ویرگول
ورودثبت نام
Somayeh Amiri
Somayeh Amiriسلام من «سمیه امیری» هستم، یک علاقه‌مند ساده به سبک زندگی سالم و رشد شخصی.
Somayeh Amiri
Somayeh Amiri
خواندن ۶ دقیقه·۱ ماه پیش

پنج حقیقت شگفت‌انگیز در مورد آموزش مونته‌سوری که نگاه شما را به کودکان تغییر می‌دهد

۱. مقدمه: آیا به کودکانمان کمک می‌کنیم یا مانع رشدشان می‌شویم؟

به عنوان والدین و مربی، همه ما بهترین‌ها را برای فرزندانمان می‌خواهیم. اما آیا تا به حال فکر کرده‌اید که شاید برخی از روش‌های تربیتی رایج که با آن‌ها بزرگ شده‌ایم، نه تنها به رشد طبیعی کودک کمکی نمی‌کند، بلکه ممکن است مانعی بر سر راه شکوفایی او باشد؟ ما اغلب تلاش می‌کنیم تا یادگیری را به کودکان «تحمیل» کنیم، در حالی که آن‌ها به طور غریزی برای کشف و یادگیری آماده‌اند.

در این میان، فلسفه تربیتی ماریا مونته‌سوری مانند یک پنجره تازه به دنیای شگفت‌انگیز کودکان است. این روش بر اصولی استوار است که در نگاه اول ممکن است عجیب یا حتی برخلاف تصورات رایج ما به نظر برسند. در این مقاله قصد داریم به پنج نکته کلیدی و غیرمنتظره در مورد آموزش مونته‌سوری بپردازیم که می‌تواند دیدگاه شما را نسبت به توانایی‌ها و نیازهای واقعی کودکان برای همیشه تغییر دهد.

۲. نکته اول: کودکان نوشتن را قبل از خواندن یاد می‌گیرند

شاید غافلگیرکننده‌ترین اصل مونته‌سوری این باشد که در آن، کودکان نوشتن را قبل از خواندن می‌آموزند؛ فرآیندی که کاملاً برخلاف سیستم آموزشی سنتی است. مونته‌سوری کشف کرد که کودکان چهارساله به طور طبیعی این مسیر را طی می‌کنند، زیرا نوشتن فعالیتی ملموس‌تر و حسی‌تر است. اما این فرآیند با دادن قلم و کاغذ به کودک آغاز نمی‌شود. پیش از هر چیز، کودک از طریق تمرینات مقدماتی و فعالیت‌های زندگی عملی، مانند بستن بند کفش‌هایشان، عضلات دست خود را برای حرکات ظریف لازم تقویت می‌کند.

پس از این آمادگی، کودکان با لمس کردن حروف الفبای سنباده‌ای، شکل و صدای آن‌ها را با حس لامسه و شنوایی خود درک می‌کنند و سپس ترسیم آن‌ها را آغاز می‌کنند. وقتی کودک بر این مهارت مسلط شد، ابزار لازم برای رمزگشایی کلمات را در اختیار دارد. در این مرحله، خواندن به عنوان یک نتیجه طبیعی و با کمک معلم ظهور می‌کند. این رویکرد نشان می‌دهد که اگر به طبیعت یادگیری کودک اعتماد کنیم و مراحل رشد او را به درستی حمایت کنیم، فرآیندهای پیچیده‌ای مانند خواندن می‌توانند به سادگی و بدون فشار رخ دهند.

۳. نکته دوم: «دوره‌های حساس»؛ پنجره‌های طلایی برای یادگیری

یکی از اساسی‌ترین مفاهیم در نظریه مونته‌سوری، «دوره‌های حساس» است. این دوره‌ها، زمان‌های مشخصی در طول رشد کودک هستند که طی آن‌ها، کودک به طور شگفت‌انگیزی برای یادگیری یک مهارت خاص آمادگی و اشتیاق دارد. این دوره‌ها پنجره‌های فرصتی هستند که اگر به درستی شناسایی شوند، یادگیری را برای کودک بسیار آسان و لذت‌بخش می‌کنند. مونته‌سوری معتقد بود که اگر کودک در این دوره‌ها از طبیعت خود برای یادگیری پیروی کند، از لذت بردن از این تجربه‌ها منع نخواهد شد.

چند نمونه کلیدی از این دوره‌ها عبارتند از:

  • دوره حساس نظم: در سه سال اول زندگی، کودک نیاز شدیدی به نظم و ترتیب در محیط اطراف خود دارد. این نظم بیرونی، سنگ بنای سازگاری اولیه نوزاد با جهان است و به او کمک می‌کند تا دنیای اطرافش را درک کند و به یک نظم درونی دست یابد. مونته‌سوری اهمیت این موضوع را این‌گونه بیان می‌کند:

«برای کودک، نظم سیستماتیک شبیه آبی است که ماهی در آن شنا می‌کند.»

  • دوره حساس راه رفتن: مونته‌سوری راه رفتن را «تولد دوم» کودک می‌نامد. زیرا در این مرحله، کودک از یک موجود درمانده به یک موجود فعال تبدیل می‌شود و با راه رفتن، استقلال و غرور را تجربه می‌کند.

  • دوره حساس زبان‌آموزی: در این دوره، کودک زبان مادری خود را نه با آموزش مستقیم، بلکه با جذب طبیعی آن از محیط یاد می‌گیرد. این توانایی شگفت‌انگیز به کودک اجازه می‌دهد تا پیچیده‌ترین ساختارهای زبانی را بدون تلاش آگاهانه بیاموزد.

درک این دوره‌های حساس برای والدین و مربیان حیاتی است، زیرا به ما نشان می‌دهد که چه زمانی بهترین فرصت برای ارائه فعالیت‌های مرتبط با هر مهارت است تا کودک بتواند با حداقل فشار و حداکثر لذت، پتانسیل خود را شکوفا کند.

۴. نکته سوم: خبری از پاداش و تنبیه نیست

در یک کلاس مونته‌سوری، شما هرگز معلمی را نمی‌بینید که برای انجام یک کار به کودک جایزه بدهد یا او را به خاطر اشتباهی تنبیه کند. این اصل یکی از تفاوت‌های بنیادین این روش با آموزش سنتی است. مونته‌سوری معتقد بود که پاداش‌ها و تنبیه‌های بیرونی، انگیزه درونی کودک را از بین می‌برند و او را به ارزیابی‌های دیگران وابسته می‌کنند. این وابستگی به خوداتکایی و استقلال کودک آسیب جدی می‌زند.

انگیزه کودک در این روش باید از لذت درونی انجام کار، تمرکز و رسیدن به هدف ناشی شود. وقتی کودک کاری را با موفقیت به پایان می‌رساند، رضایت درونی برای او بزرگترین پاداش است. از طرف دیگر، اگر کودک رفتار نامناسبی داشته باشد، معلم به جای سرزنش یا تهدیدهایی مانند «اگر کاری را که گفتم فوراً انجام ندهید، زنگ تفریحی در کار نیست»، او را با آرامش به سمت یک فعالیت جذاب دیگر هدایت می‌کند تا تمرکزش به مسیری سازنده بازگردد. این رویکرد به کودک کمک می‌کند تا نظم واقعی را که از درون خودش سرچشمه می‌گیرد، کشف کند و انضباط شخصی را به جای اطاعت کورکورانه از دیگران، در خود پرورش دهد.

۵. نکته چهارم: آزادی در یک محیط کاملاً آماده‌شده

بسیاری به اشتباه تصور می‌کنند که آزادی در روش مونته‌سوری به معنای هرج‌ومرج و بی‌قانونی است، اما این تصور کاملاً نادرست است. آزادی در مونته‌سوری در چارچوب یک «محیط آماده‌شده» تعریف می‌شود. این محیط، فضایی است که معلم با دقت و بر اساس مشاهدات خود از نیازهای کودکان طراحی کرده است. تمام وسایل و فعالیت‌ها هدفمند هستند و به گونه‌ای چیده شده‌اند که کودک بتواند به طور مستقل از آن‌ها استفاده کند.

نقش معلم در این فرآیند، نقش یک راهنماست، نه یک فرمانده. او محیط را آماده می‌کند، نحوه استفاده از وسایل را به کودک نشان می‌دهد و سپس کنار می‌ایستد تا کودک آزادانه انتخاب کند که روی چه فعالیتی می‌خواهد کار کند. هدف از این «انتخاب آزاد» این است که کودک فعالیتی را پیدا کند که عمیقاً او را مجذوب خود کند. این فرآیند درسی بسیار عمیق‌تر از اطاعت صرف را به کودک می‌آموزد: چگونه به علایق درونی خود گوش دهد و ظرفیت تمرکز عمیق و پایدار را—که خود زیربنای تمام یادگیری‌های آینده است—در خود پرورش دهد.

۶. نکته پنجم: واقعیت قبل از تخیل

یکی از غافلگیرکننده‌ترین اصول مونته‌سوری، دیدگاه او در مورد داستان‌های خیالی و تخیل است. برخلاف بسیاری از رویکردهای تربیتی امروزی که بر داستان‌های پریان تأکید می‌کنند، مونته‌سوری معتقد بود که کودکان خردسال ابتدا باید با دنیای واقعی و ملموس ارتباط برقرار کنند. از نظر او، وظیفه مربی این است که به کودک کمک کند تا «بر تمایلات طبیعی خود برای خیال‌بافی غلبه کرده» و ابتدا پایه‌های درک خود را در دنیای واقعی محکم سازد.

این دیدگاه از این باور ریشه می‌گیرد که خلاقیت واقعی «همواره به واقعیت وابسته است». مونته‌سوری معتقد بود که تخیل سازنده و خلاقیت هنرمندانه از تعامل عمیق با واقعیت و درک آن سرچشمه می‌گیرد، نه از فرار به دنیاهای غیرواقعی. این بدان معنا نیست که تخیل در این روش جایی ندارد، بلکه تأکید بر این است که برای پرورش یک تخیل قدرتمند، ابتدا باید کودک را با حقایق ملموس دنیای اطرافش به خوبی آشنا کنیم. این دیدگاه، ما را به چالش می‌کشد تا در مورد محتوایی که در اختیار کودکان خردسال قرار می‌دهیم، عمیق‌تر فکر کنیم.

۷. نتیجه‌گیری: چگونه می‌توانیم به طبیعت کودک اعتماد کنیم؟

پنج نکته‌ای که بررسی کردیم - نوشتن قبل از خواندن، دوره‌های حساس، عدم استفاده از پاداش و تنبیه، آزادی در محیط آماده‌شده و اولویت دادن به واقعیت بر تخیل - همگی بر یک اصل اساسی استوار هستند: احترام عمیق به کودک و اعتماد به توانایی‌های ذاتی او برای هدایت رشد خود. فلسفه مونته‌سوری به ما یادآوری می‌کند که کودکان راهنمایان درونی خود را دارند و وظیفه ما تنها فراهم کردن محیطی مناسب و برداشتن موانع از سر راه آن‌هاست.

باور به این اصول، نه تنها روش تربیتی ما را متحول می‌کند، بلکه نگاه ما را به ظرفیت‌های بی‌کران وجودی به نام «کودک» عمیق‌تر می‌سازد. حال از خود بپرسیم: «با در نظر گرفتن این اصول، چه تغییر کوچکی می‌توانیم در محیط اطراف کودکانمان ایجاد کنیم تا به شکوفایی طبیعی آن‌ها کمک بیشتری کنیم؟»

 

روش مونته سوری
۳
۰
Somayeh Amiri
Somayeh Amiri
سلام من «سمیه امیری» هستم، یک علاقه‌مند ساده به سبک زندگی سالم و رشد شخصی.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید