در ماههای آخر حضور اریک تن هاخ بر روی نیمکت شیاطین سرخ، به نظر میرسید که بازیکنان این تیم خود را گم کردهاند و حال سرمربی جدید باید اقدامات جسورانهای برای ساختن تیم خود انجام دهد.
پس از اعلامیه رسمی نسبتاً غیرمنتظره منچستریونایتد درباره تعویض مربی در اواسط فصل، این باشگاه انگلیسی اکنون یک سرمربی جدید دارد. روبن آموریم، پس از ورود به انگلیس در روز دوشنبه، به طور رسمی کار خود را آغاز خواهد کرد.
این سرمربی پرتغالی در ابتدای نوامبر منصوب شد، اما تا اتمام تعطیلات فیفادی در اسپورتینگ ماند و به کار خود ادامه داد؛ رود فن نیستلروی، که حالا از منچستریونایتد رفته، هدایت چهار بازی این تیم را پس از اخراج اریک تن هاخ بر عهده داشت.
انتخاب آموریم توسط یونایتد انتخاب جالبی است - تا حدی به دلیل سیستمی که او در اسپورتینگ پیادهسازی کرد. انتظار میرود که او بر تغییرات قابل توجهی در باشگاه نظارت داشته باشد؛ اما این تغییرات لزوماً تضمینکننده موفقیت او در منچستریونایتد نیستند.
بااینحال، شیوهای که او در گذشته و در اسپورتینگ اجرا میکرد، میتواند نشان دهد که چه بازیکنانی باید یونایتد را ترک کنند و چه بازیکنای باید با سیستم آموریم تطبیق پیدا کنند.
اگرچه آموریم تا ۲۴ نوامبر برای نخستین بازی خود در خارج از خانه مقابل ایپسویچ تاون زمان دارد، اما در این بین کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارد. بنابراین، چالشهای کلیدی چند ماه اول او در این سمت چه خواهد بود؟
طرح کلی و شروع ایجاد یک هویت
تن هاخ در نهایت به دلیل نتایج ضعیف، کار خود را از دست داد؛ اما در بیشتر مدتی که در باشگاه بود، نتوانست تاکتیکهای مورد نظر خود را در تیم پیادهسازی کند. اگر آنها به طور منظم بازیها را میبردند، ممکن بود تن هاخ برای مدت طولانیتری بر روی نیمکت منچستر باقی بماند، اما این اتفاق رخ نداد.
برای بسیاری از هواداران، ناامیدکنندهترین اتفاق عدم وجود هویت تیمی در زمان اریک تن هاخ بود. پذیرش این حقیقت برای هواداران دشوار بود زیرا در وهله اول یکی از دلایل اصلی که باشگاه او را به خدمت گرفت، سبک سرگرمکننده و جذاب او در آژاکس بود.
تن هاخ در نخستین کنفرانس مطبوعاتیاش در باشگاه گفت که اجرای شیوه بازی آژاکس چیزی است که بیشتر مورد توجه او خواهد بود؛ اما او باید به بازیکنان یونایتد اجازه دهد تا سبک فوتبال خود را دیکته کنند.
آنچه در نهایت اتفاق افتاد، یک سیستم نسبتاً درهم و بههمریخته بود. او میخواست بازیکنان از عقب بازیسازی کنند و بتوانند مالکیت توپ را داشته باشند و در انتقال توپ نیز سریع و خطرناک باشند. تن هاخ از بازیکنان خود میخواست که با شدت بالا پرس کنند و در عین حال عمق دفاع را کاملاً ببندند - زیرا سرعت کافی در عقب را نداشتند تا خط دفاعی را کاملاً بالا بیاورند
در فصل اول او، نشانههایی از پیشرفت وجود داشت و بدون شک فرم خیرهکننده مارکوس رشفورد به آنها کمک کرد؛ اما قطع ارتباط بین خطوط تیم باعث شد خط میانی آنها در فصل گذشته به طور مزمن از جریان بازی خارج شود. تنها شفیلدیونایتد (۶۷۸) که در فصل ۲۰۲۳-۲۰۲۴ سقوط کرده بود، بیشتر از منچستریونایتد (۶۶۷) شوت دریافت کرد.
نشانههای اولیه امیدوارکنندهای وجود دارد زیرا آموریم قبلاً اعلام کرده که یونایتد نمیتواند به اندازه اسپورتینگ بازی دفاعی انجام دهد، هرچند مسلماً انسجام و ثبات مهمتر از فوتبال تهاجمی بدون برنامه است.
حمایت از راسموس هویلون
به نظر میرسد که یکی از بازیکنانی که با آمدن آموریم دچار تغییر و تحول خواهد شد، راسموس هویلون باشد. بخشی از این موضوع به موفقیت آموریم با ویکتور یوکرش بازمیگردد که در اسپورتینگ به یکی از محبوبترین و خطرناکترین مهاجمان اروپا تبدیل شده است.
البته، آنها بازیکنان متفاوتی هستند و اینکه آموریم توانایی تبدیل یک مهاجم به ستاره را داشته، لزوماً به این معنی نیست که هویلون به طور ناگهانی عملکرد فوقالعادهای از خود به جای خواهد گذاشت.
بااینحال، نمیتوان این واقعیت را انکار کرد که هویلند به درستی استفاده نشده است. درحالی که او از مهارت و استعداد بالایی برخوردار است، به نظر میرسد که این بازیکن دانمارکی اکنون به یک «تارگتمن» تبدیل شده باشد.
مواردی وجود داشته که او در آنها به خوبی عمل کرده است؛ برای مثال، در مقابل برنتفورد، پس از شروعی سخت و دشوار، او کاملاً مؤثر عمل کرد. بااینحال، در پیروزی اخیر شیاطین سرخ مقابل لسترسیتی، هویلون تحت فشار قرار گرفت و مدافعان حریف مانند واوت فاس و یانیک وسترگارد او را اذیت کردند.
اکثر افراد، موافق هستند که بزرگترین نقطه قوت هویلون سرعت و توانایی او در حفظ توپ است؛ اما دریافت توپهای بلند که به سمت او ارسال میشود و انتظار از او برای زدن ضربهی سر بالاتر از سر مدافع میانی تیم حریف، دور از انتظار است.
این نه تنها به طور کلی برای یونایتد مضر است، بلکه باعث شناسایی و آنالیز روشهای او در گلزنی توسط تیمهای دیگر میشود. بنابراین، تعجبآور نیست که هویلون از شروع فصل گذشته تنها ۱.۵ شوت در ۹۰ دقیقه ثبت کرده است. ۱۵۱ بازیکن (با حداقل ۵۰۰ دقیقه بازی) میانگین بیشتری داشتهاند، از جمله هافبکهای دفاعیای هممانند رودریگو بنتانکور (۱.۷)، کاسمیرو (۱.۹) و انزو فرناندز (۱.۷)؛ همچنین، میانگین لمس توپ او در زمین حریف از ابتدای فصل گذشته ۴.۱ بوده - که ۷۵ وینگر و مهاجم دیگر عملکرد بهتری از او ثبت کردهاند.
اینکه هویلون باید مسئولیت کارش را بپذیرد، بدیهی است؛ اگرچه او احتمالاً میتواند دلیلی موجه داشته باشد، زیرا یونایتد در فاز حمله و خلق موقعیت مشکل دارد. درحالی که برونو فرناندز تمام تلاشش را برای این کار میکند، اما افرادی مانند الخاندرو گارناچو و مارکوس رشفورد تلاشی برای خلق موقعیت نمیکنند.
اگر آموریم بتواند با دستورالعملهای خود کاری کند که بازیکنان، تاکتیکهایش را بهخوبی اجرا کنند، هویلون میتواند در بسیاری از فاکتورها موفق عمل کند. در هر حال، شاید هویلون شانس زیادی نداشته بود، اما نرخ تبدیل شوت او در لیگ برتر از شروع فصل گذشته ۲۵.۶ درصد بوده و از این حیث یازدهمین بازیکن برتر در این بخش به شمار میرود (با حداقل ۵۰۰ دقیقه بازی و ۱ شوت در هر ۹۰ دقیقه). این آمار بهتر از ارلینگ هالند (۲۲.۲%)، الکساندر ایساک (۲۴%)، دیوگو ژوتا (۲۱.۸%) و کول پالمر (۲۰%) است.
چه کسی میداند! شاید هویلون واقعاً آن چیزی که برای تبدیل شدن به یک مهاجم بزرگ در منچستریونایتد لازم است را نداشته باشد؛ اما به نظر میرسد که او هنوز از حمایت کافی برای اثبات خلاف این موضوع برخوردار نشده است.
تأثیرگذاری ادامهدار برونو فرناندز
وقتی آموریم به عنوان جایگزین اریک تن هاخ انتخاب شد، بیشتر بحثها حول این موضوع بود که آیا جایی برای فرناندز در تیم وجود دارد یا خیر. از این گذشته، نقش شماره 10 در تیم اسپورتینگ آموریم وجود نداشت.
در عوض، ترکیب شناور 3-4-3 آموریم شامل یک مثلث هجومی بود که متشکل از یک مهاجم مرکزی و دو مهاجم کمی عرضیتر میشد – جایی بین وینگر و هافبک تهاجمی – یا خط حملهای دو نفره که شامل یک مهاجم پشتیبان بود که به سمت عمق میدان حرکت میکرد.
در اسپورتینگ، یکی از هافبک تهاجمیها (بازیکن شماره 10) تکنیکیتر و سریعتر بود، در حالی که دیگری اغلب کمی بیشتر شبیه شماره 10 معمولی عمل میکرد و خلاقیت لازم برای ایجاد موقعیت را داشت.
اکنون باید به این نکته توجه کنیم که هیچکس نمیداند آموریم چگونه میخواهد منچستریونایتد را در زمین مدیریت کند. او ممکن است تصمیم بگیرد که تغییرات زیادی در میانهی فصل ایجاد نکند تا از تأثیرات منفی بر روی تیم جلوگیری کند و تنها تغییرات کوچکی را اعمال کند - تا زمانی که بتواند بازیکنی را به تیم اضافه کند.
بااینحال، به نظر میرسد که آموریم در نهایت تغییرات تاکتیکی قابل توجهی را به تیم میافزاید و این احتمالاً مستلزم آن است که برونو فرناندز در هر جایگاهی که بازی میکند، نقش رهبری و کنترل بازی را بر عهده بگیرد. با این وجود، به نظر میرسد که برونو قطعاً در ترکیب اصلی تیم حضور خواهد داشت.
این نکته که تأثیرگذاری فرناندز بر تیم، حتی با وجود تغییراتی که در کوتاهمدت یا بلندمدت در نقش وی ایجاد میشود، کاهش نیابد و او همچنان همان نقش تأثیرگذار پیشین خود را ایفا کند، بسیار اهمیت دارد.
برونو فرناندز ممکن است به اندازه برخی از ستارههای جهانی محبوبیت نداشته باشد، اما اهمیت او در باشگاه منچستریونایتد انکارناپذیر است؛ از زمان خروج سر الکس فرگوسن در سال ۲۰۱۳، اغلب خریدهایی که انجام شده، موفقیت و دستاورد چشمگیری برای باشگاه به همراه نیاوردهاند، اما فرناندز با آنها تفاوت دارد.
از زمان اولین بازی خود در لیگ برتر در فوریه ۲۰۲۰ تنها مارکوس رشفورد (۴۰ گل) بیشتر از فرناندز (۳۶ گل) برای یونایتد در لیگ برتر انگلیس گلزنی کرده (بدون احتساب پنالتیها). همچنین، هافبک پرتغالی ۴۴ پاس گل در این مدت ارسال کرده که او را در جایگاه سوم از این حیث در لیگ برتر انگلیس قرار میدهد.
علاوه بر این، فرناندز با خلق 469 موقعیت، بیش از هر بازیکن دیگری در این مدت زمان، 78 موقعیت بیشتر ایجاد کرده است. او همچنین 366 موقعیت را از طریق ضربات آزاد خلق کرده که 82 موقعیت بیشتر از هر بازیکن دیگری است. همچنین باید اشاره کرد او از نظر دقایق بازی، بعد از جیمز تارکوفسکی در جایگاه دوم قرار دارد و همواره در دسترس تیم بوده است.
با توجه به اینکه ترکیب منچستریونایتد از بازیکنان خلاقی مانند برونو برخوردار نیست، او احتمالاً هنوز مسئولیتهای زیادی را بر عهده خواهد داشت. اینکه آیا او نقش منظمتری را ایفا خواهد کرد یا در پرس تیم تأثیرگذار باشد، به تصمیم روبن آموریم بستگی دارد.
تلاش بیشتر برای رشفورد و گارناچو ضروری است
منطقهای که بعد از ورود آموریم به منچستریونایتد و با ایجاد یک خط دفاع سه نفره اهمیت ویژهای پیدا میکند، کنارهها هستند. در تیم اسپورتینگ، بیشتر عرض تیم توسط وینگبکها تأمین میشد. این بدان معنا نیست که وینگرها هرگز به کنارهها حرکت نمیکنند، اما مسئولیتهای آنها باعث میشود بیشتر در نیمفضاها عمل کنند تا نزدیک خط کنارهی زمین.
البته منچستریونایتد چندین وینگر برجسته دارد که ممکن است نوع بازی آنها تحت نظر سرمربی جدید تغییر کند.
گارناچو عملکرد بدون ثباتی داشته، اما در فاز حمله به وضوح تهدیدی جدی است. تنها برونو فرناندز با میانگین (0.75) بهتر از او در مجموع گلهای مورد انتظار (بدون احتساب پنالتی) به اضافه پاسهای گل مورد انتظار به ازای هر 90 دقیقه در تمام مسابقات برای یونایتد طی این فصل (با حداقل 160 دقیقه بازی) عمل کرده است.
مارکوس رشفورد میتواند در وضعیت خود یک تغییر بزرگ ایجاد کند، اما در 18 ماه اخیر به طور ثابت عمل نکرده و همواره دچار فراز و نشیب بوده است. آماد دیالو نیز در این فصل نشانههای امیدوارکنندهای از خود نشان داده، هرچند او نیز هنوز ثبات لازم را نداشته است. به غیر از آنها، آنتونی نیز گزینه آخر به شمار میرود.
اکنون، مشکل جدید و اصلی وینگرهای منچستر این است که در پستهایی بازی میکنند که بازیکنانی مانند برونو فرناندز و میسون مونت نیز توانایی بازی در آنجا را دارند. بهطور ویژه، میتوان اشاره داشت که مونت بهترین دوره فوتبالی خود را زمانی که در پست شماره 10 - تحت نظر توماس توخل - بازی میکرد، تجربه کرده است.
اگر آموریم چینش تیمش را هممانند زمانی که در اسپورتینگ بود بچیند، اساساً جایی برای بسیاری از بازیکنان وجود نخواهد داشت. اگر آموریم از عملکرد هویلون و زیرکزی راضی نباشد، رشفورد میتواند جایگزین آنها شود، هرچند در این پست، او بهترین عملکرد خود را به نمایش نخواهد گذاشت.
از میان وینگرها، آماد احتمالاً گزینه اول آموریم است تا نقش یکی از شماره 10ها را ایفا کند. او سریع، چابک و بازیکنی باهوش بوده و در فضاهای تنگ از رشفورد یا گارناچو عملکرد بهتری دارد.
به نظر میرسد که رشفورد و گارناچو بلاتکلیک باشند، زیرا حتی تصور اینکه آنها بهعنوان وینگبک بازی کنند، نیز دشوار است. بااینحال، چنین تغییر پستی تنها امید آنتونی برای حضور در ترکیب اصلی خواهد بود.
انتخاب آموریم برای وینگبک چپ
اینکه آموریم چه کسی را در سیستم دفاع سهنفرهاش به عنوان وینگبک چپ انتخاب کند، یکی از اصلیترین سؤالهای پیرامون منچستریونایتد کنونی است.
در این فصل، دیوگو دالو و نصیر مزراوی - که هر دو مدافع راست و راستپا هستند - در پست دفاع چپ استفاده شدهاند؛ در حالی که لیساندرو مارتینز نیز گاهی اوقات در این پست به میدان رفته است. با توجه به اینکه لوک شاو اکثر دیدارهای فصل گذشته را از دست داد و تایرل مالاسیا نیز کل فصل را غایب بود، در 18 ماه گذشته این منطقه برای قرمزهای منچستر مشکلساز بوده است.
حداقل تنها خبر خوبی که در روز سهشنبه منتشر شد این بود که مالاسیا که از فصل 2022-2023 برای یونایتد بازی نکرده بود، برای تیم زیر 21 سالهها به میدان رفته است. اما انتظار بیش از حد از او با توجه به مدت زمانی که او بازی نکرده، عقلانی نیست.
وضعیت لوک شاو همچنان نامشخص است؛ هر چند که او در اوایل این هفته در سالن بدنسازی با آموریم عکس گرفت. به نظر میرسد که او نیز حداقل برای مدت کوتاهی غایب خواهد بود.
بنابراین، گزینههای آموریم در حال حاضر احتمالاً محدود خواهد بود. با توجه به اینکه وینگبکها در اسپورتینگ او، نقش مهمی را برعهده داشتند، این میتواند یک ناکامی باشد.
اگر بخواهیم واقعبین باشیم، دالو یا مزراوی به احتمال زیاد همچنان در پست وینگبک چپ به کار گرفته میشوند؛ گرچه آموریم میتواند شجاعانه عمل کند و هری آماس، بازیکن جوان 17 ساله را در این پست بازی دهد. یا همانطور که قبلاً ذکر شد، سعی کند آنتونی را به یک وینگبک چپ تبدیل کند.
از آنجایی که آنتونی در زمان تن هاخ و هنگامی که دقایقی را در بازی مقابل لیورپول در این پست بازی کرد و واکنش منفیای داشت، این احتمال وجود دارد که ستاره برزیلی این تغییر پست را نپذیرد – گرچه این تغییر تنها راه او برای کسب زمان بازی کافی است.
هفتهها و ماههای ابتدایی سرمربیگری آموریم در نهایت بینشی از چشمانداز او برای باشگاه و تیم فراهم میکند. هرچند بازیکنان نباید انتظار تغییر چشمگیری را در این مدت داشته باشند.
مترجم: امیرمحمد محمدخانی
ویراست و ادیت نگارشی متن: سوشیانت نجاتپور
منبع: Opta Analysis