این نوشته اردیبهشت 1392 به لطف الهام کاظمی و محسن امین در روزنامه همشهری به چاپ رسید. این مطلب با کمی تغییر همان مطلب «چطور از نمایشگاه کتاب تهران، کتاب نخریم؟» است و در «عنبرافشان» و «خیبرآنلاین» هم موجود است.
وارد کتاب فروشی میشوید. کتابی چشمتان را میگیرد. میخواهید بخریدش. نگاهی به پشت جلدش میکنید. قیمت کتاب با موجودی جیب شما چندان هم خوانی ندارد. چه باید کرد؟
در این نوشته، الگوریتم قدم به قدمی برای شمایی که در چنین موقعیت یا موقعیتهای مشابه قرار گرفتهاید، ارائه میشود.
اگر خیر، در همین مرحله بمانید.
اگر بله، به مرحلهی دو بروید.
این کتاب را برای چه میخرم؟ چرا باید این کتاب را بخوانم؟ بهتر است پیش از خریدن هر کتابی، این سؤالها را از خود بپرسید. تجربه نشان داده است پدیده ای به نام «جو زَدگی» باعث میشود گاهی کتابهایی را بخرید بی آن که به آنها نیاز داشته باشید. یادتان نرود که پیش از آن که کتاب را بخرید، تورقش کنید، چند خط از آن را بخوانید و از فروشنده و یا اگر با دوست کتابخوانی همراه هستید از دوستتان در مورد کتاب بپرسید. شاید اینها باعث شوند شما بفهمید که این کتاب به کارتان نمیآید.
اگر بله، در همین مرحله بمانید.
اگر خیر، به مرحلهی سه بروید.
ممکن است کتابی که شما میخواهید بخرید مشابهی با قیمت ارزانتر (یا خیلی ارزانتر) داشته باشد. مثلا کتاب «شومیز» (جلد نرم) به جای «گالینگور» (جلد سخت). یا کتاب جیبی به جای کتاب با قطع بزرگ. یا حتا اگر خوب بگردید، کتابی که جلدش یا برخی صفحههایش کمی آسیب دیده است و برای همین اگر با فروشنده صحبت کنید، آن را ارزانتر میفروشد. برای صرفه جویی در خرید خود، بهتر است سراغ این گونه کتابها بروید. فراموش نکنید که چند جلد کتاب برای درست کردن دکور خانگی کافی است! بقیهی کتابها را برای خواندن بخرید. به جدول زیر نگاه کنید تا تفاوت قیمتها را احساس کنید!
آناکارنینا، نشر نیلوفر
[زرکوب] 48000 تومان
[شومیز] 35000 تومان
اعترافات، نشر نیلوفر
[قطع بزرگ] 33000 تومان
[جیبی] 9500 تومان
مجموعه اشعار نیما یوشیج، نشر نیلوفر
[قطع بزرگ] 24000 تومان
[جیبی] 4500 تومان
غربزدگی جلال آل احمد
[نشر جامه دران] 4200 تومان
[نشر فردوس] 1700 تومان
شازده حمام، پاپلی
[گالینگور] 22000 تومان
[شومیز] 12000 تومان
اگر بله، در همین مرحله بمانید.
اگر خیر، به مرحلهی چهار بروید.
بعضی از کتابهایی که چشم ما را گرفتهاند، چاپ جدید هستند یا قبلاً هم چاپ شدهاند و حالا با صفحه بندی یا جلد جدیدتر دوباره چاپ شدهاند. یا حتا کتابهایی که همان چاپ قدیمی هستند اما ناشر محترم، قیمت جدیدی را با برچسب روی قیمت قبلی چسبانده است. بهتر است به کتابفروشیهای دیگر سر بزنید. آن جا ممکن است بتوانید نسخه های ارزانتری از کتاب را پیدا کنید.
این «کتاب فروشیهای دیگر» جاهای عجیب و غریبی نیستند! «شهر کتاب»ها یا کتابفروشیهای مختلف، هم این جور کتابهایی دارند که با کمی حوصله و گشتن پیدا میشوند.
همچنین در همین زمینه میشود به «دست دوم فروش»ها سر زد. کسانی که به شکل مشخص، مغازهی «کتاب دست دوم فروشی» دارند یا دست فروشهایی که کتابها را بر حسب «هزار تومانیها، دو هزار تومانیها» دسته بندی میکنند یا اگر بیشتر بگردید، جاهایی که کتاب را به قصد خمیر کردن میخرند و برای همین این که کتاب چند کیلوگرم است برایشان ارزش بیشتری از محتوای کتاب دارد. معنای سر زدن به این جور جاها، خرید یک کتاب کثیف و نامرتب نیست. بگردید تا نسخه های خیلی خوب را پیدا کنید!
اگر خیر، در همین مرحله بمانید.
اگر بله، به مرحلهی پنج بروید.
چند کتاب نخوانده در کتابخانهی خود دارید؟ بیایید کتابهای مرجع و کتابهایی را که قرار نیست از اول تا آخر، بخوانیم، کنار بگذاریم و ببینیم چند تا کتاب را به قصد خواندن، خریدهایم و تا به حال سراغشان نرفتهایم. خود من نزدیک به چهل درصد کتابهای کتابخانهام را نخواندهام؛ و از شما چه پنهان، حالا با کمبود جا برای کتابهای جدید در کتابخانهام هم مواجه هستم.
اگر بله، در همین مرحله بمانید.
اگر خیر، به مرحلهی ششم بروید.
خیلی از کتابهایی که میخواهیم بخریم، کتابهای جدیدی نیستند. کتابهای نویسندگان بزرگ، کتابهای مشهور، کتابهای خوبی که باید خواند اما ما هنوز نخواندهایم. بیشتر این کتابها در کتابخانهها هست. خب مگر نشنیدهاید: «کتابی که به کتابخانه رواست به خانه حرام است»!؟ سری به کتابخانه های عمومی، کتابخانهی مدرسه یا دانشگاه و... بزنید. شاید بسیاری از کتابهایی را که شاید حتا فکرش را هم نمیکردید در این کتابخانهها وجود داشتند.
نهاد کتابخانه های عمومی کشور هم طرحی به نام «کتاب من» راه انداخته است. این یعنی شما به نزدیکترین کتابخانهی عمومی میروید و میگویید فلان کتاب را میخواهم. آنها هم کتاب را میخرند و هر وقت خریدند به شما اطلاع میدهند تا بیایید امانت بگیرید و بخوانید!
اگر بله، در همین مرحله بمانید.
اگر خیر، به مرحلهی هفت بروید.
میدانید که «از هر دست بدهید، از همان دست پس میگیرید!» با توجه به این مسئله، بهتر است وقتی میخواهید به دوستی هدیه ای بدهید، آن هدیه کتاب باشد یا حداقل در کنار هدیهی اصلی، یک کتاب هم هدیه بدهید. این جوری دوست شما هم، به هنگام هدیه دادن سعی میکند همین نکته را رعایت کند و کتابخانهی شما روز به روز پربارتر میشود!
از طرف دیگر، بهتر است پیش از این که کتابی را بخرید، از دوستان خود بپرسید آیا فلان کتاب را دارند؟ (تجربه نشان میدهد خیلی از دوستانی که شاید حتا فکرش را هم نکنید، کتاب مورد نظر شما رادارند) و اگر دوستانتان آن کتاب را دارند، آیا امکانش هست که برای مدتی به شما قرضش بدهند تا بخوانید؟ دقت کنید که «برای مدتی» به شما قرض بدهند! زیرا «کتاب قرض میگیرم و بعد، سوت زنان از کادر خارج میشوم» رسم بسیار ناپسندی است.
اگر بله، در همین مرحله بمانید.
اگر خیر، به مرحلهی هشت بروید.
محتوای فارسیِ اینترنت، گرچه نسبت به محتوای انگلیسی، خیلی کم جان و محدود است. اما در همین محتوای محدود هم میتوان کتاب فارسیهای خوبی پیدا کرد. سری بزنید به سایتهایی مثل «کتابناک»، «کتابخانهی دیجیتال نور»، «کتابخانهی تبیان» و سایتهای مشابه دیگر. ممکن است کتابی که میخواهید بخرید، در این سایتها برای خواندن یا دانلود کردن وجود داشته باشد. اگر هم دستگاه «کتاب خوان» یا تلفن همراهی با نرم افزار «پی دی اف خوان» دارید که این روش خیلی برایتان مفید است. زیاد نگران سختی این جور کتاب خواندن نباشید. علاوه بر این که نرم افزارهای زیادی هست که حس کتاب کاغذی را تا حدی با همین دستگاهها به شما میدهد، پس از مدتی به کتاب مجازی خواندن عادت پیدا میکنید.
فقط لطفاً حواستان باشد کتابهایی را به این روش تهیه کنید که جدید نباشند و به شکل غیرقانونی، در اینترنت گذاشته نشده باشند. نسخه های خوبی از کتابهای مذهبی، ادبی، تاریخی مختلف، و کتابهای نویسندههایی مانند «جلال آل احمد»، «سید مرتضی مطهری» و «علی شریعتی» را به همین روش میشود تهیه کرد.
اگر خیر، در همین مرحله بمانید.
اگر بله، کار تمام است! کتاب را بخرید.
برای این بخش، توضیحی نمیدهم و فقط شما را به خواندن بخشی از کتاب «یک عاشقانهی آرام» نادر ابراهیمی دعوت میکنم:
«- خدای من! خدای من! چقدر کتاب! چقدر کتاب! تو، واقعاً همهی اینها را خوانده ای؟
- بیشترشان را.
- پس تو... پس تو از پُشتِ یک دیوارِ بلندِ کاغذی و مقوّایی به زندگی نگاه کردهای گیلهمرد! از پُشت یک دیوار تنومند. تو هیچ چیز را به همان شکلی که هست ندیدهای. خدای من! چه عمری را تلف کردهای! چه عمری را باطل کردهای...
گیلهمردِ آرام، ناگهان فرو میمانَد... هرگز به چنین برداشتی از مفهومِ کتاب، نیندیشیدهام: دیواری میان انسان و واقعیّت...
- اینها پنجره است عسل، دیوار نیست! عُصارهی واقعیت است نه کاغذ و مقوّا...
- بشنو گیلهمرد! بشنو و یادت باشد که من، موشهای کتابخانهها را اصلاً دوست نمیدارم. تو هرگز به من نگفتی که زیر کوهی از کتاب دست و پا میزنی... تو فقط زندگی را وَرَق زدهای وَ بَر زندگی حاشیه نوشتهای. کتاب، عاشق نمیشود، آواز نمیخوانَد، پای نمیکوبد، به دریا نمیزند، دردِ مردم را حس نمیکند... بهترین دوستِ انسان، انسان است نه کتاب. کتابها تا آن حد که رسمِ دوستی و انسانیت بیاموزند، مُعتبرند، نه تا آن حد که مثل دریایی مُرده از کلماتِ مُرده، تو را در خود غرق کنند و فرو ببرند.»
راستی! فراموش نکنید که به هر حال خریدن کتاب، میتواند ارزشمندتر از خریدن چیزهای دیگر باشد. پس اول در خرید چیزهای دیگر صرفه جویی کنید و بعد در خرید کتاب.