مهتاب امیریان
مهتاب امیریان
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

اتفاق ساده ای که منجر به تفکر شد !

دیروز در ترافیک ناشی از پخش نزورات برای عذاداری حضرت فاطمه (س) شاهد صحنه ی ناخوشایندی بودم ،

راننده ی خودروی جلوی من وقتی سینی نزورات به سمتش تعارف شد ضربه محکمی به سینی زد و تمام نزورات را پخش زمین کرد و به حرکت خود ادامه داد (از لباس و ریش و کلاهی که بر سر داشت مشخص بود که اهل سنت است).

در وحله ی اول ازاین حرکت ناراحت شده و در دل آن برادر اهل سنت را سرزنش کردم ،
با خودم گفتم درست است که اهل سنت عذاداری پس از "مرگ " یا به قول آقای دولتشاهی " تحول"* را گناه میشمارند اما بلاخره این کار شایسته نیست .
درست است که ما شیعیان در این روزها به خلیفه ای که برای اهل سنت عزیز و اسطوره است لعنت میفرستیم اما باز هم او نباید این کار را میکرد .

به فکر فرو رفتم از خود پرسیدم به راستی اگر گروهی جمع شوند و به حضرت علی (ع)که برای ما مقدس ومحترم است لعنت بفرستند ما با آن گروه چه رفتاری خواهیم داشت؟

قطعا نمیتوانیم رفتار مهربان با آنها داشته باشیم .

یادم میاد که قدیم تر خبری از شهادت حضرت فاطمه و دهه های فاطمیه نبود . یک روز بود آن هم وفات حضرت فاطمه بود .

به تقویم سال های اخیر مراجعه کردم ۱۴۰۰،۱۳۹۹،۱۳۹۸،....۱۳۷۲ شهادت و از ۱۳۷۲ به قبل تر فقط و فقط وفات حضرت فاطمه ...

این سوال در ذهنم شکل میگیرد که چطور در سال ۱۳۷۲ پس از گذشت ۱۴۰۰سال به طور ناگهانی کشف شد که حضرت فاطمه (س)وفات نکرده اند و به شهادت رسیده اند ؟!

آیا کسی در زمان سفر کرده و از حقیقتی پنهان سر در آورده ؟!

باز هم آشوب ! باز هم هیزوم انداختن در آتش اختلافات میان شیعه و سنی .

سفر میکنم به دور دست های مغزم،خاطرات مدرسه پدر که میگفت:
ما اصلا آن زمان نمیدانستیم سنی یعنی چه؟ فقط میدیدیم که برخی از همکلاسی هایمان با دستان بسته نماز میخوانند و متفاوت وضو میگیرند . با هم سر یک نیمکت مینشستیم، با هم درس میخواندیم و نهارمان را با هم شریک میشدیم . نمیدانم کی شیعه و ثنی با هم دشمن شدند .الان شیعه به خلفا و مقدسات اهل سنت تف و نفرین میفرستند و گروهی از جوانان متعصب سنی هم خون شیعه را حلال میدانند.

چقدر تاسف بار! به راستی چرا اینچنین شد چرا ! واقعا چرا! مگر آنها بشر نیستند مگر مثه ما دارای همین اندام و روح نیستند .مگر روح همه ی ما یکی نیست؟ پس چرا باید این دشمنی و نفاق همچنان حکم فرما باشد در حال حاضر نقل جریان های روشن فکری بشر این است که اختلاف در ادیان نمیتواند باعث جدایی و اختلاف در افراد بشر گردد حرف اصلی تمامی ادیان یکیست،خدا پرستی و انسان گونه زندگی کردن (نیکو زندگی کردن ) چه رسد به شیعه و سنی که هر دو مسلمان و پیشوای هر دو یک نفر یعنی حضرت محمد(ص) است.

چرا بر سر تفاوت های جزئی باید به تحقیر و کشتن یکدیگر بپردازیم ؟

این اتفاق یا اصلا نیوفتاده یا قطعا دلیل صلح طلبانه ای پشت سکوت علما دراین باره وجود داشته .

از تعاریفی که برای فاتح خیبر وجود داشته بسیار بسیار بعید است که ایشان اجازه دهند افرادی به ناموس ایشان نگاه کنند چه رسد که بتوانند به ایشان حمله کرده و مورد ضربه قرار دهندشان؟
ومورد دیگری که همیشه و همیشه در تاریخ اسلام خواندیم این است که خلفایی که ما امروز لعنت به آن ها میفرستیم حافظان قرآن و یاران پا به پای پیامبر بودند .

حال که چنین داستانی بسیار بعید است و حتی اگر هم چنین اشتباهی اتفاق افتاده باشد ، بیایم وبه جای جنگ و آشوب و فتنه ، این داستان ها را کنار بگزاریم و کاری نکنیم که باعث اختلاف ، جدایی ، جنگ و خونریزی شود ما خاطرات تلخی از این اختلاف ها داریم دیگر بس است بیایم و با جود تفاوت نظر و اختلاف اعتقادات باهم دوست و برادر باشیم و در جهت وحدت بکوشیم .

*پ.ن : آقای دولتشاهی به جای استفاده از لفظ مرگ از کلمه تحول استفاده میکنند و معتقدند مرگی در کار نیست و مرگ تحول روح است که پس از ازبین رفتن کالبد به صورت دیگر به زندگی خود ادامه میدهد .در واقع به درجه ای بالاتر صعود میکند. برای مطالعه بیشتر درباره تحول به سایت وحدت مراجعه کنید


حضرت علی عاتحادوحدت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید