راستش ما بد اخلاق نیستیم. چون اخلاق نمیتونه خوب و بد داشته باشه. اخلاق همیشه خوبه. این نظر منه. برای همین «ما خوش اخلاق نیستیم» هم نمیتونه توصیف حال ما باشه. ما آدمای بی اخلاقی هستیم!
یه کم زیادی تند شد گمونم؛ اما با اون «بی اخلاقی» که معنی منفی و بدی رو متبادر می کنه، منظورم فرق می کنه. به نظر من، ما آدمایی که با بقیه درست تا نمی کنیم و باهاشون با مهربونی و محبت رفتار نمی کنیم، اینو یاد نگرفتیم. این که بخوایم خوب باشیم رو درست بلد نشدیم.
حالا شاید بگید نه، اتفاقا من با دوستام خوبم، اما مثلا با داداشم یا خواهرم یه وقتایی دعوام میشه... یا مثلا، من دلم نمی خواد به بعضیا رو بدم... یا حتی اینکه ممکنه بگید بعضیا حقشونه باهاشون بد رفتاری بشه... منمن میگم بله! اینایی که شما میگید درسته! اصلا واسه همینه که میگم ما یاد نگرفتیم با آدما مهربون باشیم. چون اگه بلدش بودیم، اون موقع با همه اخلاق مدارانه رفتار می کردیم. همون جوری که باید باشه. مهربون و با محبت
البته اینو قبول دارم خود خدا هم داره میگه من هم رحیمم، هم جبارم! اونو با این، یکی نکنیم! :) من می خوام به این برسم که ما اگه بلد باشیم با همه خوب و صمیمی رفتار کنیم، توی موقعیت های مختلف خودمونو بذاریم جای اونا و درکشون کنیم، اون وقته که می تونیم بگیم ما آدمای با اخلاقی هستیم.
حالا این «اخلاق» می تونه کم و زیاد باشه. مثلا یکی بلده با همه خوب رفتار کنه؛ یکی دیگه فقط می تونه با بعضیا مهربون باشه. اما «اخلاق» نمی تونه بد و خوب باشه. به نظرم باید روی مهارت های ارتباطی مون بیشتر کار کنیم. روی قدرت حل مسئله توی شرایط سخت. روی هوش هیجانی. چون ما آدمای بد اخلاقی نیستیم؛ فقط یاد نگرفتیم چطور با بقیه مهربون باشیم.