم؟ این الگوی مشترک میان همه ما انسان هاست. هیچ یک از بدو تولد چیزی نمی‌داند.نه از گذشته خویش و قبل از تولد و نه از اینکه در این هزارتوی انسانی باید چکار کند و اصلا به چه دلیلی اینجاست. هیچ کس "چرایی" ماجرا را ذاتاً نمی‌داند مگر اینکه پیرو افکار و مکاتب دیگران بشود که ریشه آنها نیز [می‌تواند] ساختگی یا مشابه تفکرات برنامه نویسی شده "آیریس" یا به عبارت ساده تر کار همان طراح بازی باشد. اگر تفکر نقادانه و آزاد اندیشی داشته باشید، این برایتان چندان غیرمنطقی و دور از انتظار نخواهد بود. اگر سریعاً بدون هیچ تفکری این مسئله را رد میکنید پس شما هم می‌توانید یک" آیریس" باشید. البته در قامت موجودی به نام انسان نه رباتِ متصل به هوش مصنوعی. سکانسی از فیلم را به یاد آورید که آیریس نمی‌توانست این مسئله را هضم کند، او تماما دارای خاطرات طبیعی و کاملی بوده، دانشگاه، خانواده،نوجوانی. جوانی، کودکی و..... برای او همه چیز نرمال به نظر می رسید و به هیچ چیز شک نکرده بود.او نیز به واسطه احساسات، ذهنیت و خاطرات خویش نمی‌توانست چنین چیزی را بپذیرد. شاید چون از قصد اینگونه برنامه ریزی شده بود که به واقعی بودن خود یا جهان اطراف خود شک نکند.
فیلم به طور واضح و علنی تصویری از آینده‌ی بسیار نزدیکی را نشان می دهد که هوش مصنوعی در قامت خداگونه‌ای به خودآگاهی خواهد رسیده و پیش‌بینی می شود آزادی انسان ها و انسانیتشان نیز از دست خواهد رفت . حقیقتا با مشاهده سرعت رشد هوش مصنوعی و کنار هم چیدن الگو ها و پازل ها در زمینه گسترش هوش مصنوعی و تاثیر آن بر جهان شاید بتوان ساعت ها صحبت کرد که ارتباطی به خود این فیلم ندارد اما زمینه ساز آگاهی ما از خطرات و تهدیدات گسترش هوش مصنوعی می‌تواند باشد.جهانی که حاکم یا وزیراعظم آن هوش مصنوعی باشد بیش از حد خطرناک است.
همانگونه که واقعه یازده سپتامبر 2001 در تعداد بسیار زیادی فیلم، سریال،مجله و حتی انیمیشن ها به طور غیرمستقیم با نمادگرایی ها پیش‌گویی شده بود (در واقع نمادگرایی پیش از واقعه‌ی برنامه ریزی شده بود) پس الگویی که در فیلم ها، سریال ها، انیمه و انیمیشن و.... چندین سال در حال بازگو شدن با روایت های متنوع است با توجه به آنچه عملا در دنیا شاهد هستیم ممکن است عملی شود. کما اینکه در حال حاضر در حال اجرا شدن است. در مورد همان خطر هوش مصنوعی در آینده صحبت می کنم که به طور مکرر در آثار متعددی نشان داده شده است. احتمالا با کاشتن بذر این روایت در ناخودآگاه ما قصد دارند ما را در برابر آینده‌ی عجیبِ پیش رو رام کنند یا در مورد آینده‌ی پیش رو غیرمستقیم و در لفافه هشدار دهند. اگر آینده را با فیلم و انیمیشن در روایت های فریبنده به خورد انسان ها بدهند آنها به تدریج با این مسئله کنار خواهند آمد. نکته جالب توجه دیگر شباهت این فیلم با فیلم Ex machina است. ظاهرا این الگو و پایان بندی و تکرار آن چیزی بیشتر از یک داستان تخیلی کلیشه ای باشد.
این فیلم و فیلم های مشابه، اینگونه به ما نشان می دهند که فقط ربات ها ممکن است خطرساز شوند اما چه می شود اگر ربات ها خود ما انسان ها در آینده باشیم که با پیشرفت های علمی تاریک که نقابی از روشنایی بر چهره دارند( مانند تراشه مغزی نورالینک ایلان ماسک) ، با فریب ما یا با زور مجبور شویم تا آزادی خود را به هوش مصنوعی واگذار کنیم، بلکه زندگی ساده تری داشته باشیم تا چند صباحی بیشتر در این زمین فانی و پردرد به بقا محکوم و در خدمت، کنترل و نظارت [آنها] باشیم.

هوش مصنوعی قابلیت نظارت بسیار شدیدی را به سیستم ها می دهد.
هوش مصنوعی قابلیت نظارت بسیار شدیدی را به سیستم ها می دهد.


اینکه با تکنولوژی های جدید نظیر وا.ک.س.ن ها، میکروچیپ ها، تراشه ها، امواج و ترکیب آن با هوش مصنوعی و سعی در ادغام هوش ارگانیک و غیرارگانیک (هوش طبیعی و مصنوعی) به چه میزان شدیدتر از تله اسکرین های رمان 1984 جورج اورول [می توانند] انسانیت و آزادی ما را تهدیدکنند و چگونه این هوش مصنوعی با پشتوانه قدرتمندان جهان، انسان ها را می تواند نظارت و کنترل کند، بماند... ! این سوالی است که اگر درست مطرح کرده باشم شما را به تفکر و چالش خواهد کشید. این صحبت ها پیامِ هشداری است که از فیلم های اینچنینی میگیرم.به نظر من آنها گهگاهی حقایق و برنامه های خود را در قالب رسانه و سرگرمی نمایش می‌دهند.

کمی عجیب کمی غریب کمی تنها و متفاوت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید