(در یادداشت قبلی نقدی بر روشهای نوین آموزشی داشتیم و در این یادداشت آن را ادامه میدهیم)
به طور کلی برخلاف روش های تحلیل منظم که معمولا اجزای مختلف یک سیستم رو برای پیدا کردن راه حل ها جدا می کنن، تفکر سیستمی شامل مطالعه تمام اجزا و تاثیر اونها بر روی همدیگه است. و شما وقتی میتوانید یه راه حل مناسب برای مسئلهای را پیشنهاد دهید که آن را به طور کامل شناخته باشید و بدانید این اجزا چگونه در کنار هم کار میکنند به طور مثال بدن ما یک سیستم است و برای درمان هر نقطه از این بدن باید دقت کرد که هنگام درمان اتفاق بدی برای دیگر اعضای بدن نیفتد.
حال شما وقتی به تاریخچه پیدایش روش های نوین در آموزشی نگاه میکنید درمییابید که بسیاری از مشکلات آموزش سنتی را حل کرده است که به اختصار به مواردی از آن ها اشاره میکنم:
اولین مسئله ای که حل شده مسئله نیاز دانشآموزان به آن علم است زیرا این نیاز توسط معلم در کلاس تبیین میشود و معلم شاگرد خود را در کلاس تشنه آن علم میکند. مثلا کسی که وارد کشور دیگری میشود اغلب دیده میشد که پس از مدتی آن زبان را فرا آموخته زیرا نیاز به یادگیری آن زبان دارد.
روش این تشنه سازی هم از پیچیده به سهل رفتن است مثلا ما برای ساخت یک لامپ با تحقیق در مورد کارخانه شروع میکنیم تا بچه ها با رجوع به معلم و کتابها به طور کلی به سوی علم سوق داده بشوند.
دوم این که در روش نوین احترام معلم ها بالاتر رفته زیرا معلم نباید فقط مدرس باشند بلکه باید مربی باشد و کشف تمایلات دانشآموز را بکند و معلم امروزی بسیار با کتاب تفاوت دارد زیرا او باید پاسخگوی سوالات بچه ها باشد نه آن که مانند کتاب، مدرس آنها باشد و به همین دلیل هیچ چیزی نمیتواند جایگزین معلم در سیستم آموزش و پروش نوین باشد.
به طور کلی در آموزش سنتى بچه را با بارى كه درحد توانائى و امكان او نيست و با غذایى كه با هيج كرسنكى اى مطابقت ندارد پر ميكنند و در آن احتياج وشوق را كه كودك به دانستن، عمل كردن ، مسئول بودن ، همكارى كردن و خلاصه رشدكردن دارد خفه ميكنند. سرپوش كذاشتن بر روى اين نياز، دليل بر از بين رفتن آن نيست، بنابراين بصورت رفتارهایى ناهنجار مانند رويایى بودن، بى انضباطى، خشونت، تنبلى، تقلب وتمايل به فعاليت هاى غير اجتماعى دانشآموز بروز ميكند.
اما در روش نوین دقت نشده است که با رشد روز افزون علم و عوض شدن سبک زندگی مردم مواردی را که باید یک دانشآموز سال 1390 بداند با دانشآموزی که سال 1360 زندگی میکرده چه قدر متفاوت تر و بیشتر شده است و با توجه به وقت گیر بودن اجرای روشهای آموزش نوین عملا نمیتوان در مدارس دولتی خیلی روی این روش ها حساب کرد.
و در مدارسی هم که نمونه یا غیر انتفاعی هستند با گرفتن شهریه های بالای و فشار خانواده ها بچه ها را مدت بیش تری در مدرسه نگه میدارند تا بتوانند این روش ها را پیاده بکنند که باعث ناعدالتی آموزشی می شود.
از طرف دیگر دولت هم برای برنامه ریزی کلان کشور باید بداند که هر دانشآموز که در مقطع دیپلم هست چه قدر بار علمی دارد که بتواند روی آن حساب باز کند.
منابع