شاید خوب است بدانید که من سه جلد کتاب را ، آن هم به صورت تفریحی خواندم و فقط می خواستم از خواندن آنها لذت ببرم . سه جلد کتاب که بنظر هیچ چیزی نمی شد از آنها یادبگیری و اصلا قرار نیست به پند یا نکته ی آموزنده ای در آن بر بخوری . کتاب های : دوتا خفن ، دوتا خفن خفن تر می شوند و کتاب دوتا خفن تابستان خود را چگونه گذراندند . راستش من با ناشر این کتاب ها رفاقت صمیمی دارم ، به خاطر کتاب های فوق العاده اش برای نوجوانان ؛ منظورم انتشارات پرتقال است .
داشتم می گفتم که من هر سه جلد این کتاب جذاب را خواندم ولی در آخرین صفحات جلد سوم به جملاتی بر خوردم که واقعا روی من تاثیر گذاشت و مدتهاست که هنوز هم در ذهن من باقی مانده اند .
من فقط آنچه را که آموختم در اختیار شما قرار می دهم ، نه دقیقا آنچه را که در کتاب نوشته بود :
ارزش دوستان صمیمی به این است که تو روبه روی آنها دیگر مجبور نیستی تظاهر کنی و می توانی جلوی آن ها خودت باشی . خود واقعی ات . نه آن کسی که سعی می کند ، آدمی باشد که دیگران دوست دارند باشد . جلوی آنها می توانی از خودت به راحتی حرف بزنی ؛ از کارهایت از نوشته هایت ، از کتاب هایی که خوانده ای و از اشتباهاتی که مرتکب شده ای . در حالی که به هیچ عنوان خجالت زده نیستی ، از پر حرفی ها و وراجی هایی که می کنی .
قدر دوست های صمیمی تان را بدانید و سعی کنید آنها را برای خودتان نگهدارید . خوب حواستان جمع باشد که یکهو نزنید دل یکیشان را بشکنید . دوستان صمیمی یکی از با ارزش ترین دارایی های شما هستند .