امیرحسین مجیری
امیرحسین مجیری
خواندن ۴ دقیقه·۳ سال پیش

پاراگراف پایه

این نوشته، ترجمه و خلاصه‌ای از درس The basic paragraph در هفته ی دوم دوره ی آموزشی English Composition دانشگاه مردم (University of the People) نوشته‌ی Joseph Szewczyk است. در این نوشته، ساختار پایه‌ی پاراگراف را شرح می‌دهیم و کمی درباره‌ی پاراگراف‌های تصویری و توصیفی صحبت می‌کنیم (بخش «جمله ی موضوع» و «پاراگراف خودتان را بسازید» در درس The Topic Sentence در هفته ی سوم این دوره ی آموزشی تکرار شده است).

پاراگراف چیست؟

تعریف ساده‌ی پاراگراف: گروه مرتبطی از اطلاعات که درباره‌ی یک موضوع اصلی هستند. معمولن یک پاراگراف حداقل 3 تا 4 جمله است. نمونه‌ای از یک پاراگراف را ببینید:

مردم خیلی از «خب» استفاده می‌کنند. امروز کسی را در اتوبوس دیدم که 30 بار گفت «خب». برای این که عمق فاجعه را بفهمید، باید بگویم که او هر 30 «خب» را در یک جمله به کار برد! می‌توانید تصور کنید که چطور می‌شود در یک جمله 30 بار گفت «خب»؟ خب، واقعن می‌توانید؟ وای، نه! الان من هم از «خب» استفاده کردم. گفتم که! مردم خیلی از «خب» استفاده می‌کنند!

همان طور که می‌بینید پاراگراف لازم نیست درباره‌ی چیز خاصی باشد. تا وقتی که کل پاراگراف درباره‌ی یک موضوع باشد، کافی است.


چه چیزی پاراگراف نیست؟

یک پاراگراف مجموعه‌ای از 3-4 جمله‌ی کنار هم چیده‌شده نیست. به مثال زیر توجه کنید:

من گربه‌ها را دوست دارم. بعضی مردم پیراهن می‌پوشند. باربارا دوست دارد ناخن‌هایش را به جای دسر بخورد. جوداس پریست امشب در مونترال اجرا دارد.

آیا می‌توانید بگویید موضوع این چهار جمله چیست؟ آیا کنار هم قرارگرفتن آنها معنایی دارد؟ برای پرهیز از چنین ترکیب‌هایی، باید روی جمله‌ی موضوع تمرکز کنید.

جمله‌ی موضوع

جمله‌ی موضوع درباره‌ی بقیه‌ی پاراگراف اطلاع می‌دهد. فرض کنید پاراگراف بسته‌ای از محصولات باشد. شما می‌خواهید در هر بسته فقط یک نوع محصول نگهداری کنید. شاید فقط سی‌دی یا شاید بخواهید سی‌دی‌های موسیقی پاپ را در یک بسته و سی‌دی‌های موسیقی سنتی را در یک بسته‌ی دیگر نگهداری کنید. هر انتخابی که بکنید به هر حال مهم این است که شما می‌خواهید در هر بسته، فقط یک نوع چیز داشته باشید. حالا برای این که فراموش نکنید که چه چیزی در آن بسته است، باید به آن برچسب بزنید. برچسب همان جمله‌ی موضوع است و هر چیزی که در بسته است، مرتبط به موضوع اصلی ماست.

پس ابتدا به یک جمله‌ی موضوع نیاز داریم. جمله‌ی موضوع جمله‌ای است که بقیه‌ی پاراگراف درباره‌ی آن توضیح می‌دهد. مثلن اگر بخواهیم درباره‌ی «لاس وگاس» صحبت کنیم، جمله‌ی موضوع ما ممکن است چنین چیزی باشد: «لاس وگاس فقط کازینو ندارد». مثال‌های دیگری از جمله‌ی موضوع:

  • من تابستان‌ها را دوست دارم.
  • متاسفانه شیکاگوبیرز در سوپربول برنده نشد.
  • رولینگ استونز بهترین گروه موسیقی است.
  • من ـــــــــــ را دوست دارم (در جای خالی هر چیزی می‌توانید بگذارید).

پاراگراف خودتان را بسازید

حالا نوبت شماست که یک پاراگراف بسازید.

اگر جمله‌ی موضوع خودتان را نوشته باشد، بقیه‌ی پاراگراف فقط باید این جمله را پشتیبانی کنند. می‌توانید 2-3 جمله در ادامه‌ی جمله‌ی موضوع خود بنویسید.

لاس وگاس فقط کازینو ندارد. مطمئنن لاس وگاس کازینوهای بسیاری دارد اما ما در لاس‌وگاس، جاهای دیگری مانند دره‌ی رد راک (سنگ قرمز) هم داریم که می‌توان در آن پیاده‌روی یا دوچرخه‌سواری کرد. لاس وگاس همچنین خانه‌ی یکی از بهترین تیم‌های تکواندوی نوادا است. در نهایت، پایگاه نیروی هوایی نلیس هم در لاس وگاس است. همان طور که می‌بینید لاس وگاس به جز کازینو، چیزهای زیاد دیگری هم دارد.

به همین راحتی! با یک جمله‌ی موضوع شروع کردیم و سپس با ارائه‌ی جزئیات از جمله‌ی موضوع پشتیبانی کردیم. فراموش نکنید که اگر از ایده‌ها یا کارهای دیگران استفاده کردید، ارجاع دهید!

پاراگراف تصویری

یک پاراگراف تصویری نوعی از پاراگراف است که نویسنده در آن از یک موضوع انتزاعی به سمت موقعیت‌های عینی حرکت می‌کند. این پاراگراف را ببینید:

یوگا برای شما خوب است. من افرادی را دیده‌ام که نمی‌توانند ورزشی جز یوگا انجام دهند. یوگا همچنین به افراد کمک می‌کند که انعطاف بدنشان را حفظ کنند. چیزی که به ویژه برای افراد با سن بالا مهم است. علاوه بر این، یوگا راهکاری برای آرامش یافتن است که باعث می‌شود کمی از استرس‌های زندگی شلوغ خود کم کنیم.

جمله‌ی انتزاعی یا کلی‌تر پررنگ شده است. بقیه‌ی پاراگراف جزئیاتی است که برای پشتیبانی از موضوع کلی ارائه شده‌اند. پاراگراف‌های تصویری برای نشان دادن پشتیبانی از یک موضوع کلی مناسب هستند. برای مثال، خیلی از تبلیغات از روش تصویری برای نمایش فهرستی از ویژگی‌های محصول خود استفاده می‌کنند.

پاراگراف توصیفی

یک پاراگراف توصیفی نوعی از پاراگراف است که نویسنده برای «نشان دادن» به جای «گفتن» چیزی که رخ می‌دهد از آن استفاده می‌کند. برای مثال:

به اژدهایی سبزرنگ رسیدیم که رگه‌هایی از رنگ آبی در پوستش بود. شعله‌ی عظیمی از آتش نارنجی و قرمز از دهانش بیرون زد. دهانی بزرگ، گردنی قوی و آرواره‌ای بلند و پر از دندان. بعضی از دندان‌هایش از یک اتوبوس مدرسه هم بزرگتر بودند. زبانش شبیه یک فرش خیس بود. نفس کشیدنش گاز سولفوریک در هوا پخش می‌کرد و نفس کشیدن را برای ما سخت می‌کرد.

معمولن افسرهای پلیس یا متخصصان فنی از پاراگراف‌های توصیفی برای توضیح همه‌ی جزئیات یک صحنه یا مشکل استفاده می‌کنند.

پاراگراف
بذارید بهش فکر کنم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید