
«سرکتاب گرفتن» به عملی گفته میشود که در آن فرد با نیت مشخص، کتابی را بهصورت تصادفی میگشاید و محتوای بهدستآمده را نشانهای برای پاسخ به پرسش، حل مشکل یا آگاهی از آینده تلقی میکند. این عمل در فرهنگ عامه نوعی تفأل یا پیشگویی محسوب میشود. سرکتاب ریشهای کهن در تاریخ بشر دارد و پیش از ظهور ادیان الهی نیز انسانها برای کشف آینده به نشانهها، الهامات و نیروهای ماورایی متوسل میشدند.
با گسترش ادیان توحیدی، بهویژه اسلام، مفهوم «استخاره» بهعنوان راهی برای طلب خیر از خداوند شکل گرفت. مسلمانان در شرایط تردید و پس از تفکر و مشورت، به قرآن یا دعا متوسل میشدند تا از خداوند طلب راهنمایی کنند. بهتدریج در فرهنگ ایرانی، علاوه بر قرآن، تفأل به متون ادبی نیز رواج یافت و دیوان حافظ جایگاه ویژهای در این سنت پیدا کرد. در دورههای مختلف تاریخی، بهویژه از دوره تیموری و صفوی به بعد، فالنامهها و نسخههای خاصی از دیوان حافظ برای فال گرفتن تدوین و در میان مردم رایج شد. این روند نشان میدهد که سرکتاب بهمرور از یک رفتار فردی به بخشی از فرهنگ عمومی تبدیل شده است.
در این روش، فرد پس از نیت کردن، قرآن را میگشاید و اولین آیه یا عبارتی که مشاهده میکند، بهعنوان پاسخ یا نشانه تلقی میشود. در برخی شیوهها، قواعد خاصی مانند خواندن سطر مشخص یا چند آیه با فاصله معین به کار میرود. با این حال، تفاوت مهمی میان «استخاره» و «فال گرفتن با قرآن» وجود دارد. استخاره در چارچوب دینی به معنای طلب خیر از خداوند و پس از تفکر و مشورت است، اما فال گرفتن به قصد پیشگویی آینده، از نظر بسیاری از علما مورد تأیید نیست.
فال حافظ یکی از شناختهشدهترین اشکال سرکتاب در فرهنگ ایرانی است. فرد با نیت در دل، دیوان حافظ را میگشاید و غزل بهدستآمده را متناسب با نیت خود تعبیر میکند. این کار اغلب با آداب خاصی همراه است، مانند خواندن دعا یا خطاب قرار دادن حافظ بهعنوان شاعری الهامگرفته. فال حافظ بیشتر جنبه فرهنگی، ادبی و روانی دارد و معمولاً بهعنوان منبع امید، آرامش یا تأمل به کار میرود، نه پیشگویی قطعی.
برخی افراد برای راهنمایی معنوی به متونی مانند نهجالبلاغه یا مجموعه احادیث مراجعه میکنند. در این روش نیز کتاب بهطور تصادفی گشوده میشود و جمله یا حکمت مشاهدهشده بهعنوان پیام تلقی میگردد. این شیوه بیشتر جنبه اخلاقی و الهامبخش دارد، اما از نظر شرعی، اگر به قصد پیشگویی و تعیین آینده باشد، مورد تأیید نیست.
در کنار روشهای یادشده، برخی افراد که بهعنوان دعانویس یا رمال شناخته میشوند، از روشهایی مانند فال ابجد، محاسبات عددی، ادعای ارتباط با موکل یا جن و تفسیرهای از پیش آماده استفاده میکنند. در این شیوهها معمولاً با طرح پرسشهای کلی و تفسیرهای مبهم، اطلاعاتی ارائه میشود که میتواند بر هر فردی منطبق شود. هدف اصلی این روشها اغلب جلب اعتماد مراجعهکننده و فروش دعا، تعویذ یا خدمات مشابه است.
از دیدگاه فقه اسلامی، چیزی به نام سرکتاب گرفتن به معنای پیشگویی آینده جایگاه شرعی ندارد. بسیاری از فقهای شیعه و اهل سنت تصریح کردهاند که مراجعه به فالگیران، رمالان و کسانی که ادعای علم غیب دارند، جایز نیست. در روایات اسلامی بهشدت از مراجعه به کاهنان و پیشگویان نهی شده و تأکید شده است که علم غیب تنها نزد خداوند است.
علما هشدار دادهاند که سرکتاب و پیشگویی میتواند پیامدهای منفی فردی و اجتماعی داشته باشد، از جمله ایجاد سوءظن، اضطراب، وابستگی روانی و سوءاستفاده مالی. البته نوشتن دعاهای معتبر برگرفته از قرآن و روایات، در صورتی که بدون ادعای پیشگویی باشد، از نظر برخی فقها اشکال ندارد. تفاوت اساسی در نیت و کارکرد این اعمال است؛ یعنی طلب یاری از خداوند با دعا در برابر ادعای کشف آینده.

از منظر روانشناسی، گرایش به سرکتاب و فالگیری اغلب در شرایطی افزایش مییابد که فرد با اضطراب، بلاتکلیفی یا احساس ناتوانی در کنترل زندگی روبهرو است. انسان بهطور طبیعی تمایل دارد آینده را قابل پیشبینی بداند و زمانی که ابزارهای عقلانی و منطقی پاسخگو نباشند، به روشهای غیرعلمی روی میآورد.
در سطح اجتماعی، رواج فالگیری معمولاً در جوامعی بیشتر دیده میشود که با بیثباتی اقتصادی، اجتماعی یا فرهنگی مواجه هستند. ناامیدی، فشارهای معیشتی و ضعف آموزش مهارتهای حل مسئله میتواند افراد را به سمت خرافات سوق دهد. از سوی دیگر، فالگیری ممکن است بهطور موقت احساس آرامش ایجاد کند، اما در بلندمدت باعث به تعویق افتادن حل واقعی مشکلات و افزایش وابستگی روانی میشود.
کارشناسان معتقدند آموزش تفکر انتقادی، تقویت عقلانیت، مراجعه به مشاورههای علمی و دینی معتبر و فهم صحیح مفاهیم معنوی، میتواند نقش مهمی در کاهش گرایش به سرکتاب و خرافات داشته باشد.
سرکتاب گرفتن پدیدهای ریشهدار در فرهنگ عامه ایرانی است که در اشکال مختلف مذهبی و ادبی ظهور کرده است. با وجود رواج اجتماعی آن، از دیدگاه دینی و علمی، اتکا به سرکتاب برای پیشگویی آینده یا حل قطعی مشکلات تأیید نمیشود. دین اسلام بر عقل، مشورت، تلاش و توکل بر خدا تأکید دارد و علم روانشناسی نیز بر حل مسئله و خودآگاهی تکیه میکند. در نتیجه، آگاهیبخشی و ارتقای سطح فکری جامعه میتواند نقش مؤثری در کاهش وابستگی به اینگونه باورها داشته باشد.