مامانم میگفت از خوندنت عاصیم.. مامان مامان من پدر انجمن دانشکده کارآفرینیم.
خب پایان نامه؛ داستان با مکث اما طولانی ... فعلا فلکس باش ولی خب ... داستان مرغ یا تخم مرغم با اینکه اول استاد راهنما بوده و یا موضوع تفاوت زیادی نداره، اینکه رو یه موضوع فلکس کنی ، مقالاتشو بخونی یعنی با کلماتش احساس نزدیکی کنی و برات کنار هم قرارگیریشون در فرمتهای متفاوت زیاد تفاوت نکنه. بنویس از روزهای جنگ بخوان از دل احساس پیچیدگی و فاکینگ ابهام.. خوب این داستان محیطهای ابهام و پیچیدگی رو درک نکردم ولی خب فکککک کنم که ما تو طیف پررنگیم. همهی اون روزایی که بی تو گذشت؛ کنارت بودم.
دانشکده ما از آن دستههایی است که مراسم ثبت عنوان را از تصویب پروپوزال جدا میداند. یک فصلیم باید از خوابگاه کوی نوشت. فرم عنوان در این فایل قرار دارد
دوس داری خلاصه بشنوی اینکه احتمالا بری سراغ یه موضوعی که مقاله معتبر با پرسشنامشو پیدا کنی همینقدر ساده میتونه باعث بشه که تو بعد از یکسال تمرکز دورادور ونزدیک و پیدا نکردن مقاله با همچین مشخصاتی در این زمینه تو 10 دقیقه استاد راهنمایی که رفتی سراغش عوضش کنه.
پس به قول استاد رضا محمدکاظمی که باید در این هستی بدان برو سراغ آن استاد که بود با موضوعت همسوی کلی تااینکه با یه استاد محبوب دلهات بشینی موضوع آزاد صحبت کنید.
ما که فرم نذاشتیم پس میذاریم تو نداشتیم.
ببین از اسکوپوس ای آی برای شما تا این مرحله 100 بس پس باش فلکس.
تقدیم به لیلا که دریچه نگاهش سرشار از هوش و مدهوشی.
