بسم الله.
قرنطینه. [ ق َ رَ ن َ/ ن ِ ] (معرب ، اِ) قَرَنْطین. جایی که در آن مسافران و عابران را مورد بازرسی قرار میدهند و از ورود بیماران جلوگیری به عمل میآورند. این کلمه از کارانْتِن فرانسه گرفته شده است.
شاید اگر دهخدا زنده بود معنای جدیدی به این واژه در لغتنامهاش اضافه میکرد. چون فعلاً که جای خاصی نیست و خانهٔ خودمان است. عابر نیستیم بلکه ساکنیم. از ورود هم نه بلکه از خروج جلوگیری به عمل میآورند. ببخشید! میآوریم. همچنین بیمار هم نیستیم و سالمیم. یا این که به همین معنی لغتنامهٔ خودش اکتفا میکرد و در راه شمالی، جایی میگفت تا وقتی جای خاصی نیست و بیمار نیستم پس قرنطینه هم نیستم! البته از جناب دهخدا بعید است.
گفتم دهخدا یاد میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل افتادم. اگر میرزا بود که کسی جلودارش نبود.یعنی بعد از تعطیلی مجلس و هرکی به هرکی شدن کارها، کمی از عقاید مشروطهخواهی خود کوتاه میآمد و مجلس را به توپ که نه ولی به تانک و فشفشه میبست. در نشریهٔ صور اسرافیل هم مقاله مینوشت که سور عزرائیل به راه است و حضرات در خواب. که البته ادامه نمیداد چون خیلی شیک و مجلسی مثل سرنوشت فعلیش اعدامش کرده بودند.
به جای صور اسرافیل هم نشریهای چاپ میکردند و فروشگاههای خالی آنور را با فروشگاههای پر اینور مقایسه میکردند که چه قدر خوبیم ما. منتها مردم هم خیابانهای شلوغ را میبینند و با اینکه لابد هر کس کار ضروری داشته، ولی برعکس فکر میکنند چه قدر گاویم ما. خلاصه کسی متوجه هیچ چیز دیگری جز گوسفندی فلانیها و گاوی بهمانیها نیست. مسبب هر اتفاقی هم مردم هستند و خودشان هم باید اصلاحش کنند.
ای کاش دکتر سمیعی هم کمی در قضیه دخالت کند. آخر یک عده سودجو دیدند دکتر در کانال تلگرامش راجع به کرونا چیزی ننوشته فکر کردند دکتر بلد نیست! گفتند خب بریم شفای روی ضریح را ببلعیم. از آن جایی هم که نمیخواهم بحث ناموسی بشود، صحبت بنفشه را نمیکنم.
در این روزهای کرونایی هم لابد همه میدانید و دیگر لازم به تذکر بنده نیست که حتماً حتماً لامپ اضافه را خاموش کنید. دیگه همین.