ویرگول
ورودثبت نام
امیرحسین مجیری
امیرحسین مجیری
خواندن ۱۳ دقیقه·۳ سال پیش

درباره‌ی کنسرت- پروژه‌ی «با من بخوان» علیرضا قربانی

توضیحات اصلی این نوشته را از بروشور کنسرت- پروژه‌ی «با من بخوان» استخراج کردم اما توضیحات مختلفی را که درباره‌ی قطعات است، خودم اضافه کردم.

پوستر کنسر- پروژه با من بخوان علیرضا قربانی
پوستر کنسر- پروژه با من بخوان علیرضا قربانی


قطعات

1- مقدمه/ شاعر: سهراب سپهری

  • بخش ابتدایی کنسرت با کلام علیرضا قربانی در تاریکی شروع شد.


2- نیست شو/ شاعر: مولانا/ تنظیم: حسام ناصری

  • این قطعه را علیرضا قربانی با نام «جام صبوحی» در آلبوم «فروغ» (1396) هم قرار داده است.
آلبوم فروغ علیرضا قربانی
آلبوم فروغ علیرضا قربانی


متن اولین بخش (رباعی شماره ی 70 مولانا. این بخش را شهرام ناظری نیز در بخش 14 «یادگار دوست» (1363) خوانده است):

من ذره و خورشید لقائی تو مرا
بیمار غمم عین دوائی تو مرا

بی‌بال و پر اندر پی تو می‌پرم
من کاه شدم چو کهربائی تو مرا

متن بخش دوم (رباعی شماره ی 24 مولانا و رباعی شماره ی 3 عراقی):

ای دوست به دوستی قرینیم تو را
هرجا که قدم نهی زمینیم تو را

در مذهب عاشقی روا کی باشد
عالم تو ببینیم و نه بینیم [نبینیم] تو را

متن بخش سوم (رباعی شماره ی 164 مولانا)

امروز من و جام صبوحی در دست
می‌افتم و می‌خیزم و می‌گردم مست

با سرو بلند خویش من مستم و پست
من نیست شوم تا نبود جز وی هست


3- آواز خراسانی/ بداهه خوانی


4- الله مزار/ موسیقی فولکلور/ تنظیم: حسام ناصری

پوستر قطعه الله مزار علیرضا قربانی
پوستر قطعه الله مزار علیرضا قربانی


  • این قطعه با شماره ی 5 در آلبوم «با من بخوان» آمده است.
  • نام شاعر این قطعه در آلبوم، «محمدابراهیم جعفری» ذکر شده است.
  • این موسیقی، از آثار موسیقی مقامی خراسان است.
  • می‌گویند ماجرای این موسیقی فولکلور با نقالی «محمد یگانه» (آهنگسازی حمیداکبرزاده) به این شرح است: یکی بود یکی نبود. سالها پیش نیروهای متجاوز دشمن به خاک خراسان حمله می کنند و یکی از ایلات کرد را به خاک و خون می‌کشند. خیلی طول نمی‌کشه که مردان کرد کرمانج گروهی را تشکیل مدن و به دشمن حمله می‌کنن و اسرای خود را پس مگیرن. تو این جنگ تعدادی از نیروهای دشمن کشته مشن و عده‌ای از کردها هم به شهادت مرسن. بعد از نبرد هر کسی دنبال عزیز خودش مگرده. بعضی از کشته‌ها دفن شده بودند و عده‌ای هم هنوز روی زمین بودند. در این بین یکی از دختران کرد به دنبال نامزدش می‌گرده که در بین کشتگان پیدا نمی‌شه. به هر کسی مرسه سراغ یارش را می‌گیره. اما همه مثل خودش با چشم گریان دنبال عزیزشان هستند. دختر کرد پرسان‌پرسان به یک پیرمرد روشن‌ضمیر می‌رسه، پیرمرد می‌گه دختر دنبال چی می‌گردی، دختر میگه دنبال یارم، پیرمرد می‌گه اگه عشق خدایی در وجودت باشه خودت بگرد مزار یارت را پیدا می‌کنی. دختر یکی‌یکی خاک‌ها رو بو می‌کنه تا به مزار یارش می‌رسه تا خاک یارش را پیدا که کرد، فریاد می‌زنه: الله مزار، الله مزار... [شعر کردی]
  • نوازندگان در آلبوم: سامان صمیمی (کمانچه)، سعید نودهی (دوتار)، ذکریا (زکریا) یوسفی (سازهای کوبه‌ای) +.
  • ایرج بسطامی در آلبوم «بداهه خوانی و بداهه نوازی» (ضبط: بین سال 1373 تا 1375، انتشار آلبوم پس از مرگ بسطامی در سال 1386) این شعر و ملودی را اجرا کرده است.
  • قربان سلیمانی (نوازنده موسیقی مقامی خراسان: 1299 تا 1386) این ملودی را اجرا کرده است.


متن ترانه

الله‌ مزاره مزاره (2)
غریب رهگذارایی دیدُم

الله مزاره مزاره (2)
وای چه روزگارایی دیدُم

به پهنای صحرای دلتنگی (2)
والله سیه‌غروبا رو دیدُم

الله مزاره مزاره (2)
غریب رهگذارایی دیدُم

الله مزاره مزاره (2)
وای چه روزگارایی دیدُم

به صحرای له له له له له له له لی
حال کفتری حال کفتری که در هوای تو
که می‌پره در هوای تو (2)
والله جونم فدای تو

امان امان امان امان امان آی امان امان
آهو جان امان آهو جان بگو از چه کوه‌هایی میری

زمستون بود و به یاد تو (2)
والله خواب بهارایی دیدُم

الله مزاره مزاره (2)
غریب رهگذارایی دیدُم

الله مزاره مزاره (2)
وای چه روزگارایی دیدُم


5- تنهایی لیلا/ شاعر: حسین منزوی/ آهنگساز: کارن همایون‌فر

  • این موسیقی برای تیتراژ پایانی سریال «تنهایی لیلا» (1394) به کارگردانی محمدحسین لطیفی ساخته شده است.
پوستر سریال تنهایی لیلا
پوستر سریال تنهایی لیلا


  • شعر این قطعه، غزل 38 از مجموعه اشعار حسین منزوی (1325- 1383) است.
  • این شعر را کورش یغمایی نیز در آلبوم «سیب نقره‌ای» (1375) خوانده است.
تصویر جلد آلبوم (کاست) سیب نقره ای کورش یغمایی
تصویر جلد آلبوم (کاست) سیب نقره ای کورش یغمایی


متن ترانه

بی تو به سامان نرسم، ای سر و سامان همه تو
ای به تو زنده همه من، ای به تنم جان همه تو

من همه تو، تو همه تو، او همه تو ما همه تو
هر که و هرکَس همه تو ، این همه تو آن همه تو

من که به دریاش زدم تا چه کنی با دل من
تخته تو و ورطه تو و ساحل و توفان همه تو

ای همه دَستان ز تو و مستی مستان ز تو هَم
رمز ِ مِیِستان همه تو، راز ِ نِیِستان همه تو

شور تو، آواز تویی، بلخ تو، شیراز تویی
جاذبه‌ی شعر تو و جوهر ِ عرفان همه تو

[این بیت و بیت بعدی در اجرای قربانی نیست:]

همتی ای دوست! که این دانه ز ِ خود سر بکشد
ای همه خورشید تو و خاک تو، باران همه تو

تا به کجایم بری ای جذبه‌ی خون! ذوق جنون!
سلسله بر جان همه من ، سلسله‌جُنبان همه تو


6- بوی گیسو/ شاعر: شیخ نورالعین واقف لاهوری/ ملودی: علیرضا قربانی/ تنظیم: حسام ناصری

  • این قطعه با همین شماره در آلبوم «با من بخوان» آمده است.
  • شاعر این شعر (شیخ نورالعین واقف لاهوری) در قرن دوازدهم زندگی می‌کرده و سال 1190 قمری درگذشته است. دیوان او را که وزارت فرهنگ پاکستان چاپ کرده است از «آسمان کتاب» می توان دانلود کرد. این شعر، غزل شماره 173 (صفحه ی 376) در این کتاب است. ترتیب ابیات شعر اصلی و ابیاتی را که در موسیقی قربانی نیست، این جا آورده ام (شماره‌های پیش از هر بیت). در شعر اصلی، کلمات قافیه یک «ی» دارند: موی، بوی، هندوی، جادوی و... «واقف» در بیت آخر، تخلص شاعر است.
جلد دیوان واقف لاهوری
جلد دیوان واقف لاهوری


متن شعر

[5] فکر زنجیری کنید ای عاقلان!
بوی گیسویی مرا دیوانه کرد (2)

[8] پیش هر بیگانه گویم راز خود
آشنارویی مرا دیوانه کرد

[2] ای مسلمانان به فریادم رسید
طفل هِندویی مرا دیوانه کرد

[9] می‌زنم خود را بر آتش بی‌دریغ
آتشین‌خویی مرا دیوانه کرد

[7] از حرم لبیک‌گویان می‌روم
جذبه‌ی کویی مرا دیوانه کرد

[11] واقف از میخانه و مسجد نی‌ام
چشم و ابرویی مرا دیوانه کرد

[5] فکر زنجیری کنید ای عاقلان!
بوی گیسویی مرا دیوانه کرد

[1] عنبرین‌مویی مرا دیوانه کرد
یاسمن‌بویی مرا دیوانه کرد

[5] فکر زنجیری کنید ای عاقلان!
بوی گیسویی مرا دیوانه کرد (2)

شعر «فکر زنجیری کنید ای عاقلان» در دیوان واقف لاهوری
شعر «فکر زنجیری کنید ای عاقلان» در دیوان واقف لاهوری


[متن کامل شعر:]

عنبرین‌موی مرا دیوانه کرد
یاسمن‌بوی مرا دیوانه کرد

ای مسلمانان به فریادم رسید
طفل هِندوی مرا دیوانه کرد

باطل‌السحری بیار ای همنشین
چشم جادوی مرا دیوانه کرد

... (ناخوانا) تو را دیده می‌آیم به شور
طاق ابروی مرا دیوانه کرد

فکر زنجیری کنید ای عاقلان!
بوی گیسوی مرا دیوانه کرد

... (ناخوانا) با مردم نمی‌گیرد دلم
چشم آهوی مرا دیوانه کرد

از حرم لبیک‌گویان می‌روم
جذبه‌ی کوی مرا دیوانه کرد

پیش هر بیگانه گویم راز خود
آشناروی مرا دیوانه کرد

می‌زنم خود را بر آتش بی‌دریغ
آتشین‌خوی مرا دیوانه کرد

دل نیامیزد عجب دیوانه‌ای‌ست!
کامشب از هوی مرا دیوانه کرد

واقف از میخانه و مسجد نی‌ام
چشم و ابروی مرا دیوانه کرد


7- روزگار غریب/ شاعر: احمد شاملو، حمید خلف بیگی/ آهنگساز: حسام ناصری

پوستر قطعه ی روزگار غریب علیرضا قربانی
پوستر قطعه ی روزگار غریب علیرضا قربانی


  • این قطعه با همین شماره در آلبوم «با من بخوان» آمده است.
  • احمد شاملو این شعر را 31 تیر 1358 گفته است و در کتاب «ترانه‌های کوچک غربت» چاپ شده است. شاملو شعر را در آلبوم «در آستانه» (موسیقی مرتضی حنانه) و قطعه ی «در این بن‌بست» (قطعه ی 20) دکلمه‌خوانی کرده است. این آلبوم سال 1382 از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز گرفت.
جلد کتاب ترانه های کوچک غربت احمد شاملو
جلد کتاب ترانه های کوچک غربت احمد شاملو


جلد آلبوم در آستانه احمد شاملو
جلد آلبوم در آستانه احمد شاملو


  • داریوش اقبالی نیز بخش‌هایی از شعر را در آلبوم «خاک خسته» (1368) قطعه ی «در این بن‌بست» خوانده است.
جلد آلبوم خاک خسته داریوش اقبالی
جلد آلبوم خاک خسته داریوش اقبالی


  • حمید خلف‌بیگی ترانه‌‌سرایی است که در آلبوم‌های زیادی با خوانندگان پاپ همکاری کرده است.


متن بخش اول (شاملو)

روزگار غریبی‌ست نازنین

دهانت را می‌بویند
مبادا [که] گفته باشی دوستت [می]دارم (دوستت دارم)

دلت را می‌بویند (دلت را می‌بویند) (داریوش این عبارت را «می‌پویند» می خواند)
مبادا شعله‌ای در آن نهان باشد (این عبارت در شعر اصلی نیامده است اما در موسیقی داریوش آمده است)

روزگار غریبی‌ست (روزگار غریبی‌ست) نازنین

روزگار غریبی‌ست نازنین
آن که بر در می‌کوبد شباهنگام
به کشتن چراغ آمده است
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد
به اندیشیدن خطر مکن
خدای را در پستوی خانه نهان باید کرد

روزگار غریبی‌ست (روزگار غریبی‌ست) نازنین


[متن کامل شعر:]

دهانت را می‌بویند
مبادا که گفته باشی دوستت می‌دارم.
دلت را می‌بویند
روزگارِ غریبی‌ست، نازنین

و عشق را
کنارِ تیرکِ راهبند
تازیانه می‌زنند.

عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد

در این بُن‌بستِ کج‌وپیچِ سرما
آتش را
به سوخت‌بارِ سرود و شعر
فروزان می‌دارند.
به اندیشیدن خطر مکن.
روزگارِ غریبی‌ست، نازنین
آن که بر در می‌کوبد شباهنگام
به کُشتنِ چراغ آمده است.

نور را در پستوی خانه نهان باید کرد

آنک قصابانند
بر گذرگاه‌ها مستقر
با کُنده و ساتوری خون‌آلود
روزگارِ غریبی‌ست، نازنین
و تبسم را بر لب‌ها جراحی می‌کنند
و ترانه را بر دهان.

شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد

کبابِ قناری
بر آتشِ سوسن و یاس
روزگارِ غریبی‌ست، نازنین
ابلیسِ پیروزْمست
سورِ عزای ما را بر سفره نشسته است.

خدا را در پستوی خانه نهان باید کرد


متن بخش دوم (حمید خلف‌بیگی)

نمانده در دلم دگر توان دوری
چه سود از این سکوت و آه از این صبوری

تو ای طلوع آرزوی خفته بر باد
بخوان مرا تو ای امید رفته از یاد

(چهار بار تکرار کل این بخش)


8- از آغاز (بی کلام)/ آهنگساز: حسام ناصری


9- آواز بی قرار/ شاعر: هوشنگ ابتهاج

  • این قطعه در آلبوم «حریق خزان» (1391) قربانی هم با نام «بی قرار» خوانده شده است.


  • نام اصلی شعر «انتظار» است که در کتاب «سیاه مشق» (1332) امیرهوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه) چاپ شده است.
جلد کتاب سیاه مشق ه. ا. سایه
جلد کتاب سیاه مشق ه. ا. سایه


متن شعر

باز آی دلبرا که دلم بی‌قرار توست
وین جان بر لب آمده در انتظار توست

در دست این خمار غمم هیچ چاره نیست
جز باده‌ای که در قدح غمگسار توست

ساقی به دست باش که این مست می‌پرست
چون خم ز پا نشست و هنوزش خمار توست

سیری مباد سوخته‌ی تشنه‌کام را
تا جرعه‌نوش چشمه‌ی شیرین‌گوار توست

بی‌چاره دل که غارت عشقش به باد داد
ای دیده خون ببار که این فتنه کار توست

ای سایه صبر کن که برآید به کام دل
آن آرزو که در دل امّیدوار توست


10- ارغوان/ شاعر: هوشنگ ابتهاج/ آهنگساز: مهیار علیزاده

  • «ارغوان» شعری از هوشنگ ابتهاج است که در کتاب «راهی و آهی» چاپ شده است (البته چون این کتاب، منتخبی از هفت دفتر شعر است، احتمالن اولین بار در یک دفتر شعر دیگر چاپ شده است).


  • سایه این شعر را در ارتباط با درخت ارغوان خانه‌ی خود و زمانی که از این خانه رفته بوده، گفته است. این خانه در سال 1387 در سازمان میراث فرهنگی به عنوان میراث ملی ایران به ثبت رسید.
درخت ارغوان سایه
درخت ارغوان سایه


  • ابتهاج با تارنوازی محمدرضا لطفی و تنبک نوازی محمد قوی حلم در سال 1997 میلادی (1376 شمسی)، شعر ارغوان را در کنسرت «بال در بال» در شهر «کلن» آلمان خواند. آلبوم مربوط به این کنسرت سال 1388 منتشر شد.
جلد آلبوم بال در بال
جلد آلبوم بال در بال
جلد کنسرت بال در بال
جلد کنسرت بال در بال


  • سایه بعد از آن که می شنود، توری در تهران، مردم را برای تماشای خانه ی او و درخت ارغوانش برده است، شعر «اروغان می بینی؟» را گفت: «ارغوان می‌بینی؟/ به تماشاگه ویرانی ما آمده‌اند…/ مانده‌ایم تا ببینیم نبودن را/ آخر قصه شنودن را/ پشت این پنجره‌ی بسته هنوز/ عطر آواز بنان مانده است/ شهریار اینجا
    شعر نقاشش را خوانده است/ آن شب افشاری/ با کسایی و قوامی و ادیب/ تا قرایی و فرود/ وان درآمد از اوج
    شجریان، لطفی/ چه شبی بود، دریغ/ زندگی روی از این غمکده گردانیده است/ ارغوان/ در و دیوار غریب افتاده چه تماشا دارد؟»
  • سایه در سال 1399، درباره ی خواندن این شعر توسط علیرضا قربانی گفت: «آن دیگر تقصیر من نیست؛ خدا باید راضی باشد. بله، ظاهرا شنونده‌ها هم از این راضی هستند، من شنیده‌ام که تا مقدمه شروع می‌شود، مردم شروع به دست زدن می‌کنند یعنی دیگر آن را می‌شناسند. ولی عیبش این است _ که البته حق هم دارند _ این شعر برای آواز و تصنیف طولانی است، مقدار زیادی از آن زده شده و خرده‌ای شعر شَل و کور شده، ولی در مجموع حالتی که این شعر به وجود آورده تا حدی در خود شعر، جا پایش معلوم است. راستش را به شما بگویم، خواندن این شعر برای من دشوار است، معمولا هم سعی می‌کنم از اول، شعر را با لحن دیگری که لحن خودم نیست بخوانم تا به جاهایی که می‌رسد بتوانم به راحتی از آن بگذرم، گاهی هم یادم می‌رود این کار را بکنم و دسته‌گل به آب می‌دهم و خواندن قطع می‌شود».


متن شعر

ارغوان، شاخه‌ی هم‌خونِ جدامانده‌ی من
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابی‌ست هوا
یا گرفته است هنوز؟
من در این گوشه که از دنیا بیرون است
آسمانی به سرم نیست (در شعر اصلی: «آفتابی»)
از بهاران خبرم نیست

اندر این گوشه‌ی خاموش فراموش‌شده
یاد رنگینی در خاطر من
گریه می‌انگیزد، گریه می‌انگیزد
ارغوانم آن جاست
ارغوانم تنهاست
ارغوانم دارد می‌گرید

ارغوان
این چه رازی‌ست که هر بار بهار
با عزای دل ما می‌آید؟
ارغوان، ارغوان
تو برافراشته باش
تو بخوان نغمه‌ی ناخوانده‌ی من
تو بخوان، تو بخوان
(تو بخوان، تو بخوان، تو بخوان)
(تو بخوان، تو بخوان، تو بخوان)


[متن کامل شعر:]

ارغوان،

شاخه همخون جدا مانده من

آسمان تو چه رنگ است امروز؟

آفتابی ست هوا؟

یا گرفته است هنوز؟

من در این گوشه که از جهان بیرون است

آفتابی به سرم نیست

از بهاران خبرم نیست

آنچه می بینم دیوار است

آه این سخت سیاه

آن چنان نزدیک است

که چو بر می کشم از سینه نفس

نفسم را بر می گرداند

ره چنان بسته که پرواز نگه

در همین یک قدمی می ماند

کورسویی ز چراغی رنجور

قصه پرداز شب ظلمانی ست

نفسم می گیرد

که هوا هم اینجا زندانی ست

هر چه با من اینجاست

رنگ رخ باخته است

آفتابی هرگز

گوشه چشمی هم

بر فراموشی این دخمه نینداخته است.

اندر این گوشه خاموش فراموش شده

کز دم سردش هر شمعی خاموش شده

باد رنگینی در خاطرمن

گریه می انگیزد

ارغوانم آنجاست

ارغوانم تنهاست

ارغوانم دارد می گرید...

چون دل من که چنین خون آلود

هر دم از دیده فرو می ریزد

ارغوان

این چه رازی ست که هر بار بهار

با عزای دل ما می آید؟

که زمین هر سال از خون پرستوها رنگین است

وین چنین بر جگر سوختگان

داغ بر داغ می افزاید؟

ارغوان پنجه خونین زمین

دامن صبح بگیر

وز سواران خرامنده خورشید بپرس

کی بر این درۀ غم می گذرند؟

ارغوان خوشه خون

بامدادان که کبوترها

بر لب پنجره باز سحر غلغله می شروعند

جان گل رنگ مرا

بر سر دست بگیر

به تماشاگه پرواز ببر

آه بشتاب که هم پروازان

نگران غم هم پروازند

ارغوان بیرق گلگون بهار

تو برافراشته باش

شعر خونبار منی

یاد رنگین رفیقانم را

بر زبان داشته باش؛

تو بخوان نغمه ناخوانده من

ارغوان شاخه همخون جدا مانده من


11- عشق آسان ندارد/ شاعر: اهورا ایمان/ آهنگساز: ستار اورکی

  • شاعر این شعر محمدرضا طغرل جردی با نام هنری «اهورا ایمان» است. او برای خوانندگانی چون محمد اصفهانی، احسان خواجه امیری، ابی، سالار عقیلی، معین، حمیدرضا حامی، مجید اخشابی، ناصر عبداللهی، مانی رهنما، رضا صادقی و همایون شجریان هم ترانه سرایی کرده است.


متن شعر

گفتم این آغاز پایان ندارد
عشق اگر عشق است آسان ندارد
گفتی از پاییز باید سفر کرد
گر چه گل تاب طوفان ندارد

آن که لیلا شد در چشم مجنون
همنشینی جز باران ندارد
گفتم این آغاز پایان ندارد
عشق اگر عشق است آسان ندارد

آن بهاران کو آن روزگاران کو
زیر باران آن حال پریشان کو
باز آن منه آسیمه سر
بی بال و بی پر مانده

جای تنهایی در سینه‌ها مانده
رفته مجنون و لیلا به جا مانده
از مستی و مینا و نی
اشکی به ساغر مانده

گفتم این آغاز پایان ندارد
عشق اگر عشق است آسان ندارد
گفتی از پاییز باید سفر کرد
گر چه گل تاب طوفان ندارد

آن که لیلا شد در چشم مجنون
همنشینی جز باران ندارد
گفتم این آغاز پایان ندارد
عشق اگر عشق است آسان ندارد

12- مثل باران (پل)/ شاعر: احمد امیرخلیلی/ آهنگساز: حسام ناصری

احمد امیرخلیلی (متولد 1368) برای آلبوم های زیادی و از جمله با رضا صادقی، فریدون آسرایی، حجت اشرف زاده و احسان خواجه امیری ترانه سرایی کرده است.

متن شعر

من به دستان تو پل بستم به زیباتر شدن
از تو می‌خواهم از این هم با تو تنهاتر شدن

از تو می‌خواهم خودت را مثل باران از بهار
از تو می‌خواهم قرار روز های بی قرار

هیچ کس در من جنونم را به تو باور نکرد
هیچ کس حال من دیوانه را بهتر نکرد

ای که از تو باز هم زلف پریشان خواستم
من برای شهر دلتنگی، باران خواستم (2)


13- چهارراه استانبول/ شاعر: مسعود کلانتری/ ملودی: علیرضا قربانی، سامان صمیمی/ تنظیم: حسام ناصری

  • این قطعه برای تیتراژ پایانی فیلم «چهارراه استانبول» (1396) به کارگردانی مصطفی کیایی ساخته شده است.
پوستر فیلم چهارراه استانبول
پوستر فیلم چهارراه استانبول


متن ترانه

تو نه خوابی نه خیالی نه تمنای محالی
نه ز دیروز و نه فردا نه ز افسانه نه رویا

رویای منی خواب منی درد دل بیداری من
تو حسرت پنهان شده در خنده و در زاری من

دار و ندار من و دل سوخته در آتش درد
آه که آوار جنون با من دیوانه چه کرد

دار و ندار من و دل رفته به تاراج جنون
آینه ی باور من خفته ی خاکستر و خون

سهم مرا جنون بنویس بخت مرا نگون بنویس
جان مرا به شعله بکش نام مرا به خون بنویس


نوازندگان

  • حسام ناصری/ سازهای الکترونیک
حسام ناصری
حسام ناصری


  • سامان صمیمی/ کمانچه و سه تار
سامان صمیمی
سامان صمیمی


  • آرش پاکزاد/ سازهای الکترونیک
آرش پاکزاد
آرش پاکزاد


  • میلاد محمدی/ تار، شورانگیز، سه تار
میلاد محمدی
میلاد محمدی


  • امین عطایی/ ویلن
امین عطایی
امین عطایی


  • محسن عبادی/ ویلن.
  • هانیه کازرونی/ ویلنسل
  • طناز اسدالهی/ ویولا
طناز اسدالهی
طناز اسدالهی


  • زکریا یوسفی/ سازهای کوبه‌ای


  • یزدان بهمنی/ سازهای کوبه ای، هندپن
  • نگین گودرزی/ هم خوان
نگین گودرزی
نگین گودرزی


گروه کارگردانی

  • کارگردان، طرح دکور و نور: رضا موسوی: مدت ها به عنوان عکاس تئاتر فعالیت می کرده است. به عنوان کارگردان، اجراهای موسیقایی «پروژه ایستگاه» با حضور «امید نعمتی» و «مهیار علیزاده» (در تالار وحدت) و «كاموفلاژ» با حضور «رامین بهنا» را انجام داده است.
  • دستیار کارگردان: نگین شکیبا
  • ساخت و پردازش تصاویر: شروین عقیلی، مرتضی زمانی، رسول بابایی، هانیه یاوری
  • دستیار صحنه: مهزاد بهرامی، نسیم رحمانی
  • ساخت و نصب دکور: سید مصطفی طباطبائی نسب، امیرحسین بابائیان: ساخت دکور دو هفته زمان برده است.
  • طراح لباس: راحله زهره ای


گروه اجرایی

  • مدیر برگزاری: سید علی اصغر رضوی
  • مدیر اجرایی: مهسا نعمت
  • طراحی گرافیک: خانه طراحی آ4، مهدی جوادی نسب
  • روابط عمومی: وحید لشگری
  • تهیه کننده: موسسه فرهنگی هنری آهنگ اشتیاق
  • عکاس و مستندساز: پویا هاشمی
  • با سپاس از مجموعه محترم فرهنگی تاریخی سعدآباد
علیرضا قربانیبا من بخوانروزگار غریبکنسرتمتن ترانه
بذارید بهش فکر کنم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید