ویرگول
ورودثبت نام
امیرحسین والی
امیرحسین والی
امیرحسین والی
امیرحسین والی
خواندن ۴ دقیقه·۹ ماه پیش

همان داستان قدیمی زنجیر و حصر؛ نگاهی به فیلم Bad Boy Bubby

فیلم Bad Boy Bubby، ساخته‌ی رالف دی هیر، اثری درخشان و چندلایه است که در لفافه‌ی طنزی سیاه، به کاوش در ماهیت وجود، هویت، و نقش ساختارهای اجتماعی در شکل‌گیری ذهنیت انسان می‌پردازد. این فیلم، روایتگر داستان فردی است که از ابتدای زندگی‌اش درون چهارچوب‌های بسته‌ی یک محیط بیمارگونه حبس شده و به‌نوعی تولدی دوباره را در میانسالی تجربه می‌کند.


زندان معرفتی و مفهوم حقیقت

ببی (با بازی نیکلاس هوپ) از بدو تولد درون خانه‌ای بسته نگه داشته شده و تنها مواجهه‌اش با جهان بیرونی از طریق مادرش رقم می‌خورد که برای کنترل او، واقعیتی تحریف‌شده و جعلی را می‌سازد. این موقعیت به وضوح یادآور ایده‌ی «غار افلاطونی» است، جایی که فرد در اسارت توهمات و بازنمایی‌های تحمیلی واقعیت قرار دارد.

ببی، مانند زندانیان غار، جهان را تنها از طریق واسطه‌ای (در اینجا مادرش) تجربه می‌کند و از حقیقت بیرونی بی‌خبر است. لحظه‌ای که او از خانه خارج می‌شود، همچون خروج زندانی از غار، تجربه‌ای هولناک اما روشنگرانه است.

افلاطون در تمثیل غار خود به این نکته اشاره دارد که حقیقتِ مطلق همواره از طریق واسطه‌هایی به ما تحمیل می‌شود و افراد تا زمانی که در بند باورهای خود ساخته و تلقین‌های محیطی هستند، توانایی ادراک حقیقت ناب را ندارند.

ببی در مواجهه‌ی اولیه با دنیای بیرون، درک روشنی از آنچه «واقعی» است ندارد و همچنان در بند تصاویر و تصورات تحمیل‌شده‌ی ذهن خود قرار دارد. او ابتدا می‌ترسد، گیج می‌شود و نمی‌داند که چگونه باید واکنش نشان دهد، اما به‌تدریج از این وضعیت خارج شده و دیدگاه خود را توسعه می‌دهد. این حرکت از تاریکی به نور، همان گذار از توهم به آگاهی است که افلاطون آن را شرط اصلی برای رسیدن به شناخت می‌داند.


جنبه‌های فرویدی: غریزه، سرکوب و بحران اُدیپی

رابطه‌ی ببی و مادرش به طرز آشکاری یادآور عقده‌ی اُدیپ فرویدی است. مادر او، نه تنها تمامیت واقعیت او را می‌سازد، بلکه نوعی رابطه‌ی ناسالم شبه‌عاشقانه نیز با او برقرار می‌کند. این نزدیکی جنسی-روانی، بازتاب نوعی سرکوب طولانی‌مدت است که در نهایت منجر به قتل مادر توسط ببی می‌شود؛ اقدامی که می‌توان آن را نوعی بازگشت سرکوب‌شده‌ی غریزه و عبور از مرزهای ناهشیارانه‌ی ذهن او تلقی کرد.

از نگاه فروید، سرکوب یکی از بنیادی‌ترین سازوکارهای دفاعی ذهن است که در مواجهه با تمایلات ناهشیار به کار می‌رود. ببی در طول سال‌ها، میل به رهایی از سلطه‌ی مادر را سرکوب کرده، اما این سرکوب زمانی که او متوجه ماهیت واقعی این رابطه می‌شود، به‌شدت بازمی‌گردد و به قتل مادر ختم می‌شود. در واقع، می‌توان این قتل را نمودی از «کشتن پدر» در روانکاوی دانست که در اینجا، مادر جایگاه پدر را اشغال کرده است. این عمل، نقطه‌ی عطفی در مسیر تکامل روانی ببی محسوب می‌شود؛ چرا که پس از آن، او وارد مرحله‌ی جدیدی از حیات خود شده و از بندهای پیشین رها می‌شود.


عبور از پوچی به خودآگاهی

ببی پس از ترک خانه، با دنیایی کاملاً متفاوت روبه‌رو می‌شود؛ دنیایی که در آن هیچ نظام معنایی پیشینی برایش وجود ندارد. او در میان جامعه‌ی مدرن سرگردان است و تمام کنش‌های او بازتابی از مواجهه‌ی انسان با پوچی و عدم قطعیت دنیای جدید است. این وضعیت یادآور مفهوم «پرتاب‌شدگی» در فلسفه‌ی هایدگر است، جایی که فرد ناگهان خود را در جهانی بیگانه می‌یابد، بدون هیچ دستورالعملی برای زیستن. اما برخلاف نگرش نیهیلیستی، ببی نه‌تنها از این پوچی نمی‌هراسد، بلکه به‌تدریج از طریق تجربه و آزمون و خطا، هویت خویش را بازمی‌یابد.

در اینجا، می‌توان مقایسه‌ای میان ببی و شخصیت «مورسالت» در رمان بیگانه اثر آلبر کامو انجام داد. هر دو شخصیت در مواجهه با جهانی بیگانه، ابتدا نوعی بی‌تفاوتی و بیگانگی را تجربه می‌کنند، اما در نهایت از طریق مواجهه با رویدادهای زندگی، به نوعی آگاهی اگزیستانسیالیستی می‌رسند. ببی، برخلاف مورسالت، تسلیم این بیگانگی نمی‌شود، بلکه به‌تدریج جهانی جدید برای خود خلق می‌کند که در آن، دیگر اسیر قید و بندهای پیشین نیست.


نقش زبان و هویت

یکی از نکات جالب توجه فیلم، شیوه‌ی تقلیدی ببی در یادگیری زبان و برقراری ارتباط است. او هیچ زبان مستقل و از پیش‌تعریف‌شده‌ای ندارد و به‌جای آن، صرفاً واژگان و عبارات دیگران را تکرار می‌کند. این امر بازتابی از نظریه‌ی "بیناسوژگی" در فلسفه‌ی لاکان است که بر آن تأکید دارد که هویت فرد نه یک ذات ثابت، بلکه حاصل تعاملات زبانی و بازتاب‌های اجتماعی است. ببی در مسیر خود، به‌تدریج از یک "ابژه‌ی زبان‌پذیر" به یک "سوژه‌ی سخنگو" تبدیل می‌شود و هویتی منحصربه‌فرد می‌یابد.


تولدی دیگر، جهانی دیگر

فیلم Bad Boy Bubby تنها یک اثر درباره‌ی فردی سرگردان در جهان نیست؛ بلکه استعاره‌ای است از جست‌وجوی فلسفی انسان برای یافتن معنا، رهایی از پیش‌فرض‌های تحمیلی، و ساختن هویتی نو از دل هرج‌ومرج. این فیلم، با پرداختی عمیق به مفاهیمی چون زبان، آزادی، سرکوب، و هویت، اثری تأمل‌برانگیز و فراموش‌نشدنی است که به‌طرز درخشانی، بیننده را با پرسش‌های بنیادین درباره‌ی هستی و خودآگاهی مواجه می‌سازد. داستان ببی، داستان انسان مدرن است که در جستجوی حقیقت، با عبور از تاریکی‌های ذهن و جامعه، به روشنایی فهم و خودآگاهی می‌رسد.

فیلم
۰
۰
امیرحسین والی
امیرحسین والی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید