Amir Nemat
Amir Nemat
خواندن ۲ دقیقه·۳ ماه پیش

قصد این خانم کارفرما چه بود

۳ هفته پیش یعنی ۷ شهریور ۱۴۰۳ برای کلینیکی در پونک رزومه مدیر اجرایی فرستادم

کارفرما در واتس آپ هماهنگی جلسه رو کرد اما ار همان اول فهمیدم این کارفرما یک داستانی دارد و فردای آن روز ساعت را جابه جا کرد

از ساعت ۴ تا ۸ شب مصاحبه، که غیرنرمال ترین مصاحبه عمرم بود من خودم در مورد نقطه دردم یعنی کارفرمای قبلی اعتراف کردم و گفتم من یک شرط دارم اونم اعتماده هر چقدر حقوق می‌خواهید بدهید یک ماه که گذشت خودتون تعیین کنید مطمئنا انقدر عملکرد قوی دارم که شما خودتون بلور نخواهید کرد جلسه دوم مصاحبه دو بار ۱۵ دقیقه قبل از مصاحبه کنسل شد اما فردای آن دو روز که تعطیل رسمی بود حانم مدیر تنها کلینیک بود وقتی وارد شدم اول خوب بود ولی هر چه جلوتر می رفتیم حرفایی که کارفرمای قبلی در مورد من زده بود را تکرار می کرد کارفرمای قبلی پارانوئید را لیبل من کرده بود نشان به آن نشان که من در جایی که بیمه و حقوقم را خورده بود و شب عید بیکارم کرده بود برای پایان دادن به سنگ اندازی وقیحانه اش با شیرینی پیش او رفتم خب آدم سطح پایین و کینه توز بعضی احترامها را درک نمیکنم بزرگی کردن برای آدمی که خیلی کوچیکه مثل طلبکار کردن اونه ،بله به نظرم ۲ حال خارج نیست یا خانم مدیرجوان کلینیک فریب کارفرمای شیاد قبلی رو خورد حتی با اینگه چندتا نام بردم گفتم اگر میخواهی امتحان کنی و دز سمی این آدم رو ببینی ،قشنگ متوجه شو که ابن آدم کلا انقدر کینه توز و بدخواه نسبت به همه

یا حالت دوم ایده مفت میخواست شایدم انقدر به خاطر لاکچری بودنش دور خودش مرز کشیده بود دلش حرف زدن میخواست و چندتا گوش مفت

اما هر چه که بود من شرایط را گفتم و او گفت روز اول کاری قرارداد را امضا و شرح وظایف محوله گفته می‌شود

شاید انتظار ایشون این بود همون روز کار را شروع کمم اما از او خواستم با هم صادق باشیم

اما روز شنبه که رفتم سرکار فهمیدم خانم مدیر تصمیمش هر چه هست اشتغال من نیست

به روز سوم نکشیده بود که یک پرسنل سن پایین مرا ار کانتر فروش اخراج کرد من محترمانه از محل کار خارج شدم و قاعدتا منتظر موندم تا خانم مدیر زنگ بزنه پس فردای آن روز ایشان یک عکس با تیم جدید گذاشت و یک مرده بغلشون وایساده بود عجیبه که انگار فقط قرار بود حال من رو بگیره حداقل ۱۰ روز من تسک فرستادم و کلی صحبت که خانم داستان چیست یک فیدبک بده ،انگار از اینکه اون چند روز به اتاقش نرفتم ناراحت بود اما عمدتا کارفرما نیروی جدید را صدا می کند من که قوانین آنجا را نمی دانم

الان که دارم می نویسم در شرکتی دیگر مشغول به کار شدم و فقط علامت سوالی که خاموش نمیشه اینکه خانم چش بود

خانمشرح وظایفکارفرما
من امیر نعمت اللهی ادمین اداری و تحلیلگر فرآیندهای کاری با سابقه بیش از یک دهه همکاری با موسسه آموزشی سفیر گفتمان در سمت سرپرست اجرایی ستاد کلیه آموزشی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید