رامبد جوان در قسمت پنجاهم فصل هشتم برنامه ی خندوانه (پخش شده در 13 بهمن 1400) می گوید: تنها کتابی را که در حوزه ی مردم شناسی درباره ی کفتربازی نوشته شده، مادر من نوشته. مادر من مردم شناس است و تنها کتابی را که در این مملکت درباره ی کفتربازی نوشته شده، او نوشته است.
نام مادر رامبد جوان، آن طور که سایت های زرد (مثل این جا و این جا) می گویند «هما فانی جوادی» است. جستجوی نام او در میان نویسندگان ایرانی (در سایت کتابخانه ی ملی ایران و خانه ی کتاب ایران) هیچ نتیجه ای نداشت. همچنین در مصاحبه ای که از او منتشر شده، حرفی از این کتاب زده نشده است. در مقابل چندین کتاب دیگر با موضوع کبوتربازی پیدا کردم:
حداقل دو مورد از این کتاب ها هم در عنوان خود از «مردم» و «مردم شناسی» سخن گفته اند. یعنی نمی توان گفت منظور رامبد جوان تنها کتاب مردم شناسی بوده است. همچنین او در ادامه می گوید که یک روز عکس برداری برای این کتاب بر عهده ی او گذاشته شده بوده است. حداقل چهار مورد از این کتاب ها مصور هم هستند. یعنی این را هم نمی توان گفت که منظور او تنها کتاب مصور بوده است.
سال 1351 علاءالدین آذری دمیرچی (استادیار دانشگاه اصفهان) مقاله ای چهار صفحه ای در مجله ی «هنر و مردم» درباره ی کبوتربازی و کبوترخانه ها نوشته است و همان جا به نقل از شاردن جهانگرد (1643 تا 1713) لفظ «کفترباز» را به کار برده است. این قدیمی ترین مقاله ای بود که در این باره یافتم. بررسی های بیشتر احتمالن نتایج دقیق تری خواهد داشت.
«کبوتربازی» پدیده ای منحصر به ایران نیست. از قدیم این کار به عنوان فعالیتی رایج اما بد شناخته می شده است. در روایتی آمده است که امام حسین (4 تا 61 قمری = 626 تا 680 میلادی، بیش از 1300 سال پیش) از یک نفر اهل کوفه، کار جوانان کوفه را پرسید و او جواب داد: جلاهق بازی (قلاب سنگ) و کبوتربازی. از این دست روایات از آن زمان و بعد از آن بسیار است.
امام محمد غزالی که نهصد سال پیش فوت کرده است (450 تا 505 قمری) در «کیمیای سعادت» نوشته است: «و تفاوت میان خلق اندر این بسیار است که بیشتر خشمها از سبب زیادت مال و جاه بود و اگر کس کارهای خسیس کند چون نرد و شطرنج و کبوتربازی و مثل این، اگر کسی گوید نیک نبازد یا شراب بسیار نخورد فلان خشمگین شود».
مهستی گنجوی که بیش از هشتصد سال پیش (576 قمری) فوت کرده است، در شعری گفته است:
مضراب ز لف و نی ز قامت سازی/ در شهر تو را رسد کبوتربازی
دلها چو کبوترند در سینه تپان/ تا تو نیِ وصل در کدام اندازی
شیخ بهایی (953-1030 قمری) نیز در «کشکول» خود نوشته است:
«یکی از شاهان شیفته کبوتربازی بود، وقتی با یکی از خدمتکاران در یکی از روستاها مسابقه بگذاشت. و کس نزد وزیر خویش به شهر فرستاد تا برگوید که کبوتر کدام یک پیشی داشته است. وزیر را خوش نیامد که بنویسد کبوتر خادم پادشاه پیشی داشته است. و نمی دانست چه باید کند. کاتبش گفت: بنویس: ای سروری که بختت بر نصیب دیگران پیروز است کبوتر تو پیشی داشت اما حاجب خویش را پیشتر فرستاده بود. وزیر، این سروده را نیک دانست و فرمان داد کاتب را جایزه دهند».
بنابراین کبوتربازی پدیده ای قدیمی و فراگیر در محدوده های مختلف جغرافیایی بوده است.
رامبد جوان در برنامه ی خندوانه که از صدا و سیمای ایران پخش شده، گفته است که تنها کتاب مردم شناسی کبوتربازی در ایران را مادر او (هما فانی جوادی) نوشته است. من کتابی به نویسندگی این فرد نیافتم. همچنین چندین کتاب دیگر درباره ی کبوتربازی یافتم. بنابراین ادعای رامبد جوان درست نیست.
ممنون که این نوشته را خواندید.
اگر این نوشته را پسندیدید، با زدن دکمهی قلب (♡) در پایین این صفحه، لطفن لایکش کنید. اگر از این نوع نوشتهها خوشتان میآید دکمه ی «دنبال کنید» را در بالای این صفحه بزنید (برای هر دوی این کارها باید عضو سایت ویرگول شوید که کار ساده ای است). همچنین اگر درباره ی این مطلب نظری دارید یا دوست دارید من دربارهی موارد مشابهی مطلب بنویسم، در بخش نظرات همین مطلب بنویسید.