به نام خدای مهربان
به یاد دارم که از همان دوران ابتدایی تشویق میشدم به جهش زدن در درس و کلاس. دیگران میخواستند که تابستان بنشینم و یکی از پایههای تحصیلی که باید یکسال طول بکشد، سهماهه تمام کنم و جهش بزنم به پایهای بالاتر. این فشاری بود که دیگران برای من به وجود آورده بودند. اما من همان روال عادی را طی کردم و سالهای ابتدایی تا دیپلم را گذراندم. سپس وارد دانشگاه شدم و همین روند عادی را تا به امروز طی کردم.
امروزه ضمن وجود چنین نگرشی در مدرسهها و خانوادهها، پدیدهی دیگری را که میتوان برعکس این نگرش دانست، در دانشگاه ملاحظه میکنیم. بدین معنا که در بین دانشجویان افرادی با سن بالای 25 و حتی بالای 30 سال، به عنوان دانشجوی نوورود گام به دانشگاه میگذارند. در این دستنوشته، میخواهیم با رویکردی بدون سوگیری ضمن ارائهی توصیفی از این وضعیت، فرصتها و چالشهای این پدیده را بررسی نماییم.
بدون تردید هر پدیدهای میتواند همراه خود فرصتها و چالشهایی را برای فرد و جامعه به وجود آورد. پدیدهای همچون افزایش سن دانشجویان نوورود به دانشگاه برای آنان میتواند پیامدهای مثبتی همچون افزایش سطح سواد، داشتن تجربههای تازه و متفاوت با نهادهای دیگر، برقراری ارتباط با مجموعهی دانشگاه و ایجاد فرصت برای بهرهمندی از امکانات گوناگون این مجموعه، ارتقای مدرک تحصیلی و متعاقب آن ارتقای جایگاه شغلی و افزایش درآمد، و نیز آموختن مهارتهایی که در دانشگاه ارائه میشوند را درپی داشته باشد.
از سوی دیگر، افزایش سن ورود به دانشگاه میتواند برای فرد مشکلات و چالشهایی را به همراه داشته باشد. انگیزهی ناکافی و یا فرصت محدود برای رسیدگی به درس و دانشگاه، تداخل و تزاحم در امور و مسئولیتهای گوناگون، بالا رفتن استرس فرد به خاطر افزایش این مسئولیتها و دغدغهها (تحصیلی، شغلی، خانوادگی)، افت عملکرد تحصیلی و شغلی، نارضایتی اعضای خانواده از فرد، و مواردی از این دست همگی میتوانند چالشهایی برای فرد با سن بالا که تازه در دانشگاه پذیرش شده است را به وجود آورند.
در عین حال، افزایش سن ورود به دانشگاه میتواند برای جامعه و برای خود دانشگاه آثار و پیامدهای متفاوتی را به دنبال داشته باشد. از یک سو، با ارتقای سطح سواد افراد، سطح سواد در نیز جامعه افزایش مییابد و به همین صورت تواناییها و مهارتهای نیروی انسانی شاغل در سازمانهای مختلف ارتقا مییابد. دانشگاه نیز میتواند از تجربیات و تواناییهای این افراد در راستای اهداف تربیتی خود بهره ببرد که معمولاً در جلسات فرهنگی و فوقبرنامه چنین اهدافی پیگیری میشوند. از سوی دیگر، ورود افراد با سن بالاتر از 25 یا 30 سال به دانشگاه ترکیب سنّی دانشجویان را برهم میزند. در کلاسهای درس افراد با احساسات، خواستهها، نگرشها، و ارزشهای نسبتاً متفاوت دیده میشود. این شرایط همگن بودن کلاس را دچار مشکل میکند و ممکن است تضادها و تعارضاتی را درپی داشته باشد. همچنین در صورت افت عملکرد تحصیلی این دسته از دانشجویان، میانگین عملکرد تحصیلی در کل دانشگاه نیز کاهش خواهد یافت.
وضعیتی که توصیف آن بیان شد در مهارتآموزان (ماده 28 دانشگاه فرهنگیان) نیز دیده میشود که به مراتب فرصتها و چالشهای بیشتری را پیش روی نظام تعلیم و تربیت قرار میدهد که در مجال دیگری جای بحث دارد.
پیشنهادها
برای آنکه از فرصتهایی که ورود دانشجویان با سن بالاتر میتواند برای دانشگاه داشته باشد، بهرهمند شویم و نیز بتوانیم چالشهای آن برای فرد، دانشگاه، و جامعه را مدیریت کنیم، پیشنهاد میگردد که اقداماتی صورت گیرد: از جمله، در نظر گرفتن وضعیت خاص دانشجویان با سن بالا در مقایسه با دانشجویان دیگر و فراهم کردن زمینهای برای کاهش فشار بر این افراد، برگزاری جلساتی برای آموزش و ایجاد آمادگی در دانشجویان با سن بالا و نیز دانشجویان با سن ورود عادی به دانشگاه جهت رفع تضادها یا تعارضات احتمالی، تنظیم ساعات کلاسها به گونهای که افراد بتوانند به امور و مسئولیتهای دیگر خود نیز رسیدگی کنند، تشکیل کلاسهای ویژه برای دانشجویان با سن بالا (بهویژه در دروس عمومی یا مشترک میان رشتهها)، برگزاری جلسات گفتگو و هماندیشی میان نمایندگان دانشجویان نوورود با سن بالای 25 تا 30 سال و 30 سال بالاتر با کارکنان دانشگاه.
امید است که نکات مطرح شده در این دستنوشته بتواند موجب بهبود در شرایط افراد مورد اشاره (دانشجویان نوورود با سن بالا) و نیز مجموعهی دانشگاه گردد.
✏️دکتر احمد بیات
استادیار گروه علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان همدان