کریس رایت، وزیر انرژی ایالات متحده، در سخنرانی ۵ فوریه ۲۰۲۵ خود مجموعهای از آمارها و اظهارات درباره آلمان و سیاست انرژی آن مطرح کرد. در ادامه، این ادعاها را بر اساس دادههای رسمی و منابع تحلیلی آلمانی و انگلیسیزبان بررسی و صحتسنجی میکنیم. موارد شامل قیمت برق، تولید برق، وضعیت صنعت، سهم سوختهای فسیلی و جایگاه آلمان در حوزه هوش مصنوعی است.

ادعا: کریس رایت گفت قیمت برق در آلمان طی ۱۵ سال گذشته سه برابر شده است (احتمالاً منظور قیمت برق خانگی است). همچنین ضمنی اشاره شده که سیاست انرژیهای تجدیدپذیر عامل این افزایش بوده است.
واقعیت: این ادعا نادرست و اغراقآمیز است. بر اساس آمار، قیمت برق خانگی در آلمان از حدود سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۲۴ تقریباً ۵۰٪ افزایش داشته است، نه ۲۰۰٪ (سه برابر شدن). برای مثال، میانگین تعرفهٔ برق خانگی از حدود ۲۰ سنت یورو به ازای هر کیلوواتساعت در اواخر دهه ۲۰۰۰ به حدود ۳۰ سنت در اوایل دهه ۲۰۲۰ رسیده که معادل تقریباً نصف بیشتر شدن قیمت است (این افزایش تقریباً همسطح تورم تجمعی ۱۵ سالهی آلمان در همین دوره بوده که حدود ۳۴٪ بوده است). حتی اگر به قیمتهای بازار عمدهفروشی برق نگاه کنیم، باز هم سه برابر شدن دیده نمیشود – قیمت متوسط بازار برق در سال ۲۰۲۴ حدود دو برابر سال ۲۰۰۹ بود.
نقش سیاست تجدیدپذیر: برخلاف تصور رایج، بخش عمدهٔ افزایش اخیر قیمت برق ناشی از عوامل خارجی (خصوصاً قیمت گاز) بوده است نه صرفاً سیاست انرژی تجدیدپذیر. به طور مشخص، قطع صادرات گاز روسیه و بحران انرژی ۲۰۲۲ باعث جهش بیسابقه قیمت گاز شد که هزینه تولید برق فسیلی را بالا برد. این روند در سایر کشورهایی که سیاستهای انرژی متفاوتی دارند (مثلاً فرانسه و لهستان) نیز دیده شد و مختص آلمان نبود. قابل ذکر است که در سالهای قبل از بحران (مثلاً ۲۰۲۰)، قیمت برق آلمان حتی کاهش یافته بود و پس از جنگ اوکراین اوج گرفت. بنابراین سیاستهای حمایتی از تجدیدپذیرها (نظیر مالیات EEG) تنها بخشی از ساختار قیمت برق بوده و نمیتوان کل افزایش بلندمدت را به آنها نسبت داد.
ادعا: گفته شد که تولید برق آلمان در سال ۲۰۲۵ نسبت به سال ۲۰۱۰ حدود ۲۰٪ کاهش یافته است (نشانهای از افت توان یا کارایی اقتصاد انرژی آلمان).
واقعیت: آمار رسمی کاهش تولید برق را تأیید میکند، اما علت آن کاهش تقاضا و تغییر ترکیب صادرات/واردات بوده است نه ناکارآمدی سیستم. تولید برق خام آلمان در اوایل دهه ۲۰۱۰ حدود ۶۰۰ تا ۶۳۰ تراواتساعت در سال بود. این رقم در سالهای اخیر کاهش یافته؛ برای نمونه سال ۲۰۲۳ تولید برق آلمان حدود ۵۰۸ تراواتساعت بوده که نسبت به اوج حدود یک دهه قبل (مثلاً ۶۳۱ تراواتساعت در ۲۰۱۳) حدود ۲۰٪ کمتر است. بنابراین اصل عدد ذکرشده (حدود ۲۰٪ کاهش) درست است. اما تفسیر آن مهم است: کاهش تولید به معنای افت بهرهوری یا بحران تأمین برق نیست. کارشناسان اشاره میکنند که حدود نیمی از این کاهش، به خاطر کاهش مصرف داخلی برق بوده است (ناشی از افزایش بهرهوری انرژی و نیز افت نسبی تولید در برخی صنایع انرژیبر) و نیمی دیگر به دلیل کاهش صادرات خالص برق آلمان به کشورهای همسایه رخ داده است. به بیان دیگر، آلمان در سالهای اخیر برق کمتری مصرف کرده یا صادر کرده است و لذا نیاز به تولید کمتری داشته است. این روند تا حدی نتیجه اقدامات بهرهوری انرژی و تغییر ساختار صنعتی است و لزوماً نشانه ضعف یا مشکل در عرضه برق نیست.
همچنین ذکر این نکته ضروری است که در خلال این سالها ظرفیت نصبشده نیروگاهی آلمان بهشدت افزایش یافته است – از حدود ۱۴۴ گیگاوات در ۲۰۰۹ به حدود ۲۶۳ گیگاوات در ۲۰۲۴ – که ناشی از توسعه نیروگاههای بادی و خورشیدی است. ظرفیت بالاتر ضرورتاً نشانه اتلاف یا ناکارآمدی نیست، بلکه به این علت است که منابع تجدیدپذیر (بادی/خورشیدی) ضریب ظرفیت پایینتری دارند و برای تامین مقدار معینی انرژی، ظرفیت نامی بیشتری نیاز دارند. در مجموع، افت مشاهدهشده در تولید برق عمدتاً به تغییر الگوی مصرف و تجارت برق بازمیگردد و هیچ کمبودی در تامین برق داخلی گزارش نشده است؛ برعکس، قابلیت اطمینان شبکه برق آلمان در دهه گذشته افزایش یافته و متوسط زمان قطعی سالانه برق در آلمان در سال ۲۰۲۳ کمتر از ۱۳ دقیقه بوده که بسیار بهتر از شاخص مشابه در آمریکا (بین ۱۱۸ تا ۳۶۶ دقیقه در سال) است.
ادعا: رایت القا کرد که به خاطر گران شدن انرژی در آلمان، صنایع تولیدی بویژه صنایع سنگین (مانند پتروشیمی) از آلمان خارج شدهاند یا «اقتصاد صنعتی آلمان تخلیه شده» و تولید صنعتی آلمان طی ۱۵ سال ۲۰٪ افت کرده است. به عبارتی، آلمان با انرژی گران، دیگر جای رقابتی برای صنعت نیست و کارخانهها به آسیا و آمریکا منتقل شدهاند.
واقعیت: شواهد کلی این ادعا را تأیید نمیکند. بر اساس آمار رسمی اداره فدرال آمار آلمان، شاخص تولید صنعتی آلمان در مجموع ۱۵ سال گذشته نه تنها کاهش نیافته، بلکه افزایشی حدود ۱۰٪ (با تعدیل تورم و تقویم) داشته است. به طور مشخص، تولید صنعتی در سال ۲۰۲۴ نسبت به سال ۲۰۰۹ حدود ۱۰٫۶٪ بیشتر بوده است. این نشان میدهد که بخش صنعت آلمان بهرغم چالشهای انرژی، در مقیاس کل رشد کرده است و ادعای افت ۲۰٪ نادرست است. علاوه بر این، آلمان همچنان یکی از قدرتهای صادراتی جهان است و رقابتپذیری خود را حفظ کرده است – مازاد تجاری آلمان در سال ۲۰۲۴ به مبلغ ۲۳۹ میلیارد یورو رسید که نسبت به ۱۵ سال قبل ۷۳٪ بیشتر (به قیمت جاری) بوده است.
با این حال، نقش هزینه انرژی را نباید انکار کرد. برخی صنایع بهشدت انرژیبر طی بحران انرژی ۲۰۲۲ آسیب دیدند و تولید خود را موقتاً کاهش دادند یا به دنبال ظرفیت در کشورهایی با انرژی ارزانتر بودند. برای مثال، شرکت شیمیایی باسف (BASF) – بزرگترین تولیدکننده مواد شیمیایی آلمان – در سال ۲۰۲۳ اعلام کرد به دلیل افزایش شدید قیمت گاز و برق، قصد دارد بخشی از تولیدات پرمصرف خود (مانند آمونیاک و کودهای شیمیایی) را در تاسیسات آلمان تعطیل کرده و آنها را به تأسیسات خود در بلژیک، آمریکا و چین منتقل کند. باسف در پی بحران انرژی ۲۰۲۲ با ۳٫۲ میلیارد یورو هزینه مازاد انرژی مواجه شد (۸۴٪ این هزینه اضافی در اروپا بود) و ناچار به تعدیل ۲۶۰۰ شغل (بیشتر در آلمان) و بستن برخی خطوط تولید انرژیبر در مجتمع لودویگسهافن شد. این نمونهای از فشار هزینه انرژی بر صنایع سنگین آلمان است.
با این وجود، مواردی مانند BASF به معنای فروپاشی کلی صنعت آلمان نیست. بسیاری از صنایع آلمان توانستهاند از طریق بهینهسازی، قراردادهای بلندمدت انرژی یا انتقال بخشی از زنجیره تامین خود، با قیمتهای بالاتر کنار بیایند. گزارشی از اتحادیه صنایع آلمان (BDI) حتی اشاره میکند که تحول به سمت انرژیهای پاک میتواند یک فرصت برای رقابتپذیری آتی صنعت آلمان باشد و بسیاری از بنگاهها در حال تطبیق مدل کسبوکار خود با اقتصاد کمکربن هستند. همچنین یک بررسی از ۱۰۰ شرکت بزرگ بورسی آلمان نشان داد که در میان چالشهای ساختاری مختلف (دستمزد، کمبود نیروی متخصص، رقابت جهانی، مقررات)، هزینه انرژی در مجموع سهم نسبتاً کوچکی (حدود ۴٪) در فشار تحول شرکتها دارد و فقط در چند بخش بسیار انرژیبر (شیمیایی، فولاد، سیمان و ...) تاثیر جدی داشته است. بنابراین، تصویر کلی صنعت آلمان مهاجرت دستهجمعی نکرده است: هرچند انرژی گران فشارهایی ایجاد کرده و مواردی از انتقال تولید دیده میشود، اما دادههای کلان از پایداری و حتی رشد تدریجی تولید صنعتی حکایت دارد.
ادعا: رایت مدعی شد علیرغم تلاشهای آلمان در انرژی پاک، سهم سوختهای فسیلی در مصرف انرژی اولیه کشور فقط از حدود ۸۰٪ در سال ۲۰۱۰ به ۷۴٪ در سال ۲۰۲۵ کاهش یافته است (تنها ۶ واحد درصد کاهش). این القا میکند که انرژیهای تجدیدپذیر تأثیر چندانی در کاهش وابستگی به فسیلیها نداشتهاند.
واقعیت: آمار رسمی تأیید میکند که سهم سوختهای فسیلی همچنان غالب است و کاهش نسبتاً کوچکی داشته، هرچند عدد دقیق ممکن است اندکی با ادعای مطرحشده تفاوت داشته باشد. در سال ۲۰۱۰ حدود ۸۰٪ از مصرف انرژی اولیه آلمان از نفت، گاز و زغالسنگ تامین میشد . با گذشت ۱۵ سال، این سهم هنوز بالا باقی مانده است؛ برای نمونه در سال ۲۰۲۳ سهم سوختهای فسیلی در مصرف انرژی اولیه آلمان حدود ۷۷٫۶٪ بوده است. به عبارت دیگر، سهم منابع غیرفسیلی (عمدتاً تجدیدپذیر و اندکی انرژی هستهای) از حدود ۲۰٪ در ۲۰۱۰ به حدود ۲۲٪ در ۲۰۲۳ رسیده که کاهش سهم فسیلیها را در همان حدود ۲ تا ۳ درصد نشان میدهد. بنابراین گفته رایت مبنی بر باقی ماندن سهم فسیلی around ~75% چندان بیراه نیست؛ حتی آمار واقعی نشان میدهد کاهش سهم فسیلیها کمی کمتر از آن چیزی بوده که او بیان کرده (یعنی به جای رسیدن به ۷۴٪، هنوز حدود ۷۷٪ است).
با این حال، صرف سهم درصدی گمراهکننده است و تصویر کامل را منعکس نمیکند. علت این است که با گذار از نیروگاههای حرارتی فسیلی به تجدیدپذیر، مصرف انرژی اولیه به طور طبیعی کاهش مییابد زیرا بازده تبدیل انرژی در نیروگاههای فسیلی پایینتر است (بخش بزرگی از انرژی سوخت به صورت حرارت هدر میرود). در نتیجه، وقتی مثلاً برق بادی جای برق زغالسوز را میگیرد، کل انرژی اولیه مورد نیاز کاهش مییابد و ممکن است سهم نسبی فسیلیها در سبد انرژی تغییر چندانی نکند، حتی اگر مصرف مطلق آنها کاهش یافته باشد. برای سنجش اثر واقعی انتقال انرژی بر آبوهوا، باید به مقادیر مطلق مصرف سوختهای فسیلی و انتشار کربن نگاه کرد نه فقط سهم درصدی. آمارها نشان میدهد مصرف مطلق انرژی فسیلی در آلمان از ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۵ حدود ۲۷٪ کاهش یافته است. این کاهش مصرف فسیلی به نوبه خود باعث شده انتشار گازهای گلخانهای سالانه آلمان تقریباً ۳۰٪ کمتر از سال ۲۰۱۰ باشد. برای مقایسه، در همین بازه زمانی، ایالات متحده انتشار خود را حدود ۱۴٪ کاهش داده است. این ارقام گواه تاثیر قابل توجه انرژیـگذار آلمان بر کاهش انتشار کربن است، حتی اگر درصد انرژی اولیه فسیلی ظاهراً تغییر کمی کرده باشد.
به طور خلاصه، آلمان هنوز حدود سهچهارم انرژی خود را از سوختهای فسیلی میگیرد که نشاندهنده راه دراز پیشرو برای کربنزدایی کامل است. اما روند کلی، کاهش پایدار مصرف زغالسنگ و گاز و افزایش تجدیدپذیرها بوده است. به عنوان مثال، در تولید برق آلمان سهم منابع تجدیدپذیر در سالهای اخیر به بیش از ۵۰٪ رسیده (۵۵٪ در سال ۲۰۲۳) و زغالسنگ و گاز به کمتر از نصف ترکیب برق سقوط کردهاند. همچنین آلمان برنامه خاموشی کامل نیروگاههای هستهای (انجام شده در ۲۰۲۳) و خروج از زغالسنگ تا ۲۰۳۰ (برای ایالتهای شرقی تا ۲۰۳۸) را در دستور کار دارد. بنابراین درصدهای ذکرشده نباید به معنی شکست انرژیهای پاک تلقی شود؛ بلکه باید توجه داشت که مصرف مطلق سوختهای فسیلی روند کاهشی قابل توجهی داشته است.
ادعا: رایت مدعی شد تمرکز آلمان بر انرژی پاک باعث عقبماندگی آن در حوزههای فناوری مهم مانند هوش مصنوعی (AI) شده و سهم یا نقش آلمان در توسعه جهانی AI بسیار اندک یا ناچیز است. این تلویحاً آلمان را در رقابت فناوریهای نوظهور (در مقایسه با کشورهایی مثل آمریکا یا چین) کماثر جلوه میدهد.
واقعیت: آلمان اگرچه به اندازه ایالات متحده و چین در حوزه هوش مصنوعی پیشرو نیست، اما قطعاً نقشی قابل توجه و تعیینکننده در سطح جهان و بهویژه اروپا دارد و توصیف «ناچیز» برای آن صحیح نیست. در عرصه پژوهش علمی مرتبط با AI، آلمان یکی از برترین کشورهای دنیاست. بر اساس گزارش ۲۰۲4 سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD)، آلمان پنجمین کشور جهان از نظر تعداد انتشارات علمی در زمینه هوش مصنوعی است. تنها ایالات متحده، چین، بریتانیا و هند تعداد مقالات بیشتری از آلمان داشتهاند و آلمان در اروپا پیشتاز است. از نظر کیفیت و تأثیر علمی نیز، موسسات آلمانی رتبه بسیار بالایی دارند – آلمان چهارمین کشور دنیا از لحاظ میزان ارجاعات (citations) به انتشارات AI خود است که نشاندهنده کیفیت بالای تحقیقات آلمانی است. به عنوان نمونه، انجمن ماکس پلانک آلمان در رتبه دوم جهان (در کنار دانشگاه کالیفرنیا برکلی) از نظر کیفیت پژوهشهای AI قرار گرفته است، و شرکت آلمانی زیمنس نیز در میان شرکتهای برتر دنیا در تولید تحقیقات AI جایگاه هفتم را دارد. این آمارها تصویر یک بازیگر عمده علمی را برای آلمان ترسیم میکنند، نه یک بازیگر حاشیهای.
در زمینه نوآوری و اختراعات مرتبط با AI نیز آلمان حضور دارد، هرچند عقبتر از آمریکا و چین است. طبق مطالعات، سهم آلمان در ثبت اختراعات بینالمللی حوزه هوش مصنوعی حدود ۶٪ است. این رقم کمتر از سهم چین (۲۹٪) و ایالات متحده (۲۷٪) میباشد اما همچنان آلمان را پس از این دو ابرقدرت در زمره کشورهای بعدی (احتمالاً رتبه سوم یا چهارم جهانی همراه با ژاپن و کرهجنوبی) قرار میدهد. سرعت رشد اختراعات AI در آلمان نسبت به چین و آمریکا پایینتر بوده، اما پایه صنعتی و مهندسی قوی آلمان باعث شده در حوزههایی نظیر رباتیک، بینایی کامپیوتری و اتوماسیون صنعتی دارای مزیتهای ویژه باشد. برای مثال، آلمان در شاخهٔ رباتیک و اتوماسیون صنعتی یک رهبر سنتی است و این حوزه از AI را با صنعت ماشینسازی پیشرفته خود تلفیق کرده است. همچنین در ترجمه ماشینی و زبانشناسی رایانشی (مانند توسعه پلتفرم DeepL که یک استارتآپ موفق آلمانی است) نقش مهمی ایفا کرده است.
از منظر سرمایهگذاری و راهبرد، دولت آلمان در سالهای اخیر برنامههای بزرگی برای تقویت AI آغاز کرده است. استراتژی هوش مصنوعی آلمان (مصوب ۲۰۱۸ و بهروزرسانی شده در ۲۰۲۰) بودجهای حدود ۵ میلیارد یورو تا سال ۲۰۲۵ برای تحقیق و توسعه AI در نظر گرفت و بر ایجاد مراکز پژوهشی جدید، حمایت از استارتآپها و جذب نخبگان تاکید دارد. آلمان به همراه فرانسه بزرگترین سرمایهگذاریهای دولتی اروپا در AI را اعلام کردهاند. همچنین آلمان میزبان چندین مؤسسه تحقیقاتی پیشرو در AI است: مرکز تحقیقات هوش مصنوعی آلمان (DFKI) که از بزرگترین مراکز تحقیقاتی AI غیردولتی جهان است، موسسات ماکس پلانک در زمینه یادگیری ماشین (در توبینگن و زاربروکن)، و انستیتوهای فراونهوفر مرتبط با AI. دانشگاههای آلمان (مانند TU مونیخ، TU دارمشتات، KIT کارلسروهه و ...) در ردههای بالای آموزش و پژوهش AI قرار دارند و چندین دانشمند برجسته AI (از جمله برندگان جوایز معتبر) در آلمان فعال هستند.
در بخش صنعت نیز شرکتهای آلمانی در حال بهرهگیری گسترده از AI هستند. صنایع خودروسازی آلمان (مانند بامو، دایملر بنز و فولکسواگن) سرمایهگذاری عظیمی در فناوری خودران و هوش مصنوعی خودرو انجام دادهاند. شرکتهایی نظیر زیمنس و بوش بر روی کاربردهای AI در اتوماسیون کارخانهای و اینترنت صنعتی تمرکز کردهاند. بر اساس شاخصهای اتحادیه اروپا، سطح بهکارگیری AI در شرکتهای آلمانی جزو بالاترینها در اروپاست – آلمان در شاخص دیجیتالسازی کسبوکار (شامل استفاده از AI) در رتبه ۷ام اروپا قرار دارد که بالاتر از کشورهای بزرگ دیگر اروپایی نظیر فرانسه و ایتالیاست. همچنین آلمان قطب استارتآپهای AI در اروپاست؛ طبق آمار ۲۰۲4، آلمان میزبان حدود ۴۶۳ استارتآپ فعال در زمینه AI است که در این زمینه از فرانسه پیشی گرفته و به عنوان یکی از برترین اکوسیستمهای استارتآپی AI اروپا شناخته میشود. شهرهایی چون برلین و مونیخ در نقشه فناوری اروپا به عنوان هابهای مهم AI مطرح هستند (برلین طبق برخی رتبهبندیها پس از لندن و پاریس، سومین شهر اروپا در حوزه AI محسوب میشود).
با توجه به این حقایق، روشن است که نقش آلمان در AI به هیچ وجه ناچیز نیست. البته چالشهایی وجود دارد: نبود شرکتهای بزرگ پلتفرمی در سطح گوگل یا علیبابا، سرمایهگذاری خصوصی کمتر نسبت به سیلیکونولی، و رقابت شدید آمریکا/چین. اما آلمان با تکیه بر نیروی علمی قوی، صنعت پیشرفته و سیاستهای حمایتی در حال تلاش برای حفظ جایگاه خود در این عرصه است. بنابراین، برخلاف گفتهٔ آقای رایت، آلمان یکی از بازیگران مهم (حتی اگر نه پیشرو شماره یک) در توسعه جهانی هوش مصنوعی است و اروپا برای پیشبرد AI تا حد زیادی بر توان آلمان و فرانسه متکی است.
دادههای بالا از ترکیبی از منابع رسمی و تحلیلی استخراج شدهاند، از جمله Table.Media (پایگاه خبری-تحلیلی آلمان) که سخنرانی کریس رایت را fact-check کرده است (US Secretary of Energy spreads misinformation about Germany • Table.Media)، گزارشهای آماری اداره فدرال آلمان و گروههای تخصصی انرژی (BNetzA, AG Energiebilanzen)، اخبار رویترز و Clean Energy Wire درباره وضعیت صنایع آلمان (Chemicals producer BASF to axe jobs at energy intensive production sites in Germany | Clean Energy Wire)، و گزارشهای OECD و KfW درباره شاخصهای هوش مصنوعی آلمان (Artificial intelligence in Germany: Status quo, opportunities and options for economic policy measures) (OECD Artificial Intelligence Review of Germany). تلاش شده است تصویری دقیق و متوازن بر اساس این منابع ارائه شود. هر ادعای مطرحشده با دادهی مربوطه تطبیق داده شده و توضیحات لازم پیرامون آن ذکر گردیده است.